www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

5 بهمن ماه  1396

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

مقاله سعید حجاریان

بنیاد اعتراضات مردم

همچنان در جامعه زنده است

 
 
 
 
 

 

سعید حجاریان، طراح وزارت اطلاعات و رئیس وقت شورای شهر تهران که در یک اقدام تروریستی تا آستانه مرگ رفت، در یادداشتی که روزنامه اعتماد منتشر کرد نوشت:

در یک نگاه اجمالی و با تکیه بر داده‌های موجود، می‌توان ریشه وقایع دی‌ماه سال جاری را در دو مقوله «سیاست» و «معیشت» جست. در این اعتراضات، چندین شعار به گوش رسید. گروهی دغدغه‌های اقتصادی‌ و معیشتی‌شان را مطرح كردند، گروهی اصلاح‌طلبان را خطاب قرار دادند، گروهی دیگر خواستار بركناری روحانی بودند و گروهی مجموعه حاكمیت را زیر سوال بردند و دست آخر بعضی، از بازگشت سلطنت سخن گفتند.

بخش نخست یادداشت حاضر را به بررسی ریشه‌ها و تبعات گزاره «عبور از روحانی» اختصاص داده و در بخش دوم تا حد امكان نحوه مواجهه با این اعتراضات را تشریح خواهم كرد.

دولت یازدهم زمینی سوخته‌ و مجموعه‌ای از بدهی‌های انباشته را از دولت پیش از خود به ارث برد. این ارثیه نامیمون، به همراه مطالبات هشت‌ساله (٩٢-٨٤) مردم و شعارهای مطرح شده در انتخابات سال ٩٢ به انتظارات مردم دامن زد و در نتیجه بر شدت فشارها بر دولت افزوده شد. ریشه مشكلات فعلی را لزوما نباید در عملكرد و نگرش دولت روحانی جست؛ یعنی اگر رقیب وی نیز به پاستور می‌رفت، چنین وضعیتی خواه‌ ناخواه حادث می‌شد چرا كه احمدی‌نژاد درآمد بادآورده كشور (از فروش نفت) را به نام عدالت، هزینه كرد و یك گام در جهت توسعه كشور بر نداشت.

احمدی‌نژاد زمانی كه تشعشع هاله نورش چشم راست‌ها را كور كرده بود، جمعیت كثیری را به استخدام دولت درآورد و دولت را فربه، لخت و ولنگار كرد. از این گذشته، او این جسارت را به مردم داد كه می‌شود یك شبه ره صد ساله رفت؛ چه از طریق ساخت‌ و‌ ساز و چه از طریق ساخت‌ و ‌پاخت و در یك كلام روحیه كار را از بین برد. روحانی، امروز با چندین ابرچالش‌ مواجه است.

 كم ‌آبی كشور، آلودگی هوا، حاشیه‌نشینی، صندوق‌های بازنشستگی، موسسات مالی و اعتباری كه ممكن است آفت‌شان به بانك‌ها نیز سرایت كند و بیكاری كه اگر سالانه ٦٠ میلیارد دلار هزینه شود، پس از ١٠ سال تنها می‌توان نرخ بیكاری را در حد امروز نگه داشت. روحانی در چنین وضعیتی و در حالی كه آماج حملات رقیب است، باید سه سال دیگر در پاستور بماند؛ سه سالی كه دستخوش اعتراضات پی در پی خواهد بود، اعتراضاتی كه مانند موج دریا عقب می‌روند و با شدت بیشتر باز می‌گردند. در این شرایط، آنهایی كه از ابتدای دولت روحانی در روضه‌های‌شان و از تریبون صدا و سیما و نماز جمعه یأس و ناامیدی پمپاژ می‌كردند و می‌خواستند روحانی را بی‌كفایت نشان دهند، فرمان «نه_به_روحانی» را صادر كردند و شعار «مرگ بر روحانی» سر دادند در حالی كه نگفتند پس از روحانی به چه فرد یا نهادی می‌رسند. پاسخ روشن است؛  عبور از روحانی یعنی گذر از دولت و رسیدن به حاكمیت و اصل نظام و در آخر عبور از جمهوری اسلامی.

فارغ از طرز تفكر حاملان و عاملان گزاره «عبور از جمهوری اسلامی» باید گفت این شعار نامفهوم است و به تونل تاریكی می‌ماند كه در انتهایش‌ هیچ‌گونه نوری وجود ندارد و از این روست كه باید اذعان داشت كه جوانان با محتوای شعارشان غریبند چرا كه در دوره پهلوی زیست نكرده‌اند.

برخی از حامیان شعار «عبور از جمهوری اسلامی» تصور كردند دولت امریكا پشتیبان تحولات احتمالی است. بله؛ امریكا بعد از جنگ دوم جهانی در اروپا و در قالب طرح مارشال هزینه كرد زیرا كه نمی‌خواست عرصه را به كمونیسم واگذار كند. برای ایران و تركیه و پاكستان نیز اصل چهار ترومن را داشت چون نمی‌خواست این كشورها به اردوگاه چپ بپیوندند اما امروز برخی غافلند كه ترامپ بر سر كار است؛ فردی كه یك بیزنس‌من تمام‌عیار است و یك دلار برای چنین مسائلی هزینه نمی‌كند.

واقعیت آن است كه مردم تمنای دولت قوی دارند و این طبیعت مردم است كه زمانی تحت فشار هستند خود به خود به سمت یك شعار می‌روند؛ مصداق چنین وضعیتی را در آیه هفتاد و پنجم سوره نساء مشاهده می‌كنیم.

در این دو دهه با چند رخداد مواجه شده‌ایم؛ تیرماه ١٣٧٨، خردادماه ١٣٨٨ و دی‌ماه ١٣٩٦. رخداد نخست، ایده مشخص و سازمان مركزی داشت و دانشجویان مطالبه خود را به صورت سیاسی، هدفمند و بدون خشونت پی گرفتند و دولت نیز خواسته‌شان را سركوب كرد. در رخداد دوم مردم ذیل راهپیمایی سكوت، رای خود، یعنی خواسته سیاسی‌شان را مطالبه كردند و زمانی شعارها فراتر رفت كه با معترضان برخوردهای قهری صورت گرفت. اما رخداد سوم جامع بود و یكباره شعله گرفت و شعارهای معترضان حول تمامیت نظام می‌گشت. با بررسی این سه رخداد و نحوه مواجهه حاكمیت، می‌توان از تغییر و شاید تعدیل واكنش‌ها در سال ٩٦ سخن گفت. سال ٧٨ دانشجویان معترض مورد ضرب و شتم قرار گرفتند كه علاوه بر مجموعه خسارت‌ها و آسیب‌ها، افرادی كور و مجروح و كشته شدند. سال ٨٨ به سوی مردم معترض تیراندازی شد و... اما در سال ٩٦ نیروی پیشین، در مقایسه با عملكرد گذشته‌اش، ضعیف‌ ظاهر شد به این معنا كه هر چه اعتراضات تندتر شد، سركوب كمتر شد. لنین در تشریح وضعیت انقلابی معطوف به سقوط حكومت‌ها از شرایطی سخن می‌گوید كه «پایینی‌ها نخواهند و بالایی‌ها نتوانند» یعنی زمانی كه همزمان دو بحران مشروعیت و هژمونی پدید آید. او به گفته‌ خود تكمله‌ای می‌زند و می‌گوید باید آلترناتیوی هم موجود باشد. وضعیت كنونی آن است كه بالایی‌ها‌ می‌توانند، بعضی پایینی‌ها نمی‌خواهند و آلترناتیوی هم موجود نیست؛ یعنی دو ضلع از سه ضلع مثلث لنین وجود ندارد.

با این تعریف لنین به سه رخداد پیشین بازگردیم؛ سال ٧٨ معترضان از نظام عبور نكردند، خودسرها و لباس‌شخصی‌ها و نوپو آمدند و زدند. یعنی بالایی (با اتكا به نیروی غیررسمی) توانست؛ در آن سال آلترناتیو هم موضوعیت نداشت. سال ٨٨، پایین به ساختار پایبند بود، ولی حاكمیت (با تردید) با همه توان خود به صحنه آمد هر چند در نهایت از عده‌ای به ‌دلیل وقایع كهریزك و... دلجویی شد.

این‌ نوبت نیز بالایی توانست و آلترناتیو موضوعیت نداشت چنانكه مهندس موسوی گفت من همراه مردم‌ هستم و نه رهبر آنها. سال ٩٦، پایین (البته بخشی از آنها) از حكومت عبور كردند، اما بالایی‌ها با وجود وسعت كار و قوت نیروی نظامی در شهرستان با تمام قوا به ماجرا ورود نكردند؛ این‌بار بالایی (با تردید) نخواست و آلترناتیوی هم موجود نبود و در انتها شرایط به وضع طبیعی خود بازگشت.

دستاورد اعتراضات اخیر، تعلیق شعار «عبور از روحانی» نزد جناح راست بود. چرا كه آنها به‌صورت غریزی نتیجه گرفتند، بدیلی در مقابل روحانی ندارند و باید به هر روش او را حفظ كنند چون دریافتند با معادله‌ای‌ چند مجهولی مواجهند. جناح راست شاهد بود كه در برخورد با این اعتراضات چهار عمل اصلی به كار گرفته شد؛ بعضی را جمع (بازداشت)، بعضی را ضرب (كتك)، بعضی را تفریق (تفرقه انداختن) و بعضی دیگر را تقسیم (تفكیك معترضان به معیشتی‌های بر حق و سیاسی‌های ناحق) كردند اما بنیاد اعتراضات همچنان پابرجا ماند.


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 5 بهمن

 
 

اشتراک گذاری: