گفتگوی روزنامه اعتماد
با
علی یونسی مشاور و دستیار ارشد روحانی در امور اقوام و مذاهب و
وزیر اسبق اطلاعات کشور، درباره انتخابات 96 و موقعیت روحانی.
این گفتگو را بر محور مطرح ترین مسائل روز خلاصه کرده ایم.
«روزنامه شما «اعتماد» نام دارد و من میخواهم از همین واژه
شروع كنم. مهمترین موفقیت دولت در اوج انتخابات سال ٩٢ و بعد
از آن در كسب اعتماد مردم بوده است. با وجود اینكه انتخابات در
آن سال فوقالعاده رقابتی بود و رقیبان پیشتاز و تاثیرگذار و
جدی هم مقابل آقای روحانی بود ولی او توانست اعتماد مردم را
كسب كند و در همان مرحله اول انتخابات كار را به نفع خودش تمام
كند. در واقع این نخستین كسب اعتماد بود كه بزرگترین سرمایه
دولت شمرده میشود و همچنان به آن احتیاج دارد. نكته دوم اینكه
آقای روحانی در ادامه كار ثابت كرد كه لیاقت این اعتماد را
داشته است و جریانهای اصلی سیاسی و شخصیتهای سیاسی تاثیرگذار
حامی ایشان همچنان این اعتماد را نسبت به دولت دارند، حتی
میتوان گفت این اعتماد به آقای روحانی عمیقتر و بیشتر هم شده
است. رقبای ایشان هم این موضوع را میدانند و نسبت به این
موضوع كه بتوان نظر این جریانهای سیاسی و شخصیتها و طبقه
خواص حامی دولت را درمورد دولت تغییر داد كاملا مایوس هستند و
تلاش میكنند تا بر تودههای اجتماعی و لایههای جامعه تاثیر
بگذارند. بنابراین آقای روحانی باید از این اعتماد به خوبی
استفاده كند، آن را مدیریت كند تا لایههای اجتماعی هم همچنان
از ایشان حمایت كنند. اما مساله مهمتری كه وجود دارد و بر
مسائل داخلی نیز تاثیرگذار خواهد بود بحث اعتماد جهانی است.
آقای روحانی توانست با مدیریت دیپلماسی به توافق هستهای و
برجام با وجود همه پیشبینیها و پیش داوریها و تحلیلهای
بدبینانه سیاسی، دست پیدا كند و سایه خطر بزرگی را از كشور كم
كند. قطعنامهها به طور كامل لغو شد و جمهوری اسلامی از ذیل
بند هفتم شورای امنیت كه در حقیقت مفاد آن كاملا یك مفاد
براندازانه است، همانگونه درباره عراق انجام شد، خارج شد و با
وجود مخالفت و كارشكنی شدید اسراییل، سعودیها و امریكا در
نهایت اجماع جهانی علیه ایران شكسته شد. فراموش نكنیم پیش از
توافق حتی متحدانی همچون چین و روسیه هم علیه ما بودند اما
برجام سبب شد تا این اجماع شكسته شود.
با توجه به واقعیتها و همه ملاحظات جانبی، در عین حال روحانی
همیشه تاكید كرده است كه به اجرای وعدههای انتخاباتی همچنان،
پایبند است اما زمان خود و موقعیت را میطلبد. بین اینكه ما
دلمان چه میخواهد با اینكه در عمل چه اتفاقی رخ میدهد تفاوت
بسیاری است. حسن روحانی به عنوان رییس قوه مجریه در داخل پیش
از آنكه اعتماد را حفظ كند باید تعادل و امنیت را در جامعه
برقرار كرده و حفظ كند. در دولت سابق سه قوه كشور مدام با هم
درگیری داشتند. رییس دولت یا با مجلس درگیر بود یا با قوه
قضاییه كشمكش داشت و در جایی این درگیری به جای بسیار بدی
كشیده شد و سرانجام آقای احمدینژاد قهر كرد و برخلاف قانون و
نظر مقام معظم رهبری و مصلحت كشور خانهنشین شد و تخاصم بین
قوا به حدی بالا گرفت كه در مجلس اتفاقات تلخی رخ داد، فیلمی
پخش شد و رییس مجلس هم آن تعبیر معروف «به سلامت» را برای
بدرقه رییس دولت به كار گرفت. اما امروز ما با چنین مسائلی رو
به رو نیستیم. به نظر من یكی از مهمترین مسیرهایی كه حسن
روحانی باید در پیش بگیرد این است كه اجازه ندهد در سطوح بالای
سیاسی چنین دعواها و درگیریهایی بین دولت و دیگر قوا رخ دهد.
امروز دعواهای سیاسی میان یك اقلیت تندرو و اكثریت میانه رو
خلاصه شده است. به نظر من آنچه كه در جامعه جریان دارد خودش را
در نتیجه انتخابات مجلس نشان داد. امروز مجلس متشكل است از یك
فراكسیون قوی و تاثیرگذار اصلاحطلب و یك اكثریت اصولگرای
میانه رو و یك اقلیت بسیار كوچك تندرو. من معتقدم اصلاحطلبان
در فضای سیاسی امروز كشور باید با میانهروها و از جمله
میانهروهای اصولگرا همكاری كنند. دولت در این زمینه كه اجازه
نداده دعواهای اقلیت افراطی كه درصدد زمین زدن دولت هستند به
سطح جامعه كشیده شود، موفق عمل كرده است. تندروها تلاش میكنند
با ناموفق جلوه دادن دولت روحانی امید جامعه را ناامید كنند.
نمونهاش انتخابات هفت اسفند و نتایج آن بود. دولت آرزویش همین
مجلسی بود كه تشكیل شد، مجلسی كه صدای ملت در آن تبلور پیدا
كند.
دولت باید رابطهاش را با طبقات و لایههای مختلف جامعه تقویت
كند و مانع شود مخالفینش آنها را مدیریت كنند و جامعه را مایوس
كنند. من معتقدم تندروها در این رقابت پیروز نخواهند شد.
میخواهم بازگردم به خرداد ٩٢، در آن روزها جامعه ایران در اوج
یاس و ناباوری، فشارهای مختلف و جنجالهای آقای احمدینژاد كه
از كاهی كوه میساخت به سر میبرد و شناخت چندانی روی حسن
روحانی نداشت اما باز این آقای روحانی بود كه رای آورد. دلیل
این پیروزی در سال ٩٢ حمایت نخبگان كشور و طبقه متوسط از
روحانی بود. در واقع همان طبقه متوسط و رایساز همچنان ارتباطش
با تودهها و مردم و لایههای اجتماعی حفظ شده است، در واقع
این گروه قدرت آن را دارند كه در روزهای انتخابات به بهترین
شكل نظر مردم را به سمت حمایت از دولت هدایت كنند و تمام
تبلیغات سوء و تخریبهایی را كه این روزها علیه دولت صورت
میگیرد را خنثی كنند و مردم را متوجه این واقعیت كنند كه اگر
دولت در تحقق برخی وعدهها موفق نبوده به خاطر این نیست كه
نخواهد بلكه به خاطر سنگاندازیهای یك گروه اقلیت است كه در
برخی كلونیهای قدرت نفوذ
بالایی دارد. در واقع دلیل این سنگاندازیها در مقابل
سیاستهای داخلی حسن روحانی برای این است كه حامیان او را از
انتخابات سال آینده دلسرد كنند.
من معتقدم حسن روحانی در انتخابات سال آینده نه تنها موفق
خواهد شد بلكه رای بیشتری از سال ٩٢ هم كسب خواهد كرد. در
حقیقت در رقابت سال آینده اهرم حامیان دولت و طبقهای كه از
روحانی حمایت میكند بسیار تاثیرگذارتر از اهرمهای مخالفان
روحانی است. ما این توفیق ملی و
نمایش قدرت را در هفتم اسفند و به ویژه تهران به خوبی دیدیم.
همان اهرمی كه یك لیست را به طور كامل برنده تهران كرد
در سال آینده هم روحانی را با رای بیشتر رییسجمهور میكند.
البته مخالفان روحانی هم اهرمهای دیگری دارند و شاید بخواهند
به آنها فكر كنند اما چیزی كه روشن است آنها اهرمی به اسم
حمایت اجتماعی ندارند و همین موضوع شكست آنها را قطعی خواهد
كرد. عاقلانهترین كار این است كه مخالفان دولت تلاش كنند با
روحانی كنار بیایند و در فكر مطرح كردن یك نامزدی جدی برای
رقابت نباشند، مثل سال ٨٠ و دور دوم آقای خاتمی كه اصولگرایان
به طور جدی وارد عرصه انتخابات نشدند زیرا به خوبی میدانستند
كه اهرم بدنه اجتماعی در دست خاتمی است و همین امر سبب شد تا
خاتمی از دور اول خودش هم بیشتر رای بیاورد. به نظر من بد نیست
كه روحانی نگرانیهای عقلای اصولگرا را مورد توجه قرار دهد و
سعی كند در برخی مسائل نظرات آنها را نیز تامین كند، كه البته
ایشان در بسیاری موارد به این نگرانی هم توجه دارند. آنها هم
نگرانیهای بینالمللی و اقتصادی دارند كه تا یك حدی
نگرانیهایشان قابل درك است. دولت باید به آنها اطمینان دهد
كه به خواستههای آنها بیتوجه نیست. راحت بگویم، بهتر است در
سال ٩٦ دور دوم خاتمی تكرار شود. به هیچ عنوان به صلاح كشور
نیست فضای انتخاباتی سال آینده به سمت دو قطبی شدن برود.
من معتقدم دولت آقای روحانی فشار بیشتری را نسبت به دولت آقای
خاتمی تحمل میكند. منظور من از فشار، فشارهایی است كه مانع
اجرای برنامهها و سیاستهای دولت میشود.
روحانی هرگز یك چهره اصلاحطلب نبوده و ادعای اصلاحطلبی
نداشته است و همیشه به عنوان یك نیروی میانه و معتدل در فضای
سیاسی كشور حضور داشته و اصلاحطلبان هم به دلیل فضای سیاسی كه
در چند سال اخیر بر كشور حاكم شد و اتفاقاتی كه رخ داد و به
اقتضای زمان، حامی روحانی شدند. در واقع روحانی از ابتدا گزینه
اول اصلاحطلبان نبود و این جریان سیاسی برای اینكه خود را در
فضای سخت سیاسی كشور زنده نگه دارد و به خاطر منافع ملی و نجات
كشور از برخی بحرانهای اقتصادی و سیاسی و بینالمللی، از
روحانی حمایت كرد و به عقیده من به همین دو دلیل این حمایت
همچنان ادامه خواهد داشت و همین حمایت برگ برنده روحانی در سال
آینده خواهد بود چرا كه ملت ایران ثابت كرده است كه در شرایط
عادی تمایلش به اصلاحطلبی همواره بیشتر از تندروی است و
روحانی نیز شخصیتی معتدل و بسیار باتجربه و مرد دورانهای سخت
است.
احتمال بالایی وجود دارد كه تمركز مخالفان تا انتخابات روی
مشكلات و ركود اقتصادی باشد. مخالفان تلاش خواهند كرد بار دیگر
جنگ فقیر و غنی را زنده كنند. به هر حال مشكلات بزرگ اقتصادی
در كشور وجود دارد از ركود گرفته تا بیكاری و نمیتوان از این
مساله چشمپوشی كرد كه بسیاری از این مشكلات میراث دولت پیشین
است و با توجه به اینكه بخشی از وعدههای اقتصادی روحانی محقق
نشده است آنها به این مسائل دامن خواهند زد تا به جامعه
بقبولانند شخص دیگری را باید سر كار آورد. به باور من دولت
باید به تلاشهایش سرعت ببخشد و به انتظارات جامعه در حوزه
اقتصادی پاسخ بیشتری دهد. در همین فرصت باقیمانده دولت باید
تحركات مشهودی را انجام دهد، تحركاتی كه نتیجهاش برای مردم
ملموستر باشد. انتظار دیگری از دولت میرود و آن در خصوص
تغییرات مدیریت سیستم اجرایی است. رییسجمهوری باید مدیران
ناموفق و ناهماهنگ خود را كنار بگذارد و دولت را فدای این
مدیران ناموفق نكند. در واقع این توصیه من به دولت است و این
ترمیم نباید دامنهاش تنها منحصر به كابینه باشد، بلكه باید در
رده مدیران عالی هم این ترمیم صورت بگیرد. این مدیران ناموفق،
ممكن است استاندار یا فرماندار باشند یا یك وزیر باشد.
به عقیده من اگر پس از برجام به دولت اجازه داده میشد تا طرح
آشتی ملی یا برجام ٢ را پیش ببرد بسیاری از موانع توسعه و
پیشرفت از سر راه كشور كنار میرفت. پس از برجام اگر آشتی ملی
در كشور انجام میشد بیشك،با وجود همه موانع طبیعی كه پس از
رفع هر تحریم بینالمللی وجود دارد، اقتصاد به سرعت رونق
میگرفت. امروز دلیل اینكه برجام تاثیرات خود را نشان نمیدهد
این است كه عدهای به خاطر دعواهای سیاسی سنگ اندازیهایی
میكنند تا بگویند دولت روحانی موفق نبوده است. اگر آشتی ملی
در كشور رخ میداد این مسائل حل میشد و به نفع همه مردم و
نظام بود و تنها كسانی ناراحت بودند كه نانشان در این دعواهای
سیاسی است. آشتی ملی چیزی بود كه دولت به دنبالش بود تا فضای
پسا برجام را برای توسعه كشور كامل كند كه متاسفانه تا این
زمان نشده است.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت اول شهریور |