با امید بیشتری، نسبت به سفرهای قبلی به ایران رفتم. چند هفته
ای پس از انتخابات دو مجلس در هفتم اسفند. همینكه میشد با لوفت
هانزا به تهران سفر كرد خودش امیدوار كننده بود. با مهمانداران
آلمانی وارد فرودگاه امام شدیم. آنها و تعداد قابل توجهی
مسافران خارجی در صفی جداگانه از كنترل پاسپورت ایستادند و ما
ماندیم و ایرانی هائی كه همزمان از آلمان، تركیه و دوبی با سه
هواپیما وارد شده بودند. امیدمان از همان منتظر ماندن در صف
رنگ باخت. آن همه مسافر و دو افسر گذرنامه باعث شد بیش از
یكساعت در صف بمانیم. همان معطلی در گمرك و در كمال ناباوری در
پاركینگ برای خارج شدن از آنجا تكرار شد. در مسیر اتوبان كه
راه افتادیم هتل جدید التاسیس "آیبیس" روبروی سالن فرودگاه غرق
در نور بود. جایی كه احتمالا مهمانداران لوفت هانزا چند ساعتی
در آن استراحت می کنند. ما بسمت تهران راه افتادیم.
هوای تهران پاك بود و ترافیك روان تَر شده بود. صبح به دكه
روزنامه فروشی سر زدم و حال و احوالی كردم و از تیراژ پرسیدم.
فروشنده گفت جز همشهری بخاطر نیازمندیها بقیه گاهی پنج نسخه هم
به زور می فروشیم. فروش روزنامه ایران را بهتر از بقیه میدانست
لابد بخاطر بهایش كه نصف بقیه و ٥٠٠ تومان است. مجلات بسیاری
در دكه دیده میشد و میتواند منابع خوب خبری و مطالعاتی برای
علاقمندان باشد
.
من بخاطر دوری از كشور مجبورم طَی مدت كوتاهی به ادارات و
سازمانهای مختلفی مراجعه كنم ولی هیچكدام بی در و پیكرتر و
فاسدتر از قوه قضائیه نیست. تقریبا هیچ پرونده ای بدرستی
مختومه نشده و به سرانجام نمی رسد. الان بیش از ٧ سال است یك
دعوی حقوقی ما به همین وضعیت دچار است. قاضی و این روزها وكیل
ها نیز به پرونده ها مانند گوشت قربانی نگاه میكنند كه تا
میتوانند مردم را سركیسه كنند. براحتی و علنی از رشوه های
نجومی صدها میلیون تومانی سخن میگویند. دیگر قاضی عادل یا وكیل
شریف شاید در موزه قوه قضاییه اسلامی پیدا شود. در دادگاهها از
عدالت خبری نیست و قلم قاضی فقط بسمتی میچرخد كه رشوه بیشتری
داده باشد.
بازار در ركود بسر میبرد ولی نقدینگی بالایی در جامعه وجود
دارد و حداقل در تهران بازار خرده فروشی از این نقدینگی بخوبی
منتفع میشود. تصورش مشكل است كه بعضی قنادیها با فروش روزی
پانزده میلیون تومان مغازه را میبندند. وضعیت فروش صنف مواد
غذائی در شمال تهران بمراتب بهتر است، شاید افزایش بی شمار
رستورانها و كافی شاپ ها در تهران به همین دلیل باشد. ولی ركود
اصلی در صنایع بزرگ و راکت ماندن پروژه های دولتی است. بحث
ركود و عدم تحرك اقتصاد پس از برجام از طرف تندروها دامن زده
شده و بین مردم دهان به دهان میچرخد ولی كمتر كسی از سرمایه
گذاریهای استراتژیك دولت مثلا در سیستان و بلوچستان سخن میگوید
كه میتواند محروم ترین بخش كشور را توسعه دهد یا كمتر از
برنامه های دولت در حمل و نقل ریلی آگاه شده است. اگر مردم از
خرید هواپیما از طرف دولت خبر دارند بخاطر درگیر بودن روزانه
آنها با خطرات پرواز است كه آنهم تندروها این روزها شروع كرده
اند به شایعه سازی لغو خرید هواپیما.
از طرفی با رشد افسار گسیخته نقدینگی در دولت قبل و حضور
طرفداران متعدد بازارهای مالی (بانكها و بورس) و رشد قارچ گونه
موسسات مالی، دولت برای تغییر سمت و سوی اقتصاد بسمت تولید و
صنایع و بدتر از آن نظم بخشیدن به اقتصاد با مقاومت های فراوان
تندروهایی مواجه است كه از رانت بیت رهبری هم برخوردارند. رهبر
البته مثل همیشه نعل وارونه میزند و از اقتصاد مقاومتی سخن
میگوید. سخن هجوی كه همه میدانند كلمه رمز دیگری برای حمله به
سیاستهای اقتصادی دولت روحانی است.
وضعیت گمركات و واردات از مبانی قانونی بشدت با ركود مواجه است
كه البته امری منفی نیست، چرا که دولت روحانی با توجه به
وارادت بیسابقه و بالا رفتن نرخ ارز تا مرز ورشكستگی مالی در
دولت قبل از طرفی و تلاش برای مقید كردن واردكننده ها به رعایت
و ضوابط استانداردها و پرداخت مالیات از طرف دیگر، نیازمند
زمان بسیاری است تا این بخش از هم گسیخته را سروسامان بدهد.
كاری كه منوط به توقف واردات غیرقانونی و همكاری بخشهای
اقتصادی خارج از كنترل دولت مثل آستان قدس رضوی است كه خودش یك
قطب اقتصادی با بودجه و سرمایه نامتناهی است و شما به هر گمركی
مراجعه كنید چند سند وارداتی بنام آستانقدس را می بینید كه هم
از مالیات معاف است، هم گمرك جرات نظارت بر این واردات را
ندارد.
در ایران شبكه های مالی بسیاری بوجود آمده كه روحانی سعی كرده
آنها را قانونمند كند ولی آنها اقتصاد را فلج كرده اند. حتی
قوانین را هم علنا زیر پا میگذارند. تولید را تعطیل كرده اند و
مثل انگل به دولت و منابع مالی دولت چسبیده اند. همه تغییرات
در سطوح مختلف اقتصاد بجای خود ولی این شبک های مالی روابط
اجتماعی جامعه هم بشدت تحت الشعاع قرار داده اند. فساد نوزاد
این تغییرات منفی است. عملا دست دولت بسته است. فكر كنید وجه
نقد و توانایی مالی جناح مخالف روحانی بیشتر از بودجه كشور
است. قاچاق بیشتر از واردات است. دلالی بیشتر از تولید است. در
این شرایط پیچیده، روحانی همان طرحهای بلند مدت را هم به
سرانجام برساند شاهكار كرده است.
مسافرتم همزمان شده بود با نمایشگاه تهران در محل جدیدش در شهر
آفتاب در جنوبی ترین منطقه تهران. اینكه شهرداری تهران دست به
تغییرات عظیمی زده است یك طرف ماجراست ولی تبدیل شدن شهرداری
قالیباف به یك سنگر سیاسی، اقتصادی، مالی علیه دولت طرف دیگر
ماجراست. شهرداری نه تنها از كنترل دولت بلكه از نظارت شورای
شهر هم خارج است و خودش حكومت خودمختاریست كه به كسی جواب پس
نمیدهد. زمین های شهر آفتاب را شهرداری یكجا بجای قسمتی از
سودهای معوقه اش به بانك شهر واگذار كرده است. دسترسی به
نمایشگاه با مترو و تاكسی از محل های مختلف شهر آسان بود.
نمایشگاه با استقبال فراوان جوانها روبرو بود و همه غرفه ها
خصوصا غرفه های آموزشی بشدت شلوغ بود. شمار غرفه های كتب مذهبی
و كتابهای تزیینی بیش از همیشه بود كه با رانت های حكومتی برای
اینگونه كتابها دور از انتظار هم نیست. ناشرهایی مثل غرفه
جمكران یا پژوهشگاه علوم اسلامی . البته علاقمندان به كتب
اجتماعی، ادبی، سیاسی هم حول چند ناشر معروف مثل چشمه، ثالث و
نشر نگاه زیاد بودند. بازنشر كتب كلاسیك بطور وسیع و بعضا با
ترجمه های جدید بخوبی نمایان بود. ناگفته نماند كه آمار منتشره
بعد از نمایشگاه از افزایش چشمگیر مراجعه كنندگان ولی افت فروش
كتاب نسبت به سالهای قبل حكایت داشت.
من همیشه به رفتار مردم هم توجه میكنم كه معیاری برای بسیاری
از عملكردهای حكومتی است. طرز سخن گفتن جوان های كوچه بازار
اگر دیرترها عشق لاتی بود حالا حول عشق زیبایی اندام و ماهیچه
های ورم كرده است. خودمركز بینی، عدم تحمل دیگران، پوشاندن ضعف
ها با موفقیت های جعلی از لابلای سخنان جوانان قشرهای میانی و
پایین جامعه مشهود است. تحصیلكرده ها اول بفكر مهاجرت هستند
بعدا بفكر پیدا كردن كار و ادامه زندگی. رفتار مردم عكس العملی
است به محدودیت ها. آنها بخوبی در حال مقابله با محدودیت
هستند. انواع و اقسام كلاسهای هنری از موسیقی گرفته تا خط و
نقاشی. كلاسهای مولوی خوانی. كنسرتهای متعدد. انواع ابداعات
هنری كاری. همه راههای متفاوتی است برای نفس كشیدن مردم.
سفر به شهرستان و دیدار بستگان هم همیشه جزو برنامه هست. در
شهرستان اگر هنوز قدری صمیمیت از گذشته بجا مانده ولی فضای تنگ
شهرستانها تفاوت بسیاری با تهران دارد. حكومت چند پارچه بخوبی
در شهرستان مشهود است و همیشه بین فرمانداریها و امام جمعه از
یك طرف، بین شهرداری و امام جمعه از طرف دیگر چالش و تفاوت
دیدگاه ها چنان است كه شهر را فلج میكند. بازار شهرستان بسیار
راكدتر از تهران بود. هیئت های مذهبی بسیار مشهودتر هستند و
بسیج هم به نسبت حضور علنی تَری در شهرستانها دارد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 23 خرداد |