ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

2 بهمن ماه  1397

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

پوچ ترین دوران مطبوعاتی در ایران!

 
 
 

 

 

در سالهای جنگ سرد میان اتحاد شوروی و جهان غرب، این جمله با اشاره به سانسور اخبار در اتحاد شوروی باب شده بود که اگر می خواهید بدانید در شوروی چه می گذرد، سفیدی های میان خطوط اخباری که در روزنامه پراودا (روزنامه ارگان حزب حاکم) منتشر می شود را بخوانید!

این حکم چقدر صادق بود و یا نبود نمیدانیم اما واقعیت اینست که معمولا از روی اخباری که در روزنامه ها ومجلات منتشر می شوند می توان هم نبض جامعه و هم نبض حکومت را گرفت. در دهه 50 ابر سیاه سانسور و سلطه استبداد بر سر رادیو و تلویزیون، روزنامه ها و مجلات پرسه می زد. مطبوعات وقت که به امید باز شدن فضای سیاسی در آینده منتشر می شدند، برای ایستادن روی پای خود به هیچ وجه دنبال خبرهای سیاسی و اجتماعی نمی رفتند تا گرفتار توقیف نشوند و به همین دلیل سراغ خبر و شایعه می رفتند. حتی خود شایعه می ساختند. البته این اخبار و شایعات اغلب در دایره هنرمندان سینما و شوهای تلویزیونی و ... می چرخید و در این میان اگر خبر و عکسی هم حکومت در اختیار آنها می گذاشت باید منتشر می کردند. حتی در همان صفحات و به همان اندازه ای که اداره کل مطبوعات، یا ساواک تعیین می کرد. گاه هنرمندان و هنرپیشه ها از فلان شایعه ای که درباره آنها در فلان مجله و یا حتی یکی از دو روزنامه عصر ایران یعنی کیهان و اطلاعات منتشر می شد به دادگستری شکایت میکردند که فورا با انتشار یک رپورتاژ اگهی تبلیغی از آن هنرپیشه و یا هنرمند دو طرف رضایت داده و پرونده بسته می شد. مبتذل ترین خبرهای باصطلاح هنری در کنار عکس هنرپیشه هائی که رنگ و لعاب و اندام معروفی داشتند منتشر می شد و این بازی هر هفته ادامه داشت. از این نظر "فروزان" هنرپیشه فیلم های فارسی پیش از انقلاب سخت در بورس بود. سیاسی ترین و معروف ترین مجلات ایران در دهه 50 به اجبار اسیر این شیوه شدند تا بلکه بتوانند روی پای خود بایستند. مانند دو مجله معروف سپید و سیاه و تهران مصور. حتی مجله ای مانند فردوسی هم از زاویه ای دیگر اسیر همین شرایط بود، با این تفاوت که برای شعرا و نویسندگان مضمون کوک می کرد و مثلا شاملو را می انداخت به جان فلان شاعر نوپرداز تا بازار داغ شعر نو و شعر کهنه سرد نشود و اطلاعات وسیع و قلم مهاجم رضا براهنی هم در این زمینه یار و یاورش بود. ورود مجله چهار رنگ "اطلاعات هفتگی" و "جوانان" به بازار، کار مجلاتی که قدرت مالی چندانی نداشتند و چاپخانه ای هم نداشتند را دشوار تر کرد. مجلات اطلاعات هفتگی، جوانان و مجله بانوان هر سه از هفته نامه هائی بودند که موسسه انتشاراتی اطلاعات با امکانات پرقدرت مالی منتشر می کرد و سیل آگهی های تجاری به سوی این سه مجله (بدلیل تیراژ آنها) و همچنین مجله "زن روز" که موسسه انتشاراتی کیهان منتشر می کرد سرازیر بود. و اینها همه نتایج کودتای 28 مرداد و استبداد مطلق شاه بویژه در دهه 50 بود. همین شرایط بر سینمای ایران نیز حاکم بود و فیملفارسی ها میداندار بودند، تا زمانی که فیلم قیصر ساخته شد و روی پرده اکران رفت.

دو نمونه از آنچه در بالا نوشته شد را از روی صفحه اول اطلاعات هفتگی و صفحه داخلی آن می توانید ببینید و شرایط را بیشتر حدس بزنید. داریوش را شهریور 53 ساواک نه به دلیل اعتیاد بلکه بدلیل خواندن ترانه هائی که ممنوعه بود و بصورت نوار کاست منتشر و وسیعا هم طرفدار داشت و فروش می رفت گرفت و سپس یک عکس از او در برابر یک منقل و دو وافور تریاک را با سفارش و دستور انتشار برای مطبوعات فرستادند. سرودی که ساواک یاد جمهوری اسلامی داد و الحق که این شاگردان از استادان خود پیش افتادند!


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 2 بهمن

 
 

اشتراک گذاری: