|
سلام- علی خمینی آمده بود قائم شهر برای سخنرانی و دیدار با
جوانها. او که برادر کوچک حسن خمینی و فرزند حاج احمد خمینی و
نوه آیت الله خمینی است، در جریان این سفر نشان داد که هم
سخنران قابلی است و هم خوب بلد است مخالفان و جنجال سازان را
سر جایشان بنشاند. من که شخصا ناظر سخنرانی او بودم، نظرم همین
است که نوشتم. ایشان هم مانند حسن خمینی سعی می کند چهره ای
متفاوت از روحانیون حاکم در میان مردم از خود برجای بگذارد.
نکاتی را یادداشت کردم که برایتان می نویسم:
1- سخنرانی قرار بود ساعت 10 صبح آغاز شود اما آن را آنقدر کش
دادند تا مردم خسته شده و بروند خانه هایشان و بالاخره سخنرانی
ساعت 1 و ربع بعد از ظهر شروع شد. درابتدا نوحه خوان های
وابسته به امام جمعه شهر یکی یکی رفتند پشت میکروفن و هی
خواندند و هی خواندند تا مردم خسته شوند. بعد از نوحه خوان ها
نوبت به امام جمعه شهر رسید. (توجه داشته باشید که مجلس
سخنرانی علی خمینی بود!)
امام جمعه هم دستور از شورای ائمه جمعه در تهران می گیرد، شروع
کرد به گله ازحسن خمینی که چرا در فتنه 88 بصیرت نشان نداد و
علیه موسوی و کروبی موضع نگرفت و در جریان یورش شبانه به
خوابگاه دانشجویان در زمان ریاست جمهوری خاتمی در سال 78
دانشجویان را محکوم نکرد؟ چرا در انتخابات مجلس خبرگان از
کاندیدای مازندران برای خبرگان حمایت نکرد؟
بعد از سخنرانی طولانی امام جمعه، بالاخره نوبت رسید به علی
خمینی که ابتدا درباره ایمان وامانت سخن گفت و کم کم صدایش را
برد بالا و خطاب به امام جمعه گفت:
شما وهمه مسئولین به پشتیبانی امام امروز در این موقعیت قرار
گرفته اید. مسئولیت دارید و من هم که اینجا ایستاده ام به
پشتیبانی امام است که ایستاده ام وگرنه از من جوان قوی تر و با
هوش تر بسیار است. زبان به تفرقه نگشائیم. از تلاش برای ایجاد
تفرقه میان مردم و بیت امام پرهیز کنیم. این روشی است
منافقانه.
جمعیت حدود 3 الی 4 هزار نفر بود. دو سه نفری خواستند وسط
سخنرانی علی خمینی شعار بدهند و شلوغ کنند که علی خمینی خیلی
خوب فضا را مدیریت کرد. مردم هم شدیدا نسبت به آن جمله علی
خمینی درباره امام احساسات نشان دادند و صلوات فرستادند که این
صلوات ها تو دهنی بود به امام جمعه.
پس از پایان سخنرانی هم علی خمینی رفت به میان جوانان و آنها
هم با شعار "بوی خمینی آمد" وی را دوره کردند و برایش صلوات
فرستادند. جمعیت چنان او را در میان خود گرفتند که چند بار
عمامه اش را اگر با دستش نگه نداشته بود از سرش افتاده بود.
امام جمعه یک گوشه ایستاده و ناظر این صحنه شورانگیز بود و در
برابر کسانی که با پرخاش از او انتقاد می کردند که چرا این حرف
ها را پشت میکروفن زده از خودش دفاع می کرد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 10 مرداد |
