هاشمی رفسنجانی در راس مجمع مصلحت نظام، با زیرکی این مجمع را
همآهنگ با رهبر جمهوری اسلامی اداره می کرد و خودش هم وزن و
اعتباری مستقل از رهبر داشت. تقریبا تمام اعضای این مجمع در
دوره های مختلف زمان حیات آیت الله خمینی و دوران رهبری آقای
خامنه ای با او کار کرده بودند. آیت الله شاهرودی نه خود وزن و
اعتباری داشت و نه زمان و حیات به او فرصت داد تا در راس مجمع
مصلحت بتواند از خود استقلال و ابتکاری را نشان بدهد. هرچند که
سابقه او در جمهوری اسلامی از یکطرف و سوابق معلمی او برای
فرزندان آقای خامنه ای و تائید اجتهاد مجتبی خامنه ای از سوی
وی خود به خود موقعیتی را در بیت رهبری برای وی بوجود آورده
بود. به این ترتیب، می رسیم به ریاست آملی لاریجانی بر مجمع
مصلحت نظام. فردی که نه موقعیت و اعتبار، سوابق و تسلط هاشمی
بر پشت و روی جمهوری اسلامی را دارد و نه موقعیت شاهرودی در
بیت رهبری و محافل مذهبی قم را. او کارگزار مستقیم بیت رهبری و
شخص آقای خامنه ایست و هر اقدام و سخنی که در مجمع مصلحت بکند
و بزند، بدرستی دستور رهبر جمهوری اسلامی تلقی می شود. بویژه
در روزهای جاری که مجمع بر سر یک پیچ تند سیاسی و حکومتی از
یکسو و نبرد قدرت و فلج سازی دولت از سوی دیگر قرار گرفته است.
لوایح 4 گانه کنوانسیون جهانی پولشوئی و مبارزه با تروریسم. با
توجه به این وابستگی مستقیم لاریجانی به اقای خامنه ایست که
باید نشست و برخاست های بی نتیجه دوران اخیر برای تصویب لوایح
4 گانه معروف به "فاتف" و هر جلسه، رای گیری را به جلسه بعدی
موکول کردن تا رسیدن به دقیقه 90، محصول آن بحث و کشاکش هائی
است که در بیت رهبری جریان دارد و هنوز به نتیجه قطعی نرسیده
است. هر تصمیمی که لاریجانی درباره "فاتف" مستقیم و غیر مستقیم
به مجمع ابلاغ کند تصمیم نهائی رهبر است و پاسخگوی نتیجه آن
نیز خود وی است. آن پیام های تهدیدی که برای مجمع میرسد نیز در
حقیقت مخاطب اصلی رهبر است و نه اعضای مجمع که تقریبا نه سر
پیازند و نه ته پیاز. از جمله آملی لاریجانی.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 29 بهمن |