جمعی از فعالان حقوق اجتماعی زنان ایران، به دیدار خانواده
"نرگس محمدی" رفتند. زندانی آزاده و حقوق دانی که به جرم دفاع
از حقوق اجتماعی مردم – مندرج در قانون اساسی- جمعا به 16 سال
زندان محکوم شده است.
گردهمآئی در خانه خانواده نرگس محمدی به فراخوان «کانون
شهروندی زنان» صورت گرفت و در آن گوهر عشقی (مادر ستار بهشتی)،
فائزه هاشمی، نوشین احمدی خراسانی، معصومه کریم بیگی، شیما
قوشه، مهدیه گلرو، حمیده ابراهیمی، آمنه رضایی، منصوره
خسروشاهی، معصومه دهقان، زهرا رحیمی حضور داشتند و در باره
شخصیت نرگس محمدی سخن گفتند.
شیما قوشه، وکیل دادگستری و از اعضای کانون شهروندی زنان گفت:
باز هم شاهدیم که نسل جدید زنانی که حامل تفکر و اندیشه نرگس
ها هستند همچنان می بالند. با توجه به این روند باید از
مسئولان پرسید: با رویش جوانه ها چه می کنید.
گوهر عشقی مادر ستار بهشتی وبلاگ نویسی که در جریان بازجوئی و
شکنجه کشته شد گفت:
صبح، نرگس محمدی قرار داشت که جایی برود و منتظر کسی نبود اما
یکدفعه در آپارتمان را زدند. ما از چشمی در نگاهی کردیم که
دیدیم مأموران هستند. آنها مدام می گفتند که اگر در را باز
نکنید ما در را می شکنیم چون اجازه ورود داریم. بالاخره در را
باز کردیم و آنها با برخورد نامناسبی وارد شدند و نرگس را
بردند.
فائزه هاشمی نماینده پیشین مجلس نیز گفت:
من زمانی که به زندان رفتم با نرگس محمدی و فعالیت هایش آشنا
شدم. ضمن این که این اواخر هم که او درباره نقد و نفی سلول
انفرادی فعالیت هایی انجام می داد، با او ارتباط بیشتری داشتم
و احساسم این بود که او واقعاَ دغدغه جامعه مدنی دارد. با توجه
به همین میزان شناخت من نسبت به خانم محمدی می خواهم بگویم که
او زنی است که در راستای قوانین موجود و در راستای مبارزه با
نقض حقوق بشر کار می کرد. اینها فعالیت هایی است که قطعاَ
انسان دوستانه است و هیچ کس با حقوق بشر مخالفتی ندارد.
نوشین احمدی خراسانی گفت:
همه ما که امروز اینجا گردهم آمده ایم نرگس محمدی را می شناسیم
و با فعالیت هایش آشناییم. نرگس، یک فعال حقوق زنان است، اما
دغدغه های برابری خواهانه اش را صرفاَ شخصی پیش نمی برد. به
همین دلیل، به جای فعالیت فردی در این حوزه، تلاش کرد که در
کنار جمعی از زنان هموطن اش برای تأسیس و بالندگی یک نهاد
زنانه که نامش را «کانون شهروندی زنان» گذاشتیم، اقدام کند.
نرگس یک فعال حقوق بشر است، اما دغدغه های حقوق بشری اش را با
«خط کش» جداسازی قومیتی، مذهبی، زبانی و عقیدتی آلوده نکرد.
آنجا که برخورداری از حقوقی مشروع را برای زندانیان به رسمیت
می شناخت دیگر زندانی سنی مذهب، کرد و ترک و بلوچ را از هم
تفکیک نمی کرد و امکان دادرسی عادلانه برای زندانیان سیاسی
همفکرش همانقدر برایش دغدغه بود که دادرسی عادلانه برای
زندانیان سنی مذهب و کردزبان و یا بهایی. از این رو نگرانی از
وضعیت زندانیان زن همچون بهاره هدایت، فاران حسامی و خیلی های
دیگر همانطور برایش دغدغه بود که حصر دکتر زهرا رهنورد و دیگر
زندانیان با تفکرات مختلف.
شهناز
کریم بیگی گفت:
طی این سالها که ما به خاطر از دست دادن عزیزانمان درد و رنج
می کشیدیم نرگس همیشه در کنار ما و همراه مان بوده و ما را
تسلی داده است. همین عشق و تعهد به همنوعان اش است که او امروز
در زندان به سر می برد. نرگس دغدغه های هموطنانش را دارد،
دغدغه زندانیان، اعدامیان و همه کسانی که مظلومانه درد و رنج
می کشند؛ او همیشه در کنار آنان بوده است.
آمنه
رضایی، حقوقدان گفت:
نرگس محمدی همیشه به ما امید می داد و هر کسی را که دور و برش
از ناامیدی سخن می گفت، تلاش می کرد که امید به آینده را به او
منتقل کند. از دیگر خصوصیات ویژه نرگس میانه روی و اعتدال اش
در همه امور است. او تمام سعی و تلاش اش را می کرد که تنش ها
را تا آنجا که ممکن است کاهش دهد و فضای مناسب برای انجام
گفتگو و همکاری و تعاون حاکم شود.
حمیده
ابراهیمی گفت:
من سالهاست نرگس را می شناسم. در دوره ای که ارزش ها زیر پا له
شده و به نام دین و قرآن، ظلم ها، فسادها و دروغ ها گفته می
شود، من نرگس را در کلاس های قرآن که چند نفری با هم داریم،
شاهد بودم که چطور تلاش می کرد تا برای یافتن زندگی بهتر، در
سطور قرآن جستجو کند. نرگس به من می گفت هنگام تنهایی، وقتی شب
ها در کنار بچه هایم که به خواب رفته اند احساس تنهایی می کنم
یاد و نام خداست که به من آرامش می دهد. هر کدام از ما کافی
بود که فقط یکی از مشکلات نرگس را داشته باشیم و به راحتی راه
خود را کج کنیم و برویم دنبال زندگی مان، اما نرگس علیرغم
انبوه مشکلات و گرفتاری های شخصی اش، جلو ظلم و بی عدالتی
ایستاده است و برای بشر و حقوق بشر بسیار غیرتمندانه دفاع می
کند. نرگس چه اینجا در خانه خودش و چه در سلول زندان، حرف خودش
را می زند، کار خودش را می کند و رفتاری که شایسته نرگس بودن
است را انجام می دهد. ما هم باید تلاش کنیم که نمونه کوچکی از
نرگس ها شویم.
مهدیه گلرو گفت:
اگر این فرض را قبول کنیم که هیچ کس دلش نمی خواهد کاری بکند
که بازداشت و زندانی شود و اگر این فرض را هم بپذیریم که هر
کسی خانواده ای دارد که نگران اش است، حالا این خانواده ممکن
است همسر، یا بچه هایش و یا پدر و مادرش باشد. با این همه اما
گاهی خواسته هایی برای انسان ها وجود دارد که به زندگی شان
هویت و معنا می بخشد و برای همین هم هر زندانی به رغم همه
نگرانی ها و دلتنگی هایش برای خانواده اش، اما نمی تواند از
معنا و هویت زندگی اش هم بگذرد. من فکر می کنم کسانی که زندانی
کشیده اند، درک خالص تری هم از زندگی دارند. برای نمونه وقتی
در زندان هستی و نتوانی مدتی طولانی آسمان شب را ببینی چون
هواخوری زود بسته می شود، درک خاصی از شب و آسمان شب پیدا می
کنی که احتمالا کسی که حسرت ندیدن آسمان شب را نداشته، پیدا
نمی کند. وقتی همسرت، بچه هایت و... را دوست داری، تا وقتی از
آنها جدا نشده ای درک درستی از میزان عشق و علاقه ات به آنها
نداری. برای همین است که یک زندانی بیش از کسی که تا حالا
زندانی نشده، از میزان رابطه عاشقانه اش با خانواده و کسانی که
دوست شان دارد، درک ژرف تری دارد. بنابراین کسی که زندانی می
شود میزان عشق و درک اش از رابطه عاشقانه با فرزندان و پدر و
مادر و خانواده و همسرش، نسبت به کسی که خودش را در این تنگنا
قرار نداده، عمیق تر و آگاهانه تر است. زیرا آنهایی که برای
زندگی عادلانه و بهتر تلاش می کنند و به زندان می افتند، برای
چیزی بهتر و انسانی تر برای اطرافیان و عزیزان شان هستند.
من مادر نبوده ام ولی در زندان مادران بسیاری را دیده ام که
چگونه هر لحظه وضعیت بچه هایشان را در ذهن مجسم می کنند و هر
روز با آنها در تصورشان زندگی می کنند. مادری بود که بچه اش می
خواست به کلاس اول برود و همان روزی که قرار بود این اتفاق
بیافتد مادر در گوشه زندان نشسته بود و تمام روز داشت تصور می
کرد که چطور بچه اش بدون او روز اول مدرسه اش را می گذراند.
بنابراین می خواهم بگویم که در عشق ورزیدن این مادران به
فرزندان شان شک نیست و در واقع این عشق و عاطفه انسانی آن قدر
عمیق است که خواه ناخواه به کل جامعه تسری می یابد به زبان
روشن تر، عشق عمیق به فرزند نهایتاَ به گسترۀ وسیع تر یعنی به
عشق و مسئولیت نسبت به همه انسانها فرا می روید. نرگس محمدی و
همه مادرانی که امروز زندانی هستند اتفاقاَ عشق عمیق شان به
فرزندان شان آنها را به عشق به جامعه و زندگی بهتر برای آینده
فرزندانشان سوق داده است.
منصوره خسروشاهی گفت:
زندانیان ما از جمله نرگس محمدی نه چریک بودند، نه قیام
مسلحانه کرده اند و نه کسی را کشته اند، آنها فقط به وضع موجود
انتقاد و اعتراض کرده اند. یعنی همان انتقاد و اعتراضی که همه
ماها داریم ولی بعضی ها مثل نرگس محمدی صدای اعتراض شان را
بلندتر مطرح کرده اند.
معصومه دهقان گفت:
وقتی می خواهم اسم نرگس را که مادر دو فرزند است بیاورم، به
یاد همه مادرانی می افتم که به خاطر دلایل عقیدتی، سیاسی،
امنیتی و... در زندان هستند. من واقعاَ شرم ام می آید که بگویم
یک مسلمان، یک مادری را که بچه هایش را با چنگ و دندان بزرگ
کرده، از بغل اش می کشند و به زندان می اندازند و بچه ها را
رها می کنند! این عمل در کدام قانون و قاموس انسانی می گنجد؟
من نرگس را از منظر یک مادر نگاه می کنم، نرگس یک مادر است، هر
چند که نرگس همواره دغدغه حقوق بشر و انسان ها را داشته است.
نرگس می گفت با این اعدام ها آبروی نظام می رود و ما باید تلاش
کنیم که اعدام ها کم شود. حال واقعاَ باید پرسید آیا فردی با
چنین رویکردی که اساساَ دید تقابلی با نظام نداشت را باید به
زندان بیاندازند؟
زهرا رحیمی همسر « قدیانی» زندانی سیاسی عضو رهبری سازمان
مجاهدین انقلاب اسلامی نیز در این مراسم گفت:
من خودم به شخصه به جز آن که اظهار تأسف کنم از چنین شرایطی که
امروز در جامعه به وجود آمده و زنانی مثل نرگس محمدی را به
زندان می اندازند، چه می توانم بگویم؟ البته ما تنها نباید به
اظهار تأسف اکتفا کنیم و باید تلاش کنیم تغییری ایجاد کنیم.
مگر نرگس محمدی از مردم یمنی بیگانه تر است که دولت جمهوری
اسلامی دلش برای بچه های مردم یمن می سوزد ولی برای بچه های
نرگس دلسوزی ندارد؟ پریسا آزادی گفت:
من خودم نه تنها درد زندان را کشیده ام بلکه از سال های دهه
شصت خانواده ام دچار مشکلات فراوانی شدند. از این رو فکر می
کنم که نه تنها زندانیان از سال 88 را باید در نظر داشته باشیم
بلکه ما باید دغدغه همه زندانیان سیاسی و سرنوشت آنان را نیز
داشته باشیم.
در این مراسم خانوادۀ نرگس محمدی آخرین وضعیت وی را چنین توضیح
دادند:
نرگس روز دوشنبه 28 اردیبهشت پس از آن که اعلام اعتصاب غذایش
به خاطر عدم دسترسی به برخی از داروهایش مطرح شده بود، با منزل
تماس گرفت و اعلام کرد که داروهایش را به او داده اند. همچنین
مسئولان زندان یک ملاقات حضوری هم روز سه شنبه 29 اردیبهشت به
کیانا و علی برای دیدار مادرشان دادند. یعنی بچه ها توانستند
مادرشان را حضوری ببینند. در واقع ما پس از ملاقات روز یکشنبه
به شدت نگران وضعیت جسمانی نرگس بودیم و نیز نگران از اعتصاب
غذایش، ولی خوشبختانه نرگس به خواسته اش رسید و داروهایش را به
او دادند؛ علاوه بر آن ملاقات حضوری هم با بچه ها انجام شد.
http://www.feministschool.com/spip.php?article7727
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 5 خرداد |