در دیدار سران قوا و مدیران و وزیران دولت روحانی با رهبر
جمهوری اسلامی، بخش هائی از سخنان علی خامنه ای که در ماههای
اخیر بسیار بیش از گذشته سخنان نسنجیده و تشنج آفرین می زند را
عده ای مبنای قضاوت قرار دادند. در این قضاوت ها مانند ماجرای
"آتش به اختیار" عده ای تصور کردند قراراست عزل بنی صدر توسط
مجلس با روحانی تکرار شود و اشاره رهبر جمهوری اسلامی به سال
59 و دو قسمت شدن حاکمیت همین معنا را میدهد. این در حالی است
که نه ایران کنونی و نه جمهوری اسلامی کنون، ایران و جمهوری
اسلامی سال 59 است، نه مردم آن مردم و نه مجلس آن مجلس و نه
ایشان دارای آن پایگاه وسیع مردمی که آقای خمینی داشت، نه
شرایط منطقه و ایران شرایط سال 59. نظام چهار دست و پا در
باتلاق بحران اقتصادی و سیاسی گیر کرده، حتی همین حصر موسوی و
کروبی هم الان به اره ای در گلوی نظام تبدیل شده، همچنان که
بالا گرفتن شایعه قتل هاشمی در میان مردم. حداقل در چند
انتخابات سالهای اخیر (دو مجلس خبرگان و شورا در سال 94، ریاست
جمهوری 92 و 96) هم بر ایشان و هم بر مردم آشکار شده که حداکثر
رای وی در میان مردم شاید باندازه جلیلی و قالیباف و رئیسی
منهای بیش از 7 میلیون آراء بخششی به وی باشد. در میان
روحانیون قم نسبت آراء روحانی و رئیسی 185 به 150 بوده است. شک
نیست که در مناطق مسکونی سپاه و در میان بدنه و حتی در میان
شماری از فرماندهان سپاه نیز همین نسبت رای حاکم است. در چنین
شرایطی ایجاد این توهم که گویا قرار است آقای روحانی سرنوشت
بنی صدر را پیدا کند، حداقل یک شوخی و حداکثر راه انداختن یک
جنگ روانی با مردم و روحانی است که متاسفانه بار دیگر تلویزیون
بی بی سی آتشبیار معرکه شده و سوژه دست فیسبوک ها داده است.
این ارزیابی به این معنا نیست که آقای خامنه همراهی می کند با
روحانی، خیر. اما توان مقابله ای که به وقت و بی وقت و با در
بوق کردن یک جمله نسنجیده و آب نکشیده رهبر جمهوری اسلامی شروع
می کنند را نه نظام دارد و نه رهبری آن. حداکثر، هدف فشار
آوردن به روحانی برای تحمیل وزیر برای وزارتخانه های کلیدی است
که با بیت رهبری همسو باشند نه با رئیس جمهور و یا سیاست های
فرهنگی و خارجی همسو با نظرات آقای خامنه ای و نه بیشتر. و یا
جلوگیری از عزم روحانی برای محدود کردن فعالیت های اقتصادی
فرماندهان سپاه پاسداران و گرفتن مالیات از نهادهای زیر نظر
بیت رهبری. اگر چالشی جدی در پشت صحنه وجود داشت باشد در همین
حد است و نه بیشتر! وحشت از بحران اقتصادی، بیکاری، نارضائی
مردم، پدیده هائی مانند اعتیاد و تن فروشی و کارتن خوابی و
ایدز و دهها مشکل دیگر آنقدر بزرگ و کمر شکن هستند که آقای
خامنه ای بداند در چنین شرایطی چنگ به گریبان دولت انداختن به
معنای تشدید بحران و بیشتر غرق شدن نظام است. با همین ارزیابی
است که می بینیم، سخنان رهبر جمهوری اسلامی عملا در هیچ بخش از
شاخه های سیاسی و اقتصادی نظام جدی گرفته نمی شود و عملا هر
شاخه به راه خویش می رود. چنان که مردم به راه خویش و نظام به
راه خویش می رود. اگر کمی خوشبینانه هم بخواهیم به دیدار سران
و افطار روز دوشنبه بیاندازیم، آنست که حسن خمینی را کنار رهبر
نشانده اند و یا برای نخستین بار پس از سالها برادر رهبر که
عضو مجمع روحانیون مبارز و یار زانو به زانوی خاتمی و موسوی و
... است کنار سفره افطار رهبری و در فاصله بسیار کم از وی با
عبای شتری رنگ پشت به دوربین و در کنار علی لاریجانی نشسته است
و روحانی در سخنرانی خود در همین جلسه، عملا حل مشکلات نظام و
کشور را در همراهی رهبری با دولت و مردم اعلام می کند.
نباید در دام بحث های شتابزده روی شبکه های اجتماعی افتاد و
چراغ راهنمای ما صدای امریکا و بی بی سی بشود.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 24 خرداد |