در خانه نشسته بودم و تلویزیون تماشا میکردم که در زدند به
گمان اینکه نظافتچی ساختمان است و به چیزی نیاز دارد در را
باز کردم که ناگهان چند نفر که لباس پلیس بر تن کرده بودند، به
داخل خانه ریختند؛ یکی از آنها مرا به شدت روی زمین کوبید و
چند نفر دیگری با لگد به جانم افتادند. مردان مدعی بودند از
پلیس امنیت آمدهاند و گاز اشکآور و شوکری که همراهشان بود،
کمتر تردیدی در صحت و سقم این ادعا ایجاد میکرد. دو نفر در
حالی که بقیه در حال کتک زدن من بودند به سایر قسمتهای خانه
سرک می کشیدند. در نهایت مرا در صورتی که بر اثر سر و صدای
زیادم همه اهالی محل جمع شده بودند به زور سوار خودرویی کردند
و در حالی که سرم را به زیر صندلی برده بودند به مقصد نامعلومی
بردند. هنوز هم کابوس آن روزها را میبینم. روزهایی که بعد از
ورودم به باغی در منطقه ملارد که به اصطلاح به آنجا کمپ ترک
اعتیاد میگفتند 15 مرد با چوب و شلنگ به جانم افتادند و آنقدر
من را زدند که 5 روز توان بلند شدن از تخت را نداشتم.
روزهای اول کاملا گیج بودم اصلا نمیدانستم این افراد مرا
چگونه پیدا کردهاند و به این مکان آوردهاند. بعدها که به
اصطلاح ترخیص شدم متوجه شدم مادرم در مترو شماره این کمپ را از
خانمی گرفته است و بعد از تماس با آنها صاحبان کمپ به او
اطمینان دادهاند که کمپشان از مرجع قضایی مجوز دارد و
اینگونه بوده که خانوادهام به این افراد اجازه دادند تا مرا
که "شیشه" می کشیدم به این کمپ ببرند.
بالاخره 18 روز کابوس من در کمپ به پایان رسید. گفته بودند که
میخواهیم ترخیصت کنیم. خوشحال بودم دوباره با همان سبکی که من
را به باغ آورده بودند سوار خودرو کردند تا از باغ برویم در
حالی که امیدوار بودم به خانه برگردم وقتی که چشمهایم را باز
کردند دوباره خودم را در مکان دیگری دیدم؛ وقتی که علت را جویا
شدم گفتند؛ خانوادهات تو را نخواستند و ما تو را به اینجا
آوردیم. مکان جدید یک گاوداری بود که 15 روز هم مرا در آنجا
نگه داشتند.
بالاخره بعد از 32 روز نزد خانواده باز گشتم.
چند روز بعد که شرایط روحیام مساعد شد به دنبال شکایت از این
افراد افتادم و کار هر روزهام آمد و رفت به دادگاه و
کلانتری بود. کمپ را دو سال پس از روزهایی که من در آنجا
گذراندم (سال 89) تعطیل کردند و صاحب اصلی کمپ که بعدها فهمیدم
خود معتاد و سارق بوده دو سالی را در حبس گذراند. البته به علت
سرقت، نه تخلفاتی که در کمپ انجام داده بود و مدیر اجرایی کمپ
هم این روزها صاحب یک کمپ مجوز دار شده است.
سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر می گوید: این کمپ ها قابل
سرشماری نیستند اگر کمپها مشهود باشند سریعا با آنها برخورد و
تعطیل میشوند اما متاسفانه چون این کمپها نام و نشانی ندارند
و بیشتر مواقع در گوشه یک باغ یا مجتمع به راه اندازی کمپهای
غیر مجاز مبادرت میکنند ردی از این افراد در دست نیست و زمانی
تخلفات آنها مشخص میشود که چنین مصادیقی رخ دهد. نظارت ما بر
این کمپها علاوه بر نظارتهای دورهای متکی بر گزارشات مردمی
است.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان تهران میگوید:
«در طول دو سال گذشته 200 کمپ غیر مجاز تعطیل شده است. طی این
سالها هر کسی آمده، در صورت داشتن یک مکان کمپی را تشکیل داده
بود. اگر کسی اطلاعاتی در مورد این مراکز داشته باشد و در
اختیار ما قرار دهد بلافاصله ما برخورد میکنیم. عملکرد این
افراد مداخله غیر قانونی در بحث درمان است و سریعا به مراجع
قضایی معرفی میشوند.
منبع:آنا
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 8 تیر |