ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

24 فروردین ماه  1396

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

این ساختمان فرسوده

خود یک تاریخ است!

 
 
 
 

 

این ساختمان کهنه، فرسوده و درحال فرو ریختن، نزدیک به 47 سال پیش شاهد واقعه ای بود که بعدها معروف شد به جنبش چریکی سیاهکل. 19 بهمن 1349 شماری جوان جانباخته خواستند سنگر آهنین شاه را در هم بکوبند! رویای آنها، جنبش و سپس جنگ چریکی در کوبا بود که به انقلاب در آن کشور انجامید و دیکتاتوری "باتیستا" را سرنگون کرد. ما قصد شرح ماجرای سیاهکل و سپس جنبش های چریکی شهری در دهه 1350 را نداریم و هدف از انتشار این عکس نیز چنین نیست، بلکه می خواهیم یک مرور سریع به رویدادهائی بکنیم که کار را به این یادگار تاسف بار و تاسف انگیز کشاند.

از دل انقلاب مشروطه حزب کمونیست ایران بیرون آمد. در جریان جنبش جنگل و جمهوری موقت گیلان این حزب علیرغم اختلاف نظراتی که در آن وجود داشت نقش مثبتی ایفا کرد. رهبر حزب "حیدرعمواوغلو" در یک اقدام ناجوانمردانه که میرزا کوچک خان هدایت کننده آن بود ترور شد. شرح این ترور را یک افسر جمهوری چکسلواکی که همراه میرزاکوچک خان بود در کتاب خاطرات خود بنام "بیگانه ای در امواج" که درجمهوری اسلامی نیز ترجمه و منتشر شد نوشته است. این کتاب را راه توده نیز منتشر کرده است. کتابی بسیار خواندنی که خواندن آن را به همه توصیه می کنیم.

رضاخان میرپنج بتدریج تبدیل شد به رضا شاه. فضای سیاسی ایران پس از انقلاب مشروطه بتدریج تنگ و تیره شد. حتی در سالهای اول سلطنت رضاشاه، حزب سوسیالیست ایران به رهبری سلیمان میرزا اسکندری که بعدها از بنیانگذاران حزب توده و رهبر آن شد نیز در مجلس این دوران حضور داشت و لیدر فراکسیون حزب سوسیالیست در مجلس بود.

رضاشاه به همان اندازه که زیر پای خود را محکم احساس کرد، فضای سیاسی ایران را بست و ترورهای حکومتی را آغاز کرد. حتی دانشمندی مانند تقی ارانی را هم تحمل نکرد و در زندان او را به قتل رساند. گروه 53 نفر همانهائی بودند که باتهام رابطه با حزب کمونیست ایران زندانی شده بودند و ارانی نیز تئوریسین آن بود. همه آنها می توانستند در یک فراکسیون کوچک در مجلس حضور داشته باشند و در چارچوب قانون فعالیت کنند. اما رضا شاه اهل تحمل این نوع آزادی ها نبود و استبداد را پیشه کرد. قانون 1310 را از مجلس تحت فرمانش گذراند و هر نوع فعالیت حزب کمونیست و سپس دیگر احزاب را ممنوع کرد. بدین ترتیب فعالیت علنی و قانونی کمونیست ها و دیگر احزاب ممنوع شد.

با سقوط رضاشاه، حزب توده ایران تاسیس شد. رهبر اولیه حزب نیز سلیمان میرزا اسکندری لیدر فراکسیون سوسیالیست ها در مجلس رضاشاهی شد. هم دربار شاه جوان و هم نیروهای کهنه کاری که پشت او بودند و بازماندگان دوران استبداد رضاشاهی، سعی کردند جلوی فعالیت این حزب را بگیرند. حزبی که هم در مجلس 8 نماینده داشت، هم بعدها در دولت قوام سه وزیر داشت و بصورت قانونی وعلنی علیرغم همه توطئه ها و حمله و تخریب دفاترش فعالیت می کرد. با انجام ترور ناتمام شاه که گفته می شد وزیر دفاع وقت "سپهبد رزم آراء" پشت آن بود و عامل اجرا هم با یک مجله مذهبی بنام "پرچم اسلام" در ارتباط، بدستور شاه لایحه انحلال حزب توده ایران به مجلس برده شد و حزب توده ایران منحله اعلام شد. بدین ترتیب جلوی فعالیت آزاد و علنی و قانونی حزب توده ایران گرفته شد و در دوران نخست وزیری مصدق که مدافع آزادی ها بود، فعالیت حزب توده ایران قانونی نبود، بلکه تحمل می شد. در تمام این دوران حزب توده ایران می توانست بصورت بسیار ساده و عادی فعالیت قانونی داشته باشد، در انتخابات شرکت کند و در حد آرائی که داشت در مجلس نیز حضور داشته باشد و مسیر آزادی احزاب و مطبوعات در کشور ادامه پیدا کند، اما شاه همان مسیری را رفت که پدرش رفته بود و سرانجام نیز کار به کودتای 28 مرداد و سلطه و سرکوب نهادهای امنیتی و سانسور مطبوعات و برقراری استبداد مطلقه کشید.

سید ضیاء سیاستمدار کهنه کاری که کودتای سوم اسفند و روی کار آمدن رضا شاه را سازمان داد و خودش در کتاب خاطراتش گفته که طرفدار انگلیس ها در ایران بود، در همان کتاب خاطرات می گوید: اعلیحضرت پس از واقعه ترور کاخ مرمر (ترور ناتمام توسط گارد سلطنتی در دهه 1340) من را خواستند. به دیدارشان رفتم. در اتاق خودشان جلوی پنجره ایستاده بودند و باغ را نگاه می کردند. وقتی وارد شدم به سوی من برگشتند و گفتند "می بینی سید؟ من حتی در خانه ام هم امنیت ندارم!" عرض کردم: «اعلیحضرت اشتباهات زیادی کرده اند، از جمله منحله کردن حزب توده که موجب زیر زمینی شدن و نظامی شدن این حزب شد. حزبی که می توانست در چارچوب قانون اساسی فعالیت کند و تحت نظر نهادهای امنیتی مملکت هم بود و نمی توانست خطای قانونی بکند.»

پس از اعدام های کودتای 28 مرداد، سرکوب اعتراضات دانشجوئی که به کشتار 16 آذر در دانشگاه تهران کشیده شد، سرکوب قیام خرداد 1342 و زندان و اعدام برخی از متهمین این قیام و حتی تبعید آیت الله خمینی، کار به محاکمه نهضت آزادی کشیده شد و مهندس بازرگان در جریان همین محاکمات گفت که "ما آخرین کسانی هستیم که به جرم فعالیت سیاسی درچارچوب قانون محاکمه می شویم. بعد از فعالیت سیاسی زیر زمینی خواهد شد.» از درون این پیش بینی مهندس بازرگان سازمان چریک های مجاهدین خلق و سازمان چریکی فدائیان خلق در آمد. این جمله بازرگان را بیژن جزنی هم در زندان تکرار کرد. او نیز طرفدار فعالیت آزاد سیاسی بود اما در زندان طرفدار فعالیت چریکی شد. این ساختمان فرسوده و درحال فروریختن در سیاهکل محصول همین واقعه است. واقعه ای که با مخوف ترین شکنجه ها و زندان ها و تیرباران ها همراه شد که معروف ترین آن محاکمه و اعدام خسرو گلسرخی بود.

نه جنبش چریکی جنگل های سیاهکل می توانست به نتیجه برسد و نه جنبش چریکی در شهرها و شاه نیز علیرغم همه این کشتارها و محدودیت ها و سلطه استبدادی خود سرانجام به زانو درآمد و شد آنچه فکرش را نه او می کرد و نه آن جنبش ها. یعنی روحانیتی که مساجد و منبرها را دراختیار داشت و فعالیت آزاد داشت عبایش را زیر درخت گرفت و سیب رسیده به دامنش افتاد و شد جمهوری اسلامی.

اینست سرگذشت پاسگاه ژاندارمری سیاهکل که یک گروه چریکی برای رهائی یکی از یاران خود که دستگیر شده و در این پاسگاه زندانی موقت بود تا به تهران اعزام شود به آن حمله کردند و همه جنبش چریکی جنگل خلاصه شد در همین واقعه و سپس دستگیری و اعدام اکثر رهبران واقعه!


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 24 فروردین

 
 

اشتراک گذاری: