|
آیا پس از این همه خبر ضد و نقیضی که درباره سقوط هواپیمای
آسمان پخش شد، سرانجام یک گزارش واقعی توسط مسئول ترین ارگان
حکومتی بعنوان اطلاع رسانی به مردم منتشر خواهد شد؟ بعید به
نظر می رسد. حتی اگر چنین گزارشی هم منتشر شود نه مردم قبول می
کنند و نه جناح بندی ها و رقابت های سیاسی در حکومت آن را
تائید می کند. اینگونه است که بازار حدس و گمان در باره هر
حادثه ای در جمهوری اسلامی همیشه گرم است. از روز گذشته اخبار
پراکنده ای در باره انتقاد اجساد قربانیان این حادثه به تهران
منتشر شده است. البته در کوله پشتی کوهنوردان. گفته شده که
تقریبا تمام اجسادی که تاکنون پیدا شده و منتقل شده قطعه قطعه
اند. چرا قطعه قطعه؟ آیا در هر سقوط هواپیمائی همه سرنشینان
کشته شدن قطعه قطعه بوده اند؟ دلیل این قطعه قطعه بودن چیست؟
اگر دلیل را نگویند، یکبار دیگر این شایعه که هواپیما در آسمان
منفجر شده رواج پیدا خواهد کرد. شایعه ای که چند روز پیش
مقامات حکومتی آن را تائید نکردند. اگر نفراتی از سرنشینان
هواپیما زنده بوده اند و در برف و سرما یخ زده اند، پس پیکر یخ
زده آنها کجاست؟ ماجرای کپسول مصرف شده گاز، پس از سقوط
هواپیما چیست؟ جعبه سیاه هواپیما کجاست؟ یافت شده؟ اگر شده
گزارش آن کو؟
درهر کشوری هواپیما سقوط می کند، زلزله می آید، سیل می آید،
ترور اتفاق می افتد، برکنار می شوند، منصوب و یا انتخاب می
شوند، تهدید خارجی می شوند، شورش داخلی می شود، اعتصاب می شود،
تظاهرات خیابانی می شود و .... چرا هر کدام از این حوادث در
ایران دهها حاشیه و سئوال پیدا می کند؟ دلیل آن جز اینست که 40
سال دروغ گفتن به مردم و ادامه آن، هر نوع اعتمادی به حکومت را
بر باد داده است. همین نامه اخیر احمدی نژاد به رهبر و پاسخ
کدخدائی به آن اشاره به چه تعداد رویداد انتخابات 88 دارد که
از مردم پنهان کرده بودند و درباره آن دروغ گفته بودند و هنوز
هم ادامه میدهند؟ این فاجعه از همان آغاز جمهوری اسلامی آغاز
شد. زمانی که مردم آیت الله طالقانی را تا بهشت زهرا بدرقه
کردند و آن انفجار عظیم مردمی را آقای خمینی در تلویزیون دید
گفت "مردم بیل و کلنگ را می بوسیدند و می گفتند از نایب پیغمبر
ما جای تو خالی. مردم توی سر خودشان نمی زدند که آقای طالقانی
ملی است، خیر." اصلا چنین شعاری را هیچکس نشنیده بود و اتفاقا
منش ملی آقای طالقانی زمینه آن بدرقه ملی ایشان شد. شب همان
روزی که آیت الله مطهری را ترور کردند هاشمی رفسنجانی خود را
رساند قم و در کنار صندلی آقای خمینی ایستاد و خطاب به جمعیت
عظیمی که جمع شده بودند و با اشاره دست به آقای خمینی که
دستمالی سفید در دست داشت گفت "این فدائی ها، چرا با این ترور
دل این پیرمرد را شکستید و اشک او را در آوردید؟" این درحالی
بود که میدانست گروه مذهبی ساواکی "فرقان" ترور را انجام داده
است. اینها را بعنوان نمونه های همان سالهای اول جمهوری اسلامی
گفتیم که بعدها تبدیل شد به یک شیوه حکومتی و آقای خامنه ای در
این زمینه سنگ تمام گذاشت. از جمله در انتخابات 88 که دروغ در
حد یک کودتا از زبان ایشان گفته شد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 6 اسفند |
