بندرت، در سالهای پیش از انقلاب یک آخوندی بالای منبر می رفت و
فحاشی می کرد. نه به حکومت که جرات آن را نداشت، حتی به بی دین
ها. حالا نگاه کنید به آنها که روزهای جمعه بعنوان امام جمعه
پشت تریبون میروند و بقول خودشان مردم را ارشاد سیاسی و
اقتصادی و مذهبی می کنند.
حجت الاسلامی بنام علم الهدا تنها نمونه نیست، اما نمونه خوبی
است برای مثال. ایشان نماینده آقای خامنه ای در خراسان است و
پدر زن تولیت تازه مقام یافته آستانقدس "ابراهیم رئیسی" که عضو
مجلس خبرگان انتخاب رهبری هم هست.
وقتی برای سخنرانی راهپیمائی ساندیسی 9 دی سال 88 با هواپیما
به تهران آورده شد، در برابر اجتماع کنندگان دهان بی کنترل خود
را باز کرد و 3 میلیون راهپیمای تظاهرات مخالفان کودتای 88 در
تهران را مشتی بزغاله و گوساله خطاب کرد .
جمعه گذشته هم به خود جرات داد به آیت الهی که حداقل در فقه و
جسارت ایستادن در برابر قدرت و گفتن حقیقت انگشت کوچک او هم
نمی شود، یعنی آیت الله منتظری لقب "مفلوک" زیرا او با قدرت
جلوی فتوائی که بنام آقای خمینی صادر شده و بر مبنای آن قتل
عام سال 67 در زندان ها سازمان داده شد ایستاد. فتوائی که هنوز
معلوم نیست دست خط آقای خمینی در آن جعل شده یا نه و نقش احمد
خمینی در تهیه آن چقدر بوده است.
آن آیت الله و این حجت الاسلام. یعنی آن منتظری و این علم
الهدا. سقوط انقلاب را در همین مقایسه هم می توان تشخیص داد.
بخوانید بی حیائی علم الهدا را:
"چندین سال از رحلت امام خمینی(ره) میگذرد و شاهد هستیم که
نوار صدای پیرمردی مفلوک را پخش میکنند و با کمال جسارت، یک
تشکیلاتی هم ادعا میکند که ما پخشکننده این نوار بودیم.
امیدواریم که دستگاه قضایی سریع این مسئله را پیگیری کند چراکه
این اعلام جنگ با بنیاد انقلاب است.
"
وقتی آیت الله جوادی آملی در قم از صفت "دیوث" در سخنرانی اش
استفاده می کند و نشریه یا لثارت الحسین همین صفت را به شوهران
هنرپیشه های سینما و تئاتر میدهد، وقتی شیخ جعفر شجونی و امثال
مهدی طائب ها و سردار نقدی ها دهان به هر صف آلوده ای باز می
کنند، باید تعجب کرد؟
ماهی از سر گنده گشته، نی ز دم!
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 25 مرداد |