آمارهای غیر رسمی می گوید در تهران بیش از 5 هزار گدا مشغول
گدائی اند که هر کدام روزانه بین 200 تا 300 هزار تومان درآمد
دارند.
روزنامه «ایران» با ارائه این آمار غیر رسمی می نویسد:
با یک حساب سرانگشتی گداهای تهران روزانه بین یک تا یک میلیارد
و 500 میلیون تومان درآمد دارند و مجموع درآمد سالانه آنها
بدون احتساب مالیات بردرآمد و عوارض شهرداری، نزدیک به 500
میلیارد تومان است. این در حالی است که مجموع صدقات سالانه
جمعآوری شده کمیته امداد در کل کشور در سال گذشته 270 میلیارد
تومان بوده است.
گدایی به طور غیر رسمی تبدیل به شغلی پردرآمد شده که استخدام
هم دارد. بستگی دارد که در چه زمینهای تخصص داشته باشید.
البته رخنه کردن در این صنف شاید سختتر از استخدام قراردادی
در یکی از ادارات دولتی باشد. کار در واگنهای مترو،
اتوبوسهای بیآرتی، سر چهار راه، قهوهخانهها، اماکن تجاری و
رفاهی و... هنر و تخصصی که برای به دست آوردن این شغل لازم
دارید، سماجت، پشتکار، صبوری و قدرت برانگیختن حس ترحم دیگران
است.
این روزها باندهای سازمانیافته گدائی برای درآمد بیشتر، دامنه
فعالیتشان را وسیعتر کردهاند و از هر ابزاری که فکرش را
بکنید بهره میبرند؛ اسپند، فال، پاک کردن شیشه و به کارگیری
کودکان و نوزادان.
بچههایی در باندهای گدائی سر و کله شان پیدا شده که برگههایی
از گردنشان آویزان کردهاند که از فلان کشور جنگزده آمدهایم.
این شاخه از گداها حرف نمی زنند. هستند گداهائی که چند جمله
انگلیسی هم می توانند حرف بزنند. مثلا «کن یو اسپیک انگلیش؟»
دسته دیگری از گداها هستند که به ماشینهای لوکس و مدل بالا
نزدیک میشوند و پول میخواهند. اگر راننده شیشهاش را پایین
نکشد و کمک نکند، با میخ، خط بزرگ و درشتی روی بدنه ماشین
میاندازند تا راننده ابدالدهر یادش بماند هیچ وقت به یک گدای
محترم بیاحترامی نکند. گاهی هم تهدیدها نتیجه میدهد و راننده
دست به جیب میشود.
اغلب گدایان مترو هممحلیاند و شبها هم زیر یک سقف جمع
میشوند.
تعداد گداهای اتوبوسی کمتر از سایر گداها نیست. آنها معمولاً
برای رفتن به منطقه فعالیتشان در مرکز و شمال شهر از اتوبوس
استفاده میکنند و در راه هم دم را غنیمت میشمارند. گدایان
اتوبوسی از ساعت 6 صبح کرکره را بالا میزنند و با اتمام ساعت
کار اتوبوسها کار آنها هم تمام میشود. چراغها را خاموش
میکنند و برمیگردند. این نوع گدایی ترکیبی است از دورهگردی
و اتوبوس سواری.
گدایی در مراکز تفریحی و تجاری، در نوع خود منحصر به فرد است.
مثلاً توی رستوران نشستهای و هنوز کارد را روی پیتزا نبردهای
که سر و کلهشان پیدا میشود. چشمانشان را تنگ میکنند، حالت
نزار به خود میگیرند و میمانی لقمه را برداری، لقمه را بدهی،
اصلاً چکار کنی؟ به قول معروف غذا زهرمار آدم میشود. گدای
پنهان در سایه بیرون رستوران ایستاده و بچهای را که معلوم
نیست مال خود اوست یا اجاره کرده، داخل میفرستد تا سنگ و
قلابت کند. خیلیها چارهای جز دست به جیب شدن ندارند.
اگر برای دورهمی خانوادگی در پارک هم برنامهای دارید، حتماً
به اندازه کافی پول بردارید و به اندازه 6-5 نفر غذای اضافی.
اگر میتوانید قید شام در پارک را بزنید و خانه یکی از
فامیلها جمع شوید وگرنه باید برنامه دورهمی با گدایان
بگذارید.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 19 مرداد |