این صفحه اول روزنامه کیهان در تاریخ 21 تیرماه 59 است. در
شماره روزگذشته پیک نت صفحه اول روزنامه اطلاعات در همین روز
را معرفی کردیم و اینک صفحه اول کیهان را می بینید که عناوین
آن متفاوت تر از روزنامه اطلاعات در همین روز است و این ممکن
نبود مگر به این دلیل که سرپرستی که دفتر آیت الله خمینی برای
روزنامه کیهان تعیین و برگمار کرده بود به بیت آیت الله خمینی
وصل بود و اطلاعاتی را بدست می آورد که روزنامه اطلاعات به آن
ها دسترسی نداشت. متاسفانه روزنامه های ایران چه در زمان شاه و
چه دوران جمهوری اسلامی مانند همه روزنامه های جهان نام
سردبیر، مدیرمسئول و صاحب امتیاز را بعنوان یک اصل و شرط صدور
امتیاز در زیر عنوان روزنامه نمی نویسند. این اصل در ابتدای
انتشار دو روزنامه اطلاعات و کیهان مراعات می شد اما بتدریج
صاحب امتیاز و مدیرمسئول و سردبیر رفتند پشت پرده. برای مثال
در شماره های دوره اول روزنامه کیهان نام دکتر مصباح زاده
بعنوان صاحب امتیاز و عبدالرحمان فرامرزی بعنوان مدیرمسئول در
زیر عنوان کیهان نوشته می شد. حتی در آن مقطع نیز نام سردبیر
را نمی نوشتند. باز گردیم به این صفحه اول که متاسفانه معلوم
نیست سردبیر آن کیست و تنها می توان حدس زد "شمس الواعظین" عضو
محفل دکتر سروش که برای دورانی کوتاه به روزنامه کیهان فرستاده
شده بود سردبیر و یا عضو شورای سردبیری این روزنامه، در مقطع
کودتای نوژه است. یا در همین زمان و یا مدتی بعد، محمد خاتمی
مستقیما سرپرست روزنامه کیهان شد اما باز هم سردبیر آن نا
معلوم ماند.
بهر روی، بحث بر سر خبرهائی است که در روز 21 تیرماه 59
روزنامه کیهان بدلیل همان ارتباط هائی که ذکر شد دارد و
روزنامه اطلاعات ندارد. ضمنا هنوز اندک شماری از کادرهای پیش
از انقلاب کیهان در این روزنامه حضور داشتند و شاید به همین
دلیل نیز عنوان سازی و ترتیب خبرها به موجب اهمیت آنها بهتر از
روزنامه اطلاعات همین روز و تاریخ مراعات شده است. از جمله
اعلام نقش دو سپهبد ارتش در کودتای نوژه. محققی و مهدیون و
دستگیری آنها. حتی نام فرمانده کودتا نیز در کیهان اعلام می
شود. یعنی سپهبد مهدیون و این یعنی برخی خبرها از اولین
اطلاعات بدست آمده در بازجوئی از دستگیر شدگان در اختیار کیهان
قرار گرفته است. و یا دستگیری 20 عامل کودتا در تهران، همدان و
اهواز. به همین ترتیب است اظهار نظر آیت الله بهشتی که در آن
زمان رئیس شورای عالی قضائی (قوه قضائیه بعدی) بود و بسیار
نزدیک به بیت آیت الله خمینی و مطلع ترین فرد در حکومت. تنها
پس از کشته شدن بهشتی است که هاشمی رفسنجانی نزدیک ترین فرد به
آیت الله خمینی می شود. جدال میان بهشتی و بنی صدر که در واقع
دو طیف نسبتا گسترده را بدنبال خود داشتند، در این صفحه اول و
در ماجرای کودتای نوژه هم نمایان است. آن تکذیب خبر دستگیری
تیمسار باقری حاصل این اختلاف است. بنی صدر این دستگیری را
تکذیب می کند و آن ها که این خبر را برای انتشار دراختیار
کیهان قرار داده اند قصد زدن ضربه به بنی صدر را داشته و
خواسته اند اینگونه تلقین کنند که یک سر نخ کودتا به بنی صدر و
اطرافیانش نیز وصل است.
در همین صفحه اول، عناوینی از سخنرانی آیت الله خمینی به
مناسبت کودتای نوژه را می خوانید که او به روحانیون هشداری
میدهد که نتیجه عمل نکردن به آنها سقوط اعتبار روحانیتی است که
امروز در جمهوری اسلامی شاهدیم و حتی خود روحانیون نیز به
اشکال مختلف به آن اعتراف می کنند. روحانیت از چشم ملت افتاد
بدلیل کارهایی که کرد، از رهبر گرفته تا ساده ترین روحانی پیش
نماز فلان مسجد. جلال و جبروتی که در حوزه علمیه قم و مشهد
روحانیت برای خود درست کرده، نقشی که روحانیون در قوه قضائیه
فاسد و آلت دست اطلاعات سپاه و بیت رهبری دارد از چشم مردم دور
نیست. خمینی بدرستی خطاب به روحانیون می گوید که اگر شما از
چشم مردم بیفتید دیگر نیاز به کودتا و هواپیمای فانتوم برای
بمباران نیست. و امروز باید گفت حتی اگر مسلح به کلاهک اتمی بر
سر موشک های دوربرُد هم بشوید بی فایده است. خمینی ارزیابی خود
از کودتای نوژه و شکست آن، حتی در صورتی که فرصت می یافتند و
دست به عمل می زدند را نیز در همین سخنرانی که در آخرین جمله
ستون سمت راست می خوانید بیان کرد و گفت « اگر این فانتوم ها
بلند شده بود، ملت پدر اینها را در می آوردند. مگر ملت ما حالا
دیگر نشسته آنجا که یک فانتوم و دو فانتوم کاری انجام بدهد؟»
در همین صفحه اول می خوانید اشاره آیت الله بهشتی به اطلاعات
موثقی که دارد و می گوید یک افسر فراری (ظاهرا اشاره اش به
ارتشبد اویسی و یا ارتشبد آریاناست که در آن دوران بین ترکیه و
عراق در رفت و آمد بودند) و یک سیاستمدار شکست خورده (که ظاهرا
اشاره اش به شاپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم شاه است)
عاملان اصلی کودتا هستند.
آیا روحانیت حیثیت خودش را در جمهوری اسلامی توانست حفظ کند؟
آنگونه که خمینی هشدار داده بود؟ آن که به این سئوال پاسخ مثبت
بدهد، خود را فریب داده است.
در فاصله کوتاهی پس از این صفحه اول، محاکمه غیر علنی دستگیر
شدگان کودتا آغاز و سریعا عده ای از آنها تیرباران شدند و
تصفیه در ارتش شدت گرفت و از درجه سرهنگی به بعد همه (جز چند
تنی) بازنشسته شدند. اطلاعات واقعی این کودتا نیز هنوز منتشر
نشده است.
در این روزها که فاصله بازگشت آیت الله خمینی به ایران تا سقوط
رژیم شاه است و جمهوری اسلامی بر آن نام "دهه فجر" نهاده، بیش
از آن که مرور اخبار آن ده روز و رجز خوانی های این روزهای
حکومتیان اهمیت داشته باشد، اوضاع کنونی جمهوری اسلامی و ایران
و نتایج آن هشداری که آقای خمینی به روحانیون داد اهمیت دارد.
آنچه آینده ایران را رقم می زند اوضاع زجر آور امروز (1397)
است و نه آن ده روز فجر بهمن ماه 1357.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 14 بهمن |