ایران یک جنگ 8 ساله را تجربه کرده است. جنگی خونین و پرتلفات
که حداقل، هدف اولیه آن دفاع از خاک ایران و بازپس گیری سرزمین
های اشغالی از ارتش متجاوز عراق بود. نزدیک به 35 سال از آغاز
آن جنگ می گذرد. در هر کشور دیگری چنین جنگ میهنی و طولانی
قطعا ادبیات خود را بدنیا می آورد. چرا در ایران چنین نشده
است؟
نخست آن که حکومت حساب ایران را از حساب جمهوری اسلامی جدا
کرده است. دوم این که جنگ را خودی و غیرخودی کرده، سوم این که
میخواهد ادبیات جنگ را دستوری کند و عملا نیز کرده است و به
همین دلیل هر شعر و رمان و نقاشی که منتشر شده شعار بوده تا
ادبیات. در ستایش جنگ بوده و نه در نکوهش جنگ و سپس دفاع از
میهن. همین بلا بر سر انقلاب 57 هم آمده و ادبیات انقلاب مگر
در سال اول آن، دیگر ادبیات نیست. شعار است و از همه بدتر این
که آن را جنگی با انگیزه های مذهبی معرفی کرده و سپس پیوند زده
اند به صدر اسلام و جنگ های دوران محمد و علی و...
در
هیچ کشوری ادبیات نمی تواند دستوری و دیکته شده باشد. حتی در
اتحاد شوروی نیز دو رمان بزرگ انقلاب با نام های "دون آرام" و
"زمین نو آباد" آسمانی نیست، بلکه زمینی و شرح زندگی مردم و
رویدادهائی زندگی است در پیوند با تاریخ روسیه. پس از جنگ دوم
جهانی از آن مقطع که فیلم و رمان و شعر رفت زیر نظر حکومت و
کنترل، سقوط این ادبیات هم آغاز شد. فیلم "وقتی لک لک ها پرواز
می کنند" نزدیک ترین پیوند را با جنگ میهنی علیه فاشیسم هیلتری
داشت، اما پس از آن؟
در
ایران، حکومت نمی خواهد این را درک کند و مرتب از این می نالد
که ادبیات جنگ ضعیف است. رهبر جمهوری اسلامی هراز چندگاهی همین
مسئله را طرح می کند اما نه او و نه دیگر حکومتیان نمی خواهند
قبول کنند که ادبیات دستوری نیست. احساس دستوری نیست. آنجا که
ادبیات جنبه دستوری می گیرد، همین می شود که شاهدیم. دهها کتاب
جنگ منتشر می شود که هیچکدام در میان مردم نفوذ نمی کند.
وصینامه قربانیان جنگ است، شعر مذهبی است، فیلمی ناچسب است....
دلیل اصلی آن همان است که دربالا اشاره کردیم. در همین شماره
پیک نت می خوانید گزارش خبرگزاری مهر را درباره بی اعتنائی
جهانی به ادبیات جنگ ایران. گرچه فراموش کرده این خبرگزاری که
این بی اعتنائی قبل از آنکه خارجی باشد داخلی است. می گوئید
نه؟ یک آمار گیری و پژوهش کنید و گزارش – حتی محرمانه- تهیه
کنید تا ببینید مردم اصلا اعتنائی به کتابهای باصطلاح داستان و
رمان جنگ ندارند، به شعر و فیلم آن اهمیت نمیدهند و ترانه های
سرودگونه آن را مسخره می کنند. اما همین مردم اگر بالای 40 سال
داشته باشند خیلی خوب درد و رنج و محرومیت ها و آوارگی و وحشت
از بمباران دوران جنگ را به خاطر دارند. حتی در مناطقی از
ایران که بسیار دور از مناطقی جنگی بوده است. چرا فیلم ایران
نتوانست ادامه "باشو غریبه کوچک" بشود که روایتی دیدنی از جنگ
و نتایج آن بود. چرا یگانه ترانه غیر حکومتی جنگ همان مانده که
گوگوش قبل از خروج از ایران در محافل خصوصی خوانده بود و بصورت
سی دی بیرون داده بود؟ ترانه زرتشت یا "بچه های جنگ" را به یاد
آوریم که مردم با اندوه جنگ آن را گوش می کردند و هنوز هم این
ترانه یگانه ترانه جنگ است.
من
اگر ماندم
من
اگر خواندم
برای بچه های جنگ
برای مادران حبس گریه
....
چه
زمانی حکومت و بویژه روحانیون می خواهند از خواب برخیزند؟
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 11 مهر |