چند سخنرانی اخیر حسن روحانی و واکنشهایی که جناح راست
دربرابر آن نشان داد حکایت از گسترش شکافی در حکومت دارد که هر
روز عمیق تر و عمیق تر می شود. از جمله می توان به سخنان حسن
روحانی درباره تحمیل حجاب اجباری اشاره کرد که موجب انتقاد
برخی روحانیان و مراجع و دهان به دهان شدن عزت الله ضرغامی با
وی گردید. گفتههای مکرر او درباره شفافیت و دولت الکترونیک، و
سخنان چندباره وی در مخالفت و بی اثر بودن فیلترینگ و
واکنشهایی که دربرابر آن بوجود آمده نشان می دهد که مخالفان
حسن روحانی تنها راه نجات خود را در بستن فضای رسانهای و
اطلاع رسانی می بینند. مقاوت حسن روحانی نیز برآمده از همین
واقعیت است.
اینکه دولت حسن روحانی با کوشش در جهت حفظ حداقل امکانهای
اطلاع رسانی در فضای مجازی و غیرمجازی و تلگرام و اینترنت و
مشابه آن به مقابله با صدا و سیمای دولتی رفته بر کسی پوشیده
نیست. اینکه صدا و سیما و امامان جمعه و نهادهای انتصابی و
سرداران و سپاهیان هم خواهان بسته شدن این فضا و تک گویی و
نپرداختن هزینه بابت سخنان پوچ و ماجراجوییهایشان هستند هم نه
امری پنهان است و نه عجیب. در واقع آنها می خواهند کار کشور را
به بحران بکشانند و حکومت را بدست بگیرند که نمونه فعالیتهای
آنها را در همین هفتهها در جریان لوایج فاتف و غیره می بینیم.
برای این منظور هیچ چیز را فوری تر و لازم تر از بستن فضای
نیمه باز سیاسی و رسانهای در ایران نمی دانند.
عجیب ولی آنجاست که باز هم در این شرایط و بی توجه به واقعیت
فضای سیاسی و اجتماعی برخی از کسانی که خود را هوادار اصلاحات
و تحولات می دانند مدعی هستند که دولت حسن روحانی هیچ کار
مثبتی انجام نداده و رای مردم بیفایده بوده است. این را که
دولت حسن روحانی در بخشی تحمیلی بیت رهبر و در بخشی دیگر حاصل
معامله با مجلس است همه می دانند. این را هم که از این دولت،
با این ترکیب، در وضع کنونی و با این توازن قوا کار چندانی بر
نمی آید کمابیش روشن است. اگر همین امروز همه حاکمیت اراده
کنند و متفق شوند و برنامه درستی داشته باشند و مدیریت شایسته
و کارآمدی وجود داشته باشد که بتواند به مردم اعتماد کند و
اعتماد مردم را جلب و آنها را به مشارکت و آینده امیدوار کند،
تازه برونرفت از بحران کاریست زمان بر و دشوار. چه رسد در وضع
کنونی که هیچیک از اینها وجود ندارد.
خواست و ارزیابی از کارنامه دولت حسن روحانی باید در چارچوب
این واقعیت باشد. آنچه این دولت می تواند انجام دهد و باید از
آن خواست که بر سر آن بایستد همین حفظ فضای نیمه آزاد
رسانهای است. اگر این فضا نبود همان دیماه گذشته، توطئه سپاه
و علم الهدی در مشهد دولت را سرنگون کرده و کشور را به انتهای
دره فاجعه سقوط داده بود. نه آنکه برعکس پیامد آن توطئه به یک
جنبش سراسری در بیش از 100 شهر کشور بیانجامد که خود عامل
تشدید بیسابقه بحران و شکاف در حکومت شود که این خود شرط نخست
رفتن به سوی تحولات بعدی است. امروز هم چاره ایران در همه
عرصهها در حفظ این فضاست. مبارزه با اختلاس، دزدی، ناکارآمدی،
دروغ، مردم ستیزی، اختناق جز از طریق آگاهی مردم ممکن نیست. به
همین دلیل است که دست راستیها و اختلاس چیها و فاسدهای
اقتصادی و طرفداران کودتا همه برعلیه دولت روحانی بسیج شدهاند
و بر روی فیلترینگ و بستن فضا متمرکز هستند.
بجای انتقاد مدام و بی خطر از دولت روحانی (کاری که با محمد
خاتمی در دوران ریاست جمهوری او شد)، هرکس در هرجا هست باید از
موضع کارشناسی به نقد اشکالات و نارساییهای موجود بپردازد و
راههای برونرفت از آن را نشان دهد که خوشبختانه امروز در
محافل دانشگاهی و علمی ما در این زمینه فعالیت چشمگیری دیده می
شود و احساس خطر برای کشور به صورت یک احساس مسئولیت جدی
درآمده است که در خود مردم هم این کوشش دیده می شود. ضمن اینکه
باید در هر کجا که می توان آن ریشههای بن بست کنونی را که در
نهادهای انتصابی جای گرفتهاند به مردم نشان داد. متاسفانه این
بخشی از سیاسیون حکومتی ما هستند که بیشتر به سهم خود در قدرت
میاندیشند و دولت را براین شالوده نقد و ارزیابی می کنند، نه
براساس امکانی که برای آگاهی رسانی مردم بوجود آورده است.
اینان در واقع نقدی جدی ندارند چون با همه سیاستهای موجود
موافقند فقط می خواهند خود مجری آن باشند. این است که مدام از
اینکه روحانی به وعدههایش عمل نکرده سخن می گویند و منظورشان
هم از "وعده" همان وعده پست و مقام است نه وعده به مردم. این
نقدها طبعا بی ارزش است و مردم هم آن را متوجه می شوند. بجای
این همه باید بر روی حفظ فضای رسانهای آزاد و نیمه آزاد
کنونی متمرکز شوند تا بتوان کشور را با گفتگو و آگاهی مردم،
گام به گام از خطری که در آن قرار گرفته است دورتر کرد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 18 بهمن |