روزنامه انتخاب گفتگوی مشروحی با اسحاق جهانگیری معاون اول
رئیس جمهور انجام داده که ما آن را بر محور به روز ترین
موضوعات ( از جمله ترکیب کابینه جدید و حضور زنان در آن) خلاصه
کرده ایم که می خوانید:
من
به دلیل نزدیکی کاری با آقای رئیس جمهور، یکی از کسانی بودم
که در جلسات خصوصی درباره این موضوع با ایشان صحبت میکردم.
نکته این بود که آقای رئیس جمهوری برنامهها و طرحهایی داشتند
که باید تکمیل میشد؛ نمیشد به دلیل وجود مشکلات، کارها را
نیمه کاره رها کرد. به شخصه هیچ گاه در ایشان تردید جدی ندیدم
مبنی بر اینکه در انتخابات شرکت نمیکنند و هیچ گاه نگفتند که
در انتخابات حاضر نمیشوند. البته گاهی که درباره مشکلات بحث
میکردیم، میدیدیم که مشکلات جدی پیش روی ما قرار دارد، اما
گفته میشد باید تدبیری اتخاذ کرد که از این شرایط عبور کنیم.
تردیدی نیست که آقای دکتر روحانی نیز همچون آیتالله هاشمی
رفسنجانی مخالفان جدی و پای کاری داشته و دارد. این مخالفتها
تا حدی در دوره اول ریاست جمهوری ایشان بروز داده شد. قبل از
تصدی مقام ریاست جمهوری مخالفتها به این جدیت نبود.
باید پذیرفت که آیتالله هاشمی رفسنجانی در همه دوران انقلاب و
نظام جمهوری اسلامی ایران، رکن مهم نظام بود. ایشان بسیار مصمم
بود که آقای روحانی حتماً باید نامزد شود و نباید در این باره
به خود تردیدی راه بدهد و اصلاً نباید به این موضوع فکر کرد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی جزو کسانی بود که بسیار به ورود یک
نامزد دیگر در انتخابات 96 باور داشت. دغدغه هم این بود که در
انتخابات شاهد یک تهاجم جدی به دولت خواهیم بود، بویژه که
نشانههای چنین هجمهای، در ماههای پیش از انتخابات، به وضوح
دیده میشد. فشار رسانهای زیادی علیه دولت بود؛ رسانههای
مخالف دولت؛ قدرت مالی و سیاسی بسیار زیادی داشتند و از مصونیت
بالایی هم برخوردار بودند. ضمن اینکه تریبونهای رسمی و عمومی
نیز به کمک این رسانهها میآمدند. دولت برای گزارش دستاوردها
و موفقیتهای خود به مردم در شرایط سختی قرار داشت. بنا براین
پیشبینی میشد در صحنه انتخابات، با وضعیت نامتوازن و دشواری
رو به رو خواهیم بود. همچنین پیشبینی میشد نامزدهای پرشماری
از جریان مخالف حضور یابند و بخواهند به طور گسترده دستاوردهای
دولت را زیر سؤال ببرند. من، شخصاً معتقد بودم در چنین شرایطی،
کسی که میتواند بخوبی از دولت دفاع کند، اشکالات دولت قبل را
نیز بخوبی میشناسد و میتواند بدون مشکل آنها را بیان کند و
نمیتوانند علیه او مطلبی بیان کنند، خودم هستم. بنابراین
همواره مسئولیت سنگینی را بر دوش خود احساس میکردم و همواره
آماده بودم اگر چنین وضعیتی شکل گرفت، باید در صحنه حاضر شوم و
بنا به مسئولیت خود حقایق را به مردم بگویم تا آنان بدانند
کشور تا پیش از دولت یازدهم در چه شرایطی قرار داشت و در دولت
یازدهم چه وضعیتی پیدا کرده است. شاید این شرایط باعث شد وقتی
از نامزدی صحبت میشد که باید در صحنه حضور یابد و از دولت
دفاع کند، نخستین اسمی که مطرح میشد، من بودم.
من با آقای خاتمی، آیتالله موسوی خوئینیها و شورای
اصلاحطلبان جلسات متعدد و مشورتهای بسیاری داشتم. آیتالله
هاشمی رفسنجانی نیز در این خصوص، دو بار با من صحبت کردند.
- آقای روحانی با آقای خاتمی هم مشورت کردند؟
- می دانم که با ایشان مذاکره داشتند.
- شما هم با رئیس دولت اصلاحات مذاکره کردید؟
مفصل با ایشان صحبت کردم. به هر حال ایشان به ثبت نام من برای
انتخابات اصرار داشتند.
در آخرین ساعتهای مهلت قانونی ثبتنامها، دیگر فرصت نبود تا
به جماران بروم و حضوری با آقای خاتمی گفتوگو کنم. لذا تلفنی
با ایشان صحبت کرده و همه مسائل را مفصل با ایشان مطرح کردم.
ایشان در این تماس گفتند مسئولیت حضور نیافتن با خود شماست،
اما باید آقای ظریف را مجاب کنید که در انتخابات ثبتنام کند.
در فرصت باقی مانده، نه میشد آقای ظریف را پیدا کرد و نه حتی
در صورت پیداکردن، مجالی باقی مانده بود که بتوانم ایشان را
مجاب کنم. درنتیجه، برخی مشورتهای دیگر هم انجام شد و در
نهایت در انتخابات ثبتنام کردم.
در زمان انتخابات، شاید به علت درگیر بودن با فضای انتخابات،
فکر نمیکردم حضورم تأثیر مثبتی داشته باشد، اما اکنون که به
گذشته نگاه میکنم، میبینم تأثیر حضورم مثبت بوده است.
بالاخره از طریق رسانههای مجازی، برنامههای صدا و سیما (ویژه
نامزدها) و مناظرهها، هم فرصت خوبی شد تا از دولت دفاع کنم و
هم توانستم بخشی از دیدگاههای جریان اصلاحات را مطرح کنم.
اکنون که گاهی در فرصتهایی بار دیگر مناظرهها را مرور
میکنم، میبینم که خوب ظاهر شدم (باخنده).
در ایام انتخابات برخی از حدود متعارف قانونی خارج شده و دست
به افشاگری زده بودند. ظاهراً این امر در انتخابات مرسوم شده
است، اما مسأله مهم این است که افراد بتوانند خویشتن دار باشند
و از حدود تجاوز نکنند. شاید اگر برخی از برخوردها نمیبود، من
هم این طور ظاهر نمیشدم. در مناظره اول که پشت تریبون رفتم و
پاسخ آقای قالیباف درباره نامزد پوششی را دادم، یادم هست که
بعد از پایان صحبت (احتمالاً در فیلم هم باشد) آقای رئیسی که
کنار من نشسته بود، بهطور خصوصی به من گفت که چرا این طور
صحبت کردی. پاسخ من به ایشان این بود که اصلاً بنا نداشتم این
طور صحبت کنم یا این طور بشود، اما وقتی در این جلسه و به این
ترتیب به من گفته میشود نامزد پوششی، طبعاً من هم از خودم
دفاع میکنم.
- زمان استراحت نامزدها در مناظره ها؛ فضا چگونه بود آیا
نامزدها با هم گفتوگو یا گلایهای هم داشتند؟
- پیش از برگزاری مناظرهها، در اتاقی که نامزدها حضور داشتند
و فیلم آن را هم مردم میدیدند، فضای موجود فضای رفاقت بود و
با هم گفتوگو هم میکردیم. اما در زمان استراحت هر کس دنبال
کار خود میرفت. اما پیش از آغاز مناظرهها در آن جلسه، فضا
بسیار دوستانه و صمیمانه بود.
معتقدم مردم ایران در سال 92 یک تصمیم معنادار گرفتند و در سال
96 هم روی تصمیم خود ایستادگی کردند. گذشته از این موضوع،
اساساً ریاست جمهوری در ایران دو دورهای است، تاکنون که این
طور بوده است و رئیس جمهوری در دور دوم نیز انتخاب شده است. به
نظر میرسد مردم ایران دریافتهاند که رئیسجمهوری نمیتواند
در 4 سال کارهای مهمی برای کشور انجام دهد، بلکه باید یک دوره
هشت ساله در مسئولیت باشد تا بتواند کارهای خود برای کشور را
تکمیل کند. بویژه اینکه در 4 سال نخست دولت، زمان زیادی صرف حل
مشکلات شد. از سوی دیگر، آقای روحانی نیز به شخصه سخنور هستند
و بیان بسیار قوی و محکمی دارند و در طرح موضوعات نیز از شجاعت
خاصی برخوردارند؛ چنانکه دیدیم ایشان میتوانند کلیدواژههای
تأثیرگذاری انتخاب کنند. کلیدواژه ایشان در سال 92 هنوز سر
زبانهاست. اینها واقعیتهایی است که سبب پیروزی آقای روحانی
شد. گذشته از همه اینها، همان طور که اشاره کردم، شخصیت آقای
روحانی در طرح مباحث بسیار تأثیرگذار بود. ایشان در گفتوگو
با نخبگان و مردم و سخنرانیها بسیار موفق ظاهر شدند. ضمن
اینکه برخلاف فضای رسانهای که علیه دولت ایجاد شده بود، دولت
در 4 سال گذشته دستاوردهای بسیار خوبی داشت. جملهای از من
همچنان میان مردم تکرار میشود که «مردم یادتان هست.» واقعاً
مردم یادشان بود که وضع کشور تا پیش از دولت یازدهم بسیار بد
بود. نباید بگذاریم آن شرایط را فراموش کنند؛ تلاطم و به هم
ریختگی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی. معتقدم شرایط کشور
تا پیش از دولت یازدهم استثنایی بود.
- فضای مجازی چقدر در پیروزی انتخاباتی آقای روحانی نقش داشت؟
- عالی بود. به قول معروف این بار فضای مجازی ترکاند (با
خنده). فضای مجازی بود که توانست برخی از کمبودهای ما در
رساندن پیام دولت به مردم را جبران کند. به همین دلیل در
انتخابات، اگر همه تریبونها مخالف آقای روحانی بودند، فضای
مجازی به تنهایی این کمبودها را جبران کرد. چند نکته در این
انتخابات برای من عجیب بود. یکی حضور مردم بود. در فاصله دو
روز آخر مانده به انتخابات به هفت استان سفر کردم. گاهی در این
سفرها زمانهایی برای سخنرانی اعلام میشد که انتظار نمیرفت
کسی حاضر شود. قبل از آنکه مقام اداری بودیم، بهطور طبیعی
سالن پر میشد و مخاطبان ما مشخص بودند. اما در یک سفر به
دوستان گفتم مگر میشود ساعت 10 صبح کسی بیاید و به سخنرانی
انتخاباتی ما گوش دهد؟ اما دیدیم، واقعاً همراهی مردم بینظیر
بود. یا در یکی از سفرها یک مجری مراسم که زن هم بود، شعارهایی
را مطرح میکرد، از او خواستم این شعارها را مطرح نکند. او در
پاسخ گفت که دانشجو هست و دو ماه است که کلاس و درس و همه چیز
را رها کردیم و به روستاها میرویم تا مردم را تشویق کنیم تا
در انتخابات رأی بدهند. اینها شرایطی است که نه تنها نباید به
سادگی از کنار آن گذشت، بلکه مسئولیت ما را در قبال مردم
سنگینتر میکند. علاوه بر این، نباید تأثیر شخصیتهای مؤثر و
نخبگان کشور را نادیده گرفت، بویژه شخصیتهایی که محدودیتهایی
هم برایشان ایجاد شده است، اما در این انتخابات معلوم شد که
سخن این شخصیتها چقدر در میان مردم مؤثر است. (اشاره به نقش
محمد خاتمی)
- دو دستاورد از برجستهترین دستاوردهای دولت از نظر شما
کدامها هستند؟
-. مهمترین موفقیت در حوزه بینالملل توافق برجام بود. زیرا
در این توافق ما در مقابل 6 کشور قدرتمند که عضو شورای امنیت
بودند و نیز در کنار دشمنی امریکا، توانستیم به آنچه
میخواستیم دستیابیم. دومین دستاورد بزرگ دولت این بود که
کشور به طور کامل از مسیر خود خارج شده بود و این میتوانست
کشور را به بحران بکشاند، اما ما با کمترین هزینه کشور را به
مسیر صحیح خود بازگرداندیم.
ما انسان هستیم. به این معنی که اگر کسی خدمت و کار میکند و
زحمت میکشد، اما احساس کند با نهایت بیانصافی با او برخورد
میشود، قطعاً در روحیه او تأثیر میگذارد. اما چون دوستانی که
در دولت بودند، مجرب بودند و چکیده مدیریت جمهوری اسلامی در
دولت یازدهم شکل گرفته بود و اعضای دولت سرد و گرم روزگار را
چشیده بودند، این امر تأثیر تعیینکنندهای در کند کردن کارهای
دولت نداشت.
- بعد از انتخابات برداشتی در میان فعالان سیاسی وجود داشت
مبنی بر اینکه بزرگترین اتفاق این انتخابات، میتواند خارج
شدن تندروهای اصولگرا از مدار میدانداری این جریان باشد. اگر
این پیش فرض را بپذیریم، فکر میکنید برای گفتوگوی ملی مسیر
مناسبتر شود یا خیر؟
- گفتوگوی ملی باید با این هدف صورت بگیرد که در کشور اجماع
ملی ایجاد شود و همه نهادها، شخصیتها و جریانهای سیاسی در یک
مسیر قرار بگیرند و آن مسیر هم چیزی جز پیشرفت کشور نیست. این
امر پیش نیاز عبور از چالشهاست و باید اتفاق بیفتد. امروز در
جریان اصولگرایی شخصیتهایی که از ابتدای انقلاب در این جریان
تأثیرگذار بودند، متأسفانه کنار گذاشته شدند و به این ترتیب،
میبینیم که هر بار جمعی مسئولیت اصولگرایی را به عهده
میگیرند. از آن سو در میان اصلاحطلبان نیز مشکلات دیگری وجود
دارد. به هر رو، جریانهای سیاسی نیازمند ساماندهی مناسب
هستند. به این منظور، شخصیتهایی باید بانی گفتوگو برای این
ساماندهی شوند. این گفتوگوها باید ابتدا و درون جریانهای
سیاسی اتفاق بیفتد.
- دو نقل قول از شما درباره محتوای دیدارتان با رهبری منتشر
شد؛ یکی اینکه شما کانال ارتباطی اصلاحطلبان با ایشان خواهید
بود و دیگر اینکه رهبری فرمودند اصلاحطلبان فرزندان نظام
هستند و تمایلی برای حذف این جریان وجود ندارد.
- معتقدم این مسیر باید ادامه پیدا کند. در دورهای، مشکلی
میان جریان اصلاحات و مجموعه نظام به وجود آمد که باید ترمیم
شود. یعنی جریان اصلاحات باید بتواند در داخل نظام حضور داشته
و ایفای نقش کند. جهت گیریهای رهبر معظم انقلاب نیز همین است.
ایشان حتی در آن جلسه، با نام بردن از فردی، اشاره کردند که من
پذیرفتم افرادی از اصلاحطلبان بتوانند نامزد انتخابات شوند که
چه بسا اگر رئیس جمهوری میشدند، کابینهای مطابق نظرات خودشان
انتخاب میکردند. یعنی گفتند که از این نظر محدودیت ندارند.
حتی تعبیرشان این بود که با کسی به صرف اصلاحطلب بودن مخالفت
نشده است، اگر مخالفتی بوده، به خاطر اتفاقی بوده که افتاد یا
کاری که انجام شده است و در موارد مشابه، اگر یک اصولگرا هم
میبود، شاید همین طور برخورد میشد. بنابراین، تردیدی در این
نیست که این مسائل باید به طور کامل حل و فصل شود تا
اصلاحطلبان بتوانند نقش خود را در نظام ایفا کنند. من باید
پیگیریهای خود را انجام دهم، دوستان دیگر هم باید پیگیری
کنند. در این فاصله گفتوگوهایی با سران جریان اصلاحطلب شده
که محدودهها و خطوط قرمزی که وجود دارد باید رعایت شود که به
فضل الهی، رعایت هم میشود. از سوی دیگر، لازم بود
گفتوگوهایی با برخی از شخصیتهای مؤثر که اکنون در نظام حضور
دارند و منتسب به جریان اصولگرایی هستند انجام شود که این
گفتوگوها هم صورت گرفته است. آقایان ناطق نوری و لاریجانی
شخصیتهایی هستند که از قدیم با جریان اصلاحات رابطه داشتند و
نیازی به گفتوگوی مجزایی نیست. من با شخصیتهای دیگری هم
صحبت کردهام. میبایست با شخصیتهای نظام گفتوگو شود تا
ذهنیتی که برایشان ایجاد شده، اصلاح شود. خوشبختانه همه این
شخصیتها علاقهمند هستند که مسائل کشور حل شود. نکاتی در ذهن
این شخصیتها هست که مطرح میکنند. من هم در خدمتشان هستم و
مطالبی را میگویم. انشاءالله این گفتوگوها در جهتی باشد
که مسائل حل شود.
- مأموریتی است که آن را جدی گرفتهاید و پیگیریهای منظم و
هدفداری در این چارچوب انجام میدهید. این استنباط درست است؟
- بله، حتماً. من چنین هدفی را با جدیت دنبال میکنم. اصولاً،
من یا کاری را به عهده نمیگیرم یا اگر پذیرفتم، تا آخر پیش
میروم.
- طرف دیگر معادله، اصلاحطلبان هستند. با آنان هم در ارتباط
هستید؟
- این ارتباط بهطور مرتب برقرار است. در این ایام به دلایل
دیگری. اما غیر از این به صورت هفتگی، یا اگر طولانی شود، هر
ماه یک بار با رئیس دولت اصلاحات جلسه داریم و یکدیگر را
ملاقات میکنیم.
کابینه یازدهم میبایست کابینه با تجربهای میبود. زیرا شرایط
کشور واقعاً سخت بود. اصلاً جزو الزامات انتخاب اعضای دولت
یازدهم بود. بهعنوان مثال، باید وزیر صنعتی انتخاب میشد که
از لحظه حضور در اتاق کار خود، بداند که چه تصمیمی باید بگیرد،
بداند تیم کاری او چه کسانی هستند و چه باید بکند. اما اکنون
شرایط کشور از ثبات برخوردار است. رئیس جمهوری هم به مردم قول
دادند که به سمت جوانتر کردن سن کابینه حرکت میکنند
کسانی که با شخصیت آقای روحانی آشنا هستند، میدانند که
نمیتوانند با فشارها مواضع و نظرات ایشان را عوض کنند. اگر
کسی میخواهد در تصمیمهای رئیس جمهوری تأثیری داشته باشد،
باید با ایشان گفتوگو و ایشان را مجاب کند. ایشان هم گوش
شنوایی برای نظرات دیگران دارند اما تصمیم گیر نهایی، خودشان
هستند.
به باور من در همه سطوح مدیریتی کشور باید شرایطی فراهم کرد تا
زنان هم بتوانند حضور داشته باشند. در سفر اخیر به کرمانشاه
این مطلب را بیان کردم و به آن باور هم دارم که اگر شرایط برای
حضور زنان فراهم نشود، با مشکلات عدیدهای رو به رو خواهیم شد
زیرا نمیتوانیم نسبت به مطالبات نیمی از جامعه که اتفاقاً
سهمشان در دانشگاه و میان قشر تحصیلکرده کشور رو به فزونی
است، بیتوجه باشیم.
در کابینه آینده حتماً زنان حضور خواهند داشت، هرچند ممکن است
برخی جابهجا شوند، اما حضور سه زن در کابینه کف مسأله است و
نمیشود که در دولت دوازدهم تعداد زنان کمتر از دولت یازدهم
باشد. اما اینکه معاون رئیس جمهوری باشند یا وزیر، باید به
شرایط توجه کرد.
چالشهای جدی بسیاری پیش روی کشور است. ما اکنون در نقطهای
هستیم که اگر به این چالشها بدرستی پرداخته نشود، میتوانند
کشور را دچار مشکل کنند. مهمترین مسأله بیکاری است. چالشهای
دیگر مسائلی چون محیط زیست، آب، صندوقهای بازنشستگی و بانکها
هستند که این چالشها به نقاط حساسی رسیدهاند. در حوزه
دانشگاهها نیز با مراکز آموزشی مواجه هستیم که با شهریه اداره
میشوند، اما با کاهش ورودیها صندلیهای خالی آنها زیاد و
ادارهشان سخت شده است، یا مسائل معیشتی فرهنگیان. مدیریت این
چالشها نیازمند یک کابینه کارآمد است، اما پیش نیاز اصلیتر
این است که همگی دوران انتخابات را پشت سر بگذاریم و به سمت
انسجام جدی حرکت کنیم و برای تفاهم جدی در کشور با یکدیگر
گفتوگو کنیم. در این راستا باید همه نیروهای علاقهمند به
نظام و ایران را جمع کنیم و کشور را در مسیری قرار دهیم که همه
فکر کنند میتوانند به توسعه ایران کمک کنند.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 12
مرداد |