|
سلام- امروز در
مسیر دفترکارم یک جرثقیل حمل خودرو و یک افسر درحال بحث با یک
راننده جوان را دیدم.
راننده جرثقیل
ماشین را می خواست ببرد به جرم پارک در محل ممنوع . راننده ی
جوان هم عصبی بود و التماس می کرد که سر صبح است و یک لحظه
غفلت کردم و پیاده شدم و حواسم نبود، هرچقدر می خواهید جریمه
ام کنید اما ماشینم را نبرید پارکینگ آن هم با این جرثقیل. چند
نفری هم دورتر ایستاده بودند و نگاه می کردند . من هم می
خواستم بگذرم اما یک لحظه تردید کردم و رفتم جلو و به افسر
گفتم طبق قانون شما مجاز نیستید ماشین را ببرید. راننده جرثقیل
با تندی گفت خیلی هم مجازیم. گفتم من با افسر بودم. زمانیکه
راننده حضور داشته باشد نمی توانید ماشین را با جرثقیل ببرید و
فقط می توانید جریمه کنید. به صاحب ماشین هم گفتم به جای عصبی
شدن و التماس کردن پلاک جرثقیل را بنویسد و از آنها عکس بگیر.
افسر که آدم منطقی بود، بالاخره به یک جائی تلفن کرد و شرایط
را توضیح داد و از آن طرف گفتند نمی توانید ببرید و ماشین را
پیاده کنید. ماشین را از جرثقیل آوردند پایین و من هم محل را
ترک کردم. زمانیکه ماشین را می آوردند پایین کسانی که تا حالا
ایستاده بودند و شاهد بودند و دهانشان را بسته بودند شدند
کارشناس و آمد جلو و شروع کردند به اظهار نظر.
احساس کردم افسر
هم زمانی که دید من با قوانین آشنا هستم بدش نیآمد همکاری کند
.
اما این ماجرا
را با یک هدف دیگری هم نوشتم. معمولا راننده های این نوع
جرثقیل ها بابت هر اتومبیلی که به پارکینگ می برند پورسانت می
گیرند و همیشه دایه دلسوز تر از مادر می شوند.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 6 تیر |
