ثروت و اطلاعات

دوبازوی مافیای قدرت درایران

در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد - بویژه چهار سال دوم که پس از کودتای 88 آغاز شد- دو رویداد کلیدی بوقوع پیوست که گوشه هائی از یکی از این دو رویداد تاکنون فاش شده اما در باره رویداد دوم سکوت خوفناکی برقرار است. رویداد اول غارت دهها میلیارد دلار پول نفت است که تبدیل به بزرگترین پشتوانه سیاسی برای امروز و آینده شده است و دوم محرمانه ترین اسناد و اطلاعاتی که حتی از درون وزارت اطلاعات به سرقت رفت و معلوم نیست در کجا پنهان شده است. احمدی نژاد آنقدر شعور و آینده نگری نداشت که این اسناد را ببرد، بلکه آن شبکه ای که او را بر سر کار آورد این آینده نگری را داشت. درباره غارت اقتصادی نیز همین است. یعنی احمدی نژاد و امثال حمید بقائی پولهای را به جیب خود نزدند، بلکه همان شبکه ای که گام به گام طی 4 دهه چون بختک روی انقلاب و ایران افتاد، آنها را ذخیره رویدادهای امروز و آینده کرده است. آن تلاش بی امانی که می خواهد جلوی اعدام بابک زنجانی را بگیرد و می گوید نباید گذاشت سرنخ ها کور شود، اشاره اش به همین شبکه است.

بنابراین، همان اندازه که نباید از جسارت بی سابقه حمید بقائی در مقابل دادگاهش و بیان صریح 63 حساب بانکی رئیس قوه قضائیه و جاسوس بودن دختر وی تعجب کرد، نباید از عضویت احمدی نژاد در مجمع مصلحت نظامی که نوعی باج سکوت به وی بود و ادامه حصر موسوی و بتدریج سرایت آن به محمد خاتمی تعجب کرد. آن دورانی که بانک های خصوصی سر هرکوچه ای سبز می شدند و بانک مرکزی و بانک ملی در خدمت آنها بود، همان دوران غارت و اندوختن پول و قدرتی بود که امروز پشتوانه بقائی و احمدی نژاد است. آن روز که محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات کناره گرفت تا احمدی نژاد سرپرست چند ماهه وزارت اطلاعات شود و او صبح به صبح به جای حضور در کاخ ریاست جمهوری در نهانخانه های وزارت اطلاعات پرسه برای جستجوی اسناد و انتقال آنها به خارج از این وزارتخانه و مخفیگاه ها را آغاز می کرد، تدارک همین روزها بود که شاهدیم. بنابراین جسارت حمید بقائی در سخنرانی اش در مقابل دادگاه متکی به آن پشتوانه ای از ثروت و اطلاعات است که نه امروز، که می تواند آینده را رقم بزند. پرقدرت ترین سازمان زیرزمینی را توانستند در دوران رهبری آقای خامنه ای سازمان بدهند و چنان کنند که کردند و شاهدیم. نه موسوی و کروبی و بدنبال آنها خاتمی را در حصر کردند و می کنند، نه تنها سر هاشمی را زیر آب استخر امنیتی کوشک کردند، بلکه هنوز حصرها و زیر آب کردن های بسیاری در پیش است.

اینجا را بخوانید

اینجا را ببینید

پشت پرده این جسارت

احمدی نژاد و اسناد و اطلاعاتش است

گفتگو با شهیندخت مولاوردی

گوشه هائی از فلج سازی

روحانی برای تشکیل کابینه

وزیر ارتباطات: قیمت ها کاذب است. نخرید

بازار گرمی صدا و سیما

برای افزایش قیمت "موبایل"

نه به گرانی موبایل "گوشی"

نه به ارزانی موتور برقی

هر خارجی که وارد ایران شود با اندک کنجکاوی انگشت به دهان حیران می ماند که بقول مولوی " این چیست و آن چیست؟". موبایل که همان گوشی تلفن باشد یک میلیون تومان گران تر از قیمت آن در اروپاست و درعوض، موتور سیکلت چهار چرخ برقی دو تا سه میلیون ارزان تر از اروپا!

چرا؟

موبایل هم وسیله ارتباطی، هم سرگرمی، هم پل ارتباط با خارج از ایران و هم قابل نگهداری در جیب است. اما موتور سیکلت چهار چرخ برقی که مارک ژاپنی آن به این دلیل ساده در اروپا دو تا سه برابر گران تر از ایران است که درایران یک زور گیر می تواند وسط خیابان قمه را گذاشته زیر گلوی راننده، پیاده اش کند و سوار آن شده و برود! و یا براحتی چنگ انداخته و زنجیر و الله گردنش را بکند و ببرد و یا بگوید جیبت را خالی کن تا بزارم بری! دلیل از این قانع کننده تر؟ همین است که  اغلب فروشندگان موتور سیکلت و دوچرخه برقی روزها مگس می پرانند.

وقتی در ایران باید شیشه های اتومبیل سواری را بالا کشید تا موتورسواران عبوری سر چهار راه دست نینداخته و گردبند خانم و یا زنجیر گردن آقا را نکنند و نبرند، فکر می کنید صاحب و راننده موتور چهار چرخه در ایران امنیت دارد؟ و یا موتور سیکلت برقی که سرعت آن کم است و حتی چند زورگیر اگر بخواهند می توانند بدنبال آن دویده و سر اولین خم یک کوچه و یا خیابان موتور را صاحب شده و بروند چرا نباید 2 تا 3 میلیون ارزان تر از نوع ژاپنی "سوزوکی" آن در اروپا باشد. در ایران باید سرعت داشت و گریخت و شیشه ها را بالا کشید و رفت. در جیب را گرفت تا پول از کف داده به خانه نرسید. این عکسها را یکی از خوانندگان پیک نت برای ما فرستاده و اشاره همین نکاتی که دربالا نوشتیم کرده است.

مرور مطبوعات 30 مهر

ایرانی ها زرتشتی بودند

زمانی که اسلام نیآمده بود!

گفتگو با وزیر خارجه روسیه

موج استقلال طلبی در اروپا

خوش بینی روسیه به ترامپ

راشا تودی- ترجمه رضا نافعی

روی دیگر چهره بابل

پشت خیابان های مرکزی شهر

چهره شهرهای ساحلی مازندران فقط آن نیست که در سفرهای چند روزه به آن ها می بینید. این چهره ای از کوچه های پشت خیابان های شهر بابل است. فاضلاب را، به سبک - شاید 60 - 70 سال پیش-  از درون کانال فاضلاب در آورد و کنار خیابان ولو کرده اند تا خشک شود و سپس اگر شهرداری ماشینی برای حمل آن پیدا کرد دست به کار جمع آوری آن شود. می گویند شهرداری بابل ماشین های لجنکش با پمپ دارد. پس کو و کجاست؟ پشه و مگس و موش و انواع بیماری ها محصول همین نوع بی خیالی ها نیست؟ (عکس ارسالی توسط یکی از خوانندگان پیک نت)

علی مطهری خطاب به سردار نجات:

چه کسی دستور
محدودیت جدید علیه خاتمی داده؟

هفته آیند قرار است تکلیف روشن شود

حضور چند بعُدی زنان در ورزشگاه های ایران

عراق با شیر ایران

پروار می شود تا شاخ بزند!

ممنوعیت همراهی مربی مرد برای دختران لغو شد

سفر شبانه دانش آموزان

با اتوبوس اردوئی ممنوع شد!

برایش کلاس اشنائی با جنگ جهانی بگذارید

تخیلات جنگی جانشین فرمانده کل سپاه

شرق اتحادیه اروپا زیر بلیت چین قرار گرفته!

یونگه ولت – ترجمه رضا نافعی

 سرمقاله راه توده 620

"ترامپک" های داخلی به "ترامپ" دخیل بسته اند!