در روزهای شورش در شهرهای ایران و تا چندی پس از آن، حملات
تبلیغی علیه اصلاح طلبان، حتی با نام بردن از محمد خاتمی و یا
روحانی جریان داشت و با وسعت کمتری ادامه دارد. انتقاد این
منتقدان در عتین فراموشی آنچه در سال 88 روی داد و از یاد بردن
دادگاه های کودتا و ....این بود و هست که چرا طرفداران اصلاحات
و تغییرات با دفاع از حق اعتراض مردم، با شورش و خشونت مخالفت
کرده اند. کم کم، حرف های منطقی، پس از بازگشت مردم به خانه
هایشان آغاز شده است. از جمله عباس عبدی در مصاحبه با روزنامه
ایران گفت:
در این جریان (شورش اخیر مردم) اصلاحطلبان به نظر بنده در
میان و بلندمدت به نفع کشور موضعگیری کردهاند و از این حیث
نام و یادشان باقی خواهد ماند، ضمن آنکه موضعگیری آنان در عمل
هم بسیار موثر بود و هجوم تبلیغاتی علیه اصلاحطلبان به علت
همین موفقیت بود.
اصلاحطلبانی که در جهت نقد این جریان گام برداشتند، نه تنها
درون حکومت نیستند، بلکه به نوعی مطرود آن نیز هستند و اکثر
آنان دچار مشکلات زندان و... شدهاند و تجربه و حس بدی نسبت به
اوضاع دارند و چه بسا نقد آنان به وضعیت جاری کشور بیش از
دیگران باشد، ولی این نقد را به حب و بغضهای مرسوم در حوزه
سیاست آلوده نکردهاند. موضعگیری آنان دقیق بود، همه آنان حق
اعتراض را به رسمیت شناخته و اگرچه دفاع از خشونت و کوبیدن بر
طبل آن را برنتابیدند ولی نسبت به اعتراضکنندگان عادی خواهان
مدارا و عدم برخورد شدند که خوشبختانه در طرف حکومت نیز این
درخواست، بطور نسبی پژواک داشت.
آنان در عین حال از دو منظر مخالف این برنامهها بودند. اول از
جهت ذات چنین رفتارهایی که میتواند به سرعت ابعاد تخریبی و
ویرانگر پیدا کند و هیچ منفعتی در آن برای کشور و مردم و طبقات
ضعیف متصور نباشد و دوم در این مورد خاص از حیث دستهای پشت
ماجراست که مثل کسانی که در گوشهای نشستهاند تا بلکه به طعمه
قطعهقطعه شده حمله کنند. هر دو وجه ماجرا مورد توجه
اصلاحطلبان بود. ولی وجه مهمتر در موضعگیری آنان، توجه به
ریشههای عمیق اجتماعی و سیاسی بروز این رفتارها بود. در مجموع
میتوان مدعی شد که مواضع آنان در این جریان سازنده و نیز
بسیار موثر بود. به ویژه در شرایطی که مجموعه اصولگرایان در
انفعال و درماندگی به سر میبردند. مساله اصلی از اینجا به
بعد است. این مواضع را هر روز نمیتوان اتخاذ کرد. این مواضع
سلبی کارکردهای محدودی دارند.
به علاوه طبقه متوسط جامعه و نیز بسیاری از مردم که در برابر
این اعتراضات موضع روشنی نداشتند و حتی بعضا همدلی نیز
میکردند ولی از همراهی عملی پرهیز داشتند، به مرور احساس
مثبتی نسبت به مواضع اصلاحطلبان پیدا کردند و حتی در فضای
مجازی نیز با اعتماد به نفس شایستهای حضور یافتهاند و بخشی
از کسانی که در روزهای اول نیز به جمع خشونتورزان پیوسته و آن
را تحریک میکردند، در ادامه عذر خواستند و از این جریان
کنارهگیری کردند.
این مجموعه از نیروها اکنون نیازمند یک برنامه عملی و مشخص حول
یک ایده روشن از سوی جریان اصلاحطلب هستند که با تحلیلی دقیق
ریشه مشکلات را بشکافد و با ایدهپردازی و جمع شدن نیروها حول
این ایده و برنامه نشان دهد که به تناسب مواضع سلبی در برابر
حرکات تخریبی و خشونتآمیز، قادر است که ایدههای روشن برای
عبور از این وضعیت ارایه کند. اصلاحطلبان در یک موقعیت سیاسی
تاریخی قرار دارند. آنان باید نقش تاریخی خود را برای عبور از
این وضعیت ناپایدار ایفا کنند و افکار عمومی جامعه را نسبت به
راهحلهای خود موافق کنند.
بطور طبیعی بخش مهمی از اصولگرایان نیز باید مخاطب این
تحلیلها قرار گیرند. به نظر میرسد که غالب آنان نیز متوجه
مشکل جامعه هستند، هرچند در اولویت مشکلات و راهحلها ممکن
است تفاوت نظر باشد ولی بسط یک گفتمان عبور از تنگناهای موجود
و گفتوگو پیرامون آن وظیفه اصلی هر نیروی سیاسی است که در
شرایط کنونی ظرفیت اصلاحطلبان برای تحقق این هدف بیشتر است.
این آخرین فرصت برای نیروهای اصلاحطلب است.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 27 دی |