این صفحه اول روزنامه کیهان، اندک زمانی پس از سقوط رژیم شاه
است. یعنی 8 اسفند 1357. هنوز کادرهای قدیمی در روزنامه ها و
از جمله روزنامه کیهان حضور دارند و بصورت حرفه ای کار می کنند
و تصفیه ها و اخراج ها شروع نشده است. فشار حکومت تازه به
مطبوعات آغاز شده تا آنها را تابع خود کند و از میان روزنامه
ها، فشار بیش از همه روی روزنامه کیهان است که هر بعد از ظهر،
پس از انتشار روزنامه گروهی را با شعار "حزب فقط حزب الله-
رهبر فقط روح الله" و "اعدام باید گردد" به مقابل ساختمان
موسسه کیهان می فرستند و چند ساعتی جنجال به پا می کنند، اما
به داخل ساختمان حمله نمی کنند.
آقای خمینی تهران را بدست شورای انقلاب و دولت بازرگان سپرده و
خود به علامت "روحانی باید در حوزه علمیه" باشد و کار روحانی
حکومت نیست در قم ساکن شده است. تلاش و اندیشه او وحدت روحانیت
است و به همین دلیل جلسات اربعه هر هفته در خانه یکی از مراجع
وقت تشکیل می شود و آنها با هم دیدار می کنند: آیت الله
شریعتمداری، آیت الله نجفی مرعشی، آیت الله خمینی و آیت الله
گلپایگانی. تا پیش از انقلاب، آیت الله شریعتمداری در میان
آذری زبان های ایران نفوذ بسیار گسترده داشت، آیت الله
گلپایگانی در مناطق مرکزی ایران و در میان فارسی زبان ها نفوذ
داشت و آیت الله نجفی مرعشی کمتر در ایران و بیشتر در نجف نفوذ
داشت و بسیاری از مقلدان مرجع تقلید وقت، یعنی آیت الله خوئی
او را جانشین وی میدانستند و از او تقلید می کردند. اعتبار
آقای خمینی بیش از آن که مذهبی باشد سیاسی بود که در انقلاب
این اعتبار به اوج بی نظیری رسید. هر شب جمعه در خانه یکی از
این چهار مرجع جلسه و دیداری انجام میشد و آقای خمینی علیرغم
داشتن عظیم ترین اعتبار و حمایت مردمی، با فروتنی به دیدار آن
آقایان می رفت و البته یکبار هم در خانه خود میزبان آنها می
شد. او می خواست وحدت روحانیت را نشان بدهد و یا بوجود آورد،
اما بسیار زودتر از آنچه تصور می کرد، چند پارچگی و اختلافات
روحانیون از عمق به سطح آمد و بتدریج کار به رویاروئی و نه
تنها تهدید بلکه به قیام (در تبریز و ارومیه) کشید. آقای خمینی
چند ماه پس از استقرار در قم، سکته کرد و به تهران منتقل شد و
در بخش قلب بیمارستان هزار تختخوابی تهران که بستری شد و مراسم
تحلیف اولین ریاست جمهوری در همین بیمارستان و با حضور وی
انجام شد.
آن تکه پاره بودن گرایشات و نظرات مذهبی آیت الله های مرجع در
قم و صف بندی مقلدان آنها در ایران در برابر هم، بسرعت رنگ
سیاسی و بویژه اختلاف نظر در سمت گیری اقتصادی جمهوری اسلامی
کشید که نه تنها در مجلس تدوین قانون اساسی بازتاب یافت، بلکه
پس از تنظیم و رفراندوم قانون اساسی هم بصورت نامه های
اولتیماتوم برای آقای خمینی ادامه یافت. آنها با کنترل تجارت
توسط دولت، با واگذاری اراضی کشاورزی به کشاورزان و خرده
مالکان (دو بند 44 و 10 قانون اساسی) بشدت مخالف بودند، با
سرمایه داری دولتی در بخش صنایع مخالف بودند، طرفدار مالکیت
سرمایه داران بر صنایع بودند و ... امروز که به رویدادهای سه
دهه گذشته جمهوری اسلامی نگاه می شود، معلوم میشود چه کسانی
تابع و مقلد آن سه مرجع بودند اما زمان آیت الله خمینی سکوت
کردند تا پس از او سر بلند کنند. از جمله رهبر کنونی جمهوری
اسلامی که از روی سر قانون اساسی با تغییر اصل 44 قانون اساسی
بدستور وی و با تائید مجمع مصلحت نظام این اصل را تبدیل کرد به
اصل "خصوصی سازی صنایع" و باز گذاشتن دست بازرگانان و تجار
بزرگ که نتایج آن امروز در بحران در تولید بصورت اعتصاب های
کارگری با شعار مخالفت با خصوصی سازی و بحران ناشی از فساد و
اختلاف در حکومت با غارت های نجومی ناشی از کوتاهی دست دولت
برای نظارت و کنترل بازرگانی داخلی و خارجی.
در این صفحه اول خبر دیدار و مذاکره آیت الله طالقانی با آیت
الله خمینی را می خوانید که باعنوان دیدار دو رهبر منتشر شده و
همین عنوان نشان دهنده نفوذ و اعتبار مردمی آیت الله طالقانی
است. اختلاف مذهبی و سیاسی میان روحانیون از یکسو و اختلاف
میان دولت و شورای انقلاب از سوی دیگر نیز در حال علنی شدن
بود. مهندس بازرگان با کمیته امام اختلاف داشت و حزب جمهوری
اسلامی با بازرگان. جنجال سرگرم کننده بر سر بازگرداندن شاه به
ایران هم همچنان عنوان مطبوعات است. بازگشتی که ناممکن بود اما
جنجال بر سر آن و سرگرم کردن مردم به گذشته و غافل نگهداشتن
آنها از رویدادهای روز، پس از انقلاب ممکن. دکتر ابراهیم یزدی
که دست راست مهندس بازرگان بود و هنوز "اورکت" سبز نظامی را از
تن بیرون نیآورده بود، وعده اعدام شاه را میداد! اما نمی گفت
که در ایران و یا درخارج از ایران؟ معنای خارج از ایران تهدید
به ترور بود و معنای در ایران، یعنی بازگرداندن شاه به کمک
امریکا به ایران. درعین حال افرادی از کنار حکومت تازه، وعده
فرستادن تیم های ترور به خارج از کشور برای از پای در آوردن
برخی کاربدستان نظامی و غیر نظامی دوران شاه را میدادند که از
ایران رفته بودند. هنوز از نام "ترور" و "تروریسم" استفاده نمی
شد و نام افراد اعزامی برای ترور "کماندو" اعلام می شد. بعدها
این وعده با کشتن چند تن در اروپا و حتی امریکا عملی شد. از
جمله کشتن پسر اشرف پهلوی، کشتن ارتشبد اویسی و ..... تا نوبت
رسید به شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر شاه.
در همین صفحه اول می خوانید وعده پوچ و ناممکن مجانی شدن آب و
برق را بعنوان یک اقدام انقلابی که بیشتر جنجال و وعده سر خرمن
بود برای خلع سلاح سیاسی و شعاری کردن احزاب و گروه های چپ که
شعارهای سوسیالیستی میدادند. و یا خبر جنجالی و سرگرم کننده
دیگری تحت عنوان حقوق گرفتن همسر شاه از شرکت نفت!! نخستین
تصمیمات برای خانه نشین کردن زنان با اعلام دولت بازرگان و
وزارت دفاع مبنی بر معاف شدن دختران از خدمت سربازی شروع شد. و
بالاخره خبر بسیار مهم تشکیل حزب جمهوری خلق مسلمان به زعامت
آیت الله شریعتمداری در برابر حزب جمهوری اسلامی به رهبری آیت
الله بهشتی و زعامت آیت الله خمینی.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 12 دی |