بخش هائی از سخنرانی محمد جواد ظریف وزیر خارجه دولت روحانی در
جمع اساتید دانشکده روابط بین الملل به مناسبت بزرگداشت معلم و
با عنوان "شرایط سیال روابط بین الملل و جایگاه و موقعیت
جمهوری اسلامی ایران ":
«در حال حاضر، همه ما با
چندین چالش عمده روبرو هستیم. شاید مهمترین این چالشها، «چالش
تغییر و تحول» و در واقع «نامشخص بودن شرایط و غیر قابل پیش
بینی بودن» آن است.
در زمان جنگ سرد چارچوب بازی مشخص بود. حتی عواقب بازی کردن
بیرون چارچوب هم مشخص بود. الان وضعیت تفاوت کرده است: چارچوب
بازی کاملا مشخص نیست، کسانی که میخواهند در این معادله جدید
با قواعد جدید کنشگری کنند باید به شدت محاسبه گر باشند و آن
هم نه محاسبهگری با قالب های ذهنی باقی مانده از جنگ سرد بلکه
با قالب های ذهنی جدید که البته هنوز هم به طور کامل شکل
نگرفته است؛ هنوز سیال است: هم شرایط خارجی سیال است و هم به
تبع شرایط سیال خارجی ذهن ما باید سیال باشد.
چالش تغییر باعث سقوط خیلی ها شده است. از صدام حسین بگیرید تا
میلوسوویچ. اشتباه نشود. اینها آدمهای بی حساب و کتابی نبودند.
به تصور خودشان خیلی هم عاقل بودند. صدام فکر میکرد خیلی
حسابگر است. حتی روز حمله به کویت را هم طوری انتخاب کرده بود
که همه در تعطیلات باشند. فکر میکنم روز عاشورا برابر اول
آگوست بود که از یک طرف ما در ایران تعطیل بودیم و از طرفی هم
دنیای غرب در تعطیلات بود. میلوسوویچ به حساب خودش آدم عاقلی
بود. اما هر دو اینها اشتباه محاسباتی کردند و شما ببینید الان
کجا هستند. نوع دیگری از اشتباه محاسباتی را هم قذافی کرد.
اشتباه صدام و میلوسوویچ در سرکشی و اشتباه قذافی در سرسپردگی
بود. این نشان میدهد اشتباه محاسباتی چه قدر می تواند خطرناک
باشد.
بنابراین کل محیط بازی عوض شده و کنشگران جدیدی وارد عرصه شده
اند. چه کسی فکر میکرد ما امروزه در شرایطی باشیم که القاعده
و داعش نقش مهم و تعیین کننده ای در صحنه بین الملل ایفا کنند؟
نکته دیگری که در این فرایند تغییر مهم است و امیدوارم ما
بتوانیم در جمهوری اسلامی به اندازه کافی به آن توجه کنیم این
است که اگر چه قدرت های بزرگ نفوذ دارند ولی کنترل و توان
تحمیل اراده خودشان را ندارند. دوران هژمونی به سر آمده است.
ما 37 سال است که نه تنها حمایتی از خارجی ها نداشتهایم بلکه
علیرغم خارجی ها توانسته ایم هم امنیت داشته باشیم و هم پیشرفت
فنی و هم منابع خودمان را مدیریت کنیم. با همه مشکلاتی که
داریم و همهمان هم می دانیم. اما توجه بفرمایید که اگر ایرادی
داریم به خاطر سوء مدیریت ماست نه به دلیل عدم وابستگی ما.
یعنی آن چه به ما این توان را داده که بتوانیم حضور فعال در
صحنه جهانی داشته باشیم این است که هم امنیت ما، هم اقتصاد ما،
هم پیشرفتهای ما در عرصه علم و فناوری و هم سایر دستاوردهای
ما متکی به داخل است. این به معنی انزوا نیست. ما حتما نیاز به
تعامل با خارج داریم ولی اگر روزی هم این تعامل نبود نابود
نخواهیم شد. این وجه تمایز اصلی ما با همسایگان جنوبیمان است.
در شرایطی که آمریکا و روسیه نمیتوانند به جنگ در منطقه پایان
بدهند، واضح است که دنباله رو و وابسته به یکی از این دو بودن
نمی تواند مشکلات ما را حل و فصل کند. به نظر من این نوع نگرش
ناشی از رسوبات تفکرات جهان دوقطبی است. حتی برخی دوستان
روشنفکر ما، دوستان خوش فکر ما بعضا هنوز با این دیدگاه نگاه
میکنند. عرایض من به معنی سر شاخ شدن با دنیا نیست، به این
معنی است که آدرس غلط به هم ندهیم. فکر نکنیم اگر رفتیم و سر
مسالهای با آمریکا گفتوگو و توافق کردیم پس از آنجا به بعد
مسیر ما با آمریکا یکی خواهد بود. البته این به این معنی هم
نیست که هر روز دعوا کنیم. خوش خیالی نداشته باشیم نه فقط به
علل ایدیولوژیک بلکه به علت درک دقیق شرایط بین المللی. بدانیم
که در چنین شرایطی معادله بازی عوض شده است؛ ما باید برای این
معادله جدید راهکارهای جدید پیدا کنیم. این دانشکده مناسبترین
جا برای این کار است.
چالش دیگر دنیای امروز این است که نسخه پیچیده و آماده ای برای
حل مشکلات وجود ندارد. من و شما نسخه پیچیده شده ای برای
مشکلات دنیا نداریم و هیچ کس دیگری هم ندارد. در گذشته ممکن
بود حداقل نسخه هایی وجود داشته باشد، مدلهایی در دسترس باشد.
امروز نسخهای وجود ندارد و ما باید جوانترها را آماده کنیم که
نسخه بسازند و ارائه کنند. اگر این کار را نکنیم نسخههای
قدیمی رسوب شده دائما باز تولید میشوند. دانشجویان ما باید
نسخه های جدید تولید کنند. امروز متاسفانه در محیط عمومی کشور
مخصوصا در مطبوعات بسیاری از کسانی که عنوان دکتر را یدک
میکشند تفکرات رسوب کرده از دوران جنگ سرد را بازتولید می
کنند. در دنیای کنونی که همه چیز در حال تحول است باید آماده و
مهیای اندیشیدن، شناختن و ارائه نسخه های جدید باشیم.
نکته مهم دیگری که من فکر میکنم ما به عنوان کارگزار سیاست
خارجی و هم به عنوان تحلیلگر سیاست خارجی باید به آن توجه
داشته باشیم این است که بر خلاف تصور عمیق و نهادینه بسیاری از
افرادی که دعوی انقلابی گری دارند، ما «موضوع» روابط بین الملل
نیستیم بلکه «ایجاد کننده» آن هستیم. به حرفهای خیلی تند
افراد نباید نگاه کرد؛ به رسوبات فکری، به عمق فکر آنها که
نگاه می کنید میبینید باورشان این است که ما یک«موضوع»، یک
«سوژه» هستیم؛ یک کنشگر نیستیم. اما تحولات جهان آن قدر شدید و
جدی است که اگر توجه نداشته باشیم حتما متضرر خواهیم شد. دنیای
تک کنشگر و دو کنشگر به پایان رسیده است. انحصار کنشگری در
دنیای کنونی به پایان رسیده است. حتی دولت ها دیگر انحصار
ندارند. این حرفهایی که بنده میزنم ممکن است از نظر برخی از
دوستان که در این حوزه ها مشغول مطالعه و تحقیق هستند بدیهی به
نظر برسد اما برای بسیاری از مردم و حتی اهل اندیشه و سیاست
چنین نیست. وقتی تحلیل میکنند که مثلا اگر آمریکا برجام را
قبول
کرد این حتما قسمتی از طراحی، قسمتی از نقشه، قسمتی از پازل
آمریکا بوده و تو اگر نمیفهمی چگونه، حتما مشکل از توست. این
یعنی هر کاری که آمریکا کرده باید حتما یک کار از پیش حساب شده
و پیش بینی شده و تدوین شده باشد. باورشان این است که هر
اتفاقی در سوریه می افتد حتما آمریکا یک برنامه ریزی کرده و
این قسمتی از پازل اوست و تو اگر نمیفهمی مشکل از فهم توست.
می گویند مگر میشود امریکای قدر قدرت بدون پیش بینی وارد
سوریه شده باشد؟ تحلیل ها و محاوره ها را در سطوح بالای فکری -
نه سیاسی- کشور ببینید. بعضا در همین سطح است.
این واقعیت کار ما را به عنوان افرادی که تلاشمان فهمیدن و فکر
کردن و جا انداختن این موضوع برای دانشجوهاست دشوار می کند.
اینکه به جوانهایمان بیاموزیم که فکر کنند و بیرون قالب ها فکر
کنند بسیار حیاتی است و این هم خود یک چالش بزرگی است.
یک خطای کوچک در این محیط پرتنش و پرتشنج میتواند شرایط را
عوض کند. ببینید! ما در آستانه اجرایی شدن برجام دو تحول مهم
داشتیم: یکی حمله به سفارت عربستان و دیگری حادثه ای که در
خلیج فارس که برای ناو آمریکایی اتفاق افتاد. یکی بد مدیریت شد
و دیگری درست مدیریت شد. حالا به این ادعا که هر دو حادثه با
هدف جلوگیری از اجرایی شدن برجام طراحی شده بود نمی پردازیم.
اما نوع مدیریت بسیار مهم است. ما روز حمله به سفارت عربستان
در جلسه شورای عالی امنیت ملی حضور داشتیم و در آنجا اجماع
داشتیم که اگر به سفارت عربستان حمله شود بهانهای برای شرارت
جدید از سوی سعودی آماده می شود که همین طور هم شد. اطمینان
داشته باشید اگر این
حماقت
و به نظر من خیانت تاریخی رخ نداده بود امروز شرایط به شکل
دیگری بود. من این را بدون هرگونه تردید به شما میگویم. کما
اینکه اگر ما آن شب تا صبح بیدار نبودیم و موضوع ملوانان
آمریکایی را با عزت و حکمت و سربلندی حل و فصل نکرده بودیم
امروز وضعیت دیگری داشتیم.
وقتی آقای ترامپ رییس جمهور آمریکا شد عده ای گفتند ترامپ
گرفتاری های داخلی دارد و نمیخواهد در خارج وارد بحرانها
بشود. یک اتفاق، یعنی وضعیت شیمیایی در سوریه، که اگر ساختگی
هم باشد دیگر بدتر!- باعث شد 180 درجه برنامه آمریکا تغییر
پیدا کند. حالا برخی میگویند این اتفاق از پیش تعیین شده بوده
است؛ کما اینکه میگویند رخداد 11 سپتامبر هم از قبل برنامه
ریزی شده است.
در مورد بوش پسر هم همین اتفاق رخ داد. استدلال بوش پسر این
بود که ما نباید خودمان را نخود هر آشی بکنیم. من در دوران
ریاست جمهوری بوش مقاله ای نوشتم که در مجله دانشگاه هاروارد
چاپ شد. به همین صحبتهای بوش استناد کردم که و گفتم تو که در
زمان انتخابات و مبارزات انتخاباتی گفته بودی آمریکا نباید
درگیر مشکلات بیرونی بشود. در مقاله نقل قول مستقیم هم از بوش
کردم. بوش هم که او را رییس جمهور جنگ میخواندند درست مثل
ترامپ پیش از تصدی ریاست جمهوری همین ادعا را داشت ولی یک
اتفاق، حالاهر چه که بوده توطئه بوده یا طراحی، باعث شد تاریخ
عوض بشود. یک اتفاق در سوریه باعث شد جریان به هم بخورد و این
به خاطر شرایط سیال روابط بین الملل است.
در دوران دوقطبی کمتر مشاهده میشد که یک اتفاق بتواند مسیر
تاریخ را عوض کند. لذا ما نیاز داریم به این که به این تحولات
توجه کنیم و دقت کنیم و تحلیل بدهیم و دانشجویانی را پرورش
بدهیم که اهل تحلیل باشند. جوانهایی که تو سری خور نباشند و
نترسند از معلم و خیال نکنند حرف معلم وحی منزل است. چون فکر
میکنند حرف من و شما وحی منزل است، فردا هم فکر میکنند حرف
رییسشان در اداره و سازمان، وحی منزل است و ما آنوقت یک سیستم
بله قربانگو تولید میکنیم که فقط تابع فرمایشات رییس می
شویم. البته در دوران کوتاهی که من رئیس هستم بدم نمی آید
فرمایشاتم تایید بشود اما بالاخره این فرهنگ فرهنگ خطرناکی
است. هر رییسی روزی رییس نخواهد بود.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 16 اردیبهشت |