روز گذشته، پیامی در زیر مطلب مربوط به اعدام اصغر قاتل ما را
ناچار ساخت توضیحی را برای چندمین بار در فیسبوک پیک نت تکرار
کنیم. آن پیام نویس نوشته بود که شنیده اصغر قاتل پسربچه ها را
می برده که با او لواط کنند و بعد آنها را می کشته. ادعائی
محیر العقول که در هیچ رسانه ای تا کنون مطرح نشده است. برای
ایشان نوشتیم:
« بارها روی اینترنت حیرت کرده ایم از اصرار ایرانی ها برای
اظهار نظر با کمترین اطلاعات و حتی بدون اطلاعات. این یکی از
پدیده هائی است که اگر اینترنت هم نبود ما همه با آن آشنا
بودیم اما اینترنت کمک کرد که بیشتر به این عادت بسیار از ما
ایرانی ها پی ببریم.
اتومبیل کسی روشن نمی شود. بدون کوچکترین اطلاعات فنی به
راننده آن می گوئیم کاپوت اتومبیل را بزن بالا ببینم!
یک کسی عطسه می کند. فورا برایش نسخه می پیچیم. و دهها و دهها
نمونه دیگر. مثل همین پیامی که آقای آزاد زیر مطلب اعدام اصغر
قاتل نوشته اند. آخه برادر، اگر دسترسی به مجلات و روزنامه های
آن دوران هم نداری، یک کمی به خودت زحمت می دادی روی گوگل سرچ
می کردی و کمی اطلاعات خودت را برای اظهار نظری که کرده ای قوی
می کردی. اینها هم که نبود کمی فکر می کردی و به خودت پاسخ
میدادی که پسر بچه 8 ساله و 10 ساله را اصغر قاتل می برده که
با او آن کاری را بکنند که شما نوشته اید؟
چرا یاد نمی گیریم فکر کنیم، تحقیق کنیم و بعد اظهار نظر کنیم؟
فرق نمی کند که ماجرای اصغر قاتل باشد یا ماجرای آغاز جنگ
سوریه، یا کودتا در مصر و یا سقوط رژیم قذافی و یا حتی همین
نمونه آخر یعنی انتخابات ریاست جمهوری امریکا. همینطور برای
خودمان نظر میدهیم با کمترین زحمت مطالعه و پیگیری و مقایسه
اخبار رسانه های مختلف با هم و در آوردن واقعیت یک خبر و
ماجرا. فکر می کنیم اگر بشار اسد سقوط کند حتما جمهوری اسلامی
هم سقوط می کند و بنابراین زنده باد سقوط اسد. فکر می کنیم
یگانه دیکتاتور منطقه قذافی است و باید هم سقوط می کرد. حالا
پشت این سقوط چه مطامع نفتی قرار داشت و چگونه یک کشور آباد که
دو میلیون افریقائی خارجی در آن کار می کردند به نابودی کشانده
شد معلوم نیست اما ما نظر داریم! نظر داشتن هیچ عیبی ندارد اما
اگر با اندکی مطالعه و زحمت هم همراه باشد. بویژه آگاهی از
جوانب مختلف یک رویداد و نه تنها گوش کردن به بی بی سی و یا
رادیو امریکا و یا صدای اسرائیل و یا یورو نیوز که در تحریف و
سانسور اخبار روی دست همه آنهای دیگر است.
پیام نویسم محترم زیر مطلب اصغر قاتل حتی اگر به خود زحمت داده
و از مادر بزرگش هم می پرسید "اصغر قاتل کیه؟" شاید همان هائی
را می شنید که ما مستند به دادگاه اصغر قاتل، کتاب خاطرات
تلگرافچی رضا شاه و دو مجله ترقی و خواندنی ها که در آن زمان
منتشر می شدند نوشتیم.
باور کنید که این روش پیام نویسی بد است و غلط است. در عین حال
که مسئله اصلی در باز انتشار ماجرای اصغر قاتل نوع برخورد با
این نوع روابط و فجایع اجتماعی است در دو دوره متفاوت. از جمله
در باره قتل زنان با روسری در کرمان، قتل های زنجیره ای، تجاوز
به دانش آموزان مدارس ابتدائی توسط معلم ها، تجاوز به دستگیر
شدگان سیاسی (که مدال این آخری به گردن جمهوری اسلامی انداخته
شده) و دهها نمونه دیگر در جمهوری اسلامی. بخوانیم و دقیق هم
بخوانیم و فکر کنیم به جای شتاب در اظهار نظر.
پیام نویس مورد اشاره در پیام دوم خود، بخشی از توضیحات ما را
خوشبختانه پذیرته اند اما باز نوشته اند که شنیده اند در
مطبوعات نوشته شده سن قربانیان 13 و 14 سال بوده!
و باز ما نوشتیم:
آقای آزاد شما می توانید هر چیزی را بشنوید. اما تصور نمی کنیم
نوشتن هر شنیده ای بصورت پیامی عمومی کار درستی باشد. لااقل
اول تحقیق بکنید و از صحت آن شنیده مطلع شوید و بعد بنویسید.
آن قربانیان 13 و 14 سال نداشته اند. پسر بچه هائی بوده اند که
در کوچه ها با هم بازی می کرده اند و اصغر قاتل به هوای بامیه
فروشی آنها را فریب میداده و با خود می برده.
برخلاف شنیده شما مطبوعات وقت که هرگز چنین ادعائی نکرده اند
که سن پسر بچه ها 13 و 14 سال بوده و اگر در مطبوعات جمهوری
اسلامی چنین ادعائی را خوانده اید و یا کسی گفته به شما که آن
را خوانده، لطفا لینک آن نشریه را اینجا برای ما هم بگذارید تا
بخوانیم و سپس به آنها نیز توصیه کنیم بروند از کتابخانه ملی،
کتابخانه مجلس و یا کتابخانه مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی
دو مجله ترقی و خواندنی های همان سال را به امانت بگیرند و
مطالعه کند تا از جزئیات با اطلاع شوند و با پرت و پلا نویسی
مردم را گمراه نکنند.
طبیعی است که بهانه این یادداشت، پیام زیر مطلب اصغر قاتل بود
که اتفاقا در شماره روز گذشته پر خواننده ترین مطلب هم بود،
اما اصل مسئله عمومی است و به همین دلیل تبدیل شد به یادداشت
سردبیری.
جان کلام اینست: نمی شود نخوانده ملا شد!
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 2 آبان |