توطئه احیای سلطنت
در مجلس تدوین قانون اساسی!
نسل پس از انقلاب از بسیاری رویدادهای پیش و پس از انقلاب بی
خبر است و جمهوری اسلامی نیز به هیچ وجه مایل نیست بسیاری از
آن رویدادها را برای آگاهی این نسل نشان بدهد و یا درباره آنها
صحبت کند و یا تصاویر آن را نشان بدهد. از جمله همین عنوانی که
در صفحه اول روزنامه کیهان آغاز سال 1358 می خوانید. مسئله
اینگونه بود که یک قانون اساسی در پاریس توسط شماری از مذهبیون
نزدیک به آقای خمینی، از جمله مرحوم حبیبی که در فرانسه تحصیل
کرده و برخلاف بنی صدر و قطب زاده و دکتر یزدی انسانی بود
گریزان از جنجال و مطرح شدن در رسانه ها، تهیه شد. این قانون
اساسی بسیار متاثر از قانون اساسی فرانسه بود و بسیار هم مترقی
و آقای خمینی آن را در همان پاریس تائید کرد و با همین قانون
اساسی به ایران آمد. پس از ورود به ایران و اعلام رفراندوم
جمهوری اسلامی، آقای خمینی خواست همین قانون اساسی به رفراندوم
گذاشته شود، اما مهندس بازرگان که نخست وزیر بود و آقای خمینی
اعلام کرده بود که ماموریت او در این سمت پس از رفراندوم قانون
اساسی تمام می شود، بحث مجلس موسسان قانون اساسی را پیش کشید
که باید تشکیل شود و قانون اساسی از پاریس آمده را بررسی کند.
آیت الله طالقانی نیز پیشنهاد تشکیل مجلس خبرگان را داد که به
نوعی در حمایت از نظر مهندس بازرگان برای تدوین دوباره قانون
اساسی نیز بود. معنای پیشنهاد بازرگان در حقیقت نوعی طولانی تر
شدن دوران نخست وزیری بازرگان بود. زیرا با رفراندوم فوری
قانون اساسی از پاریس آورده شده انتخابات ریاست جمهوری انجام
می شد و بدنبال آن مجلس تشکیل می شد و مجلس و ریاست جمهوری با
هم بر سر یک نخست وزیر باید تفاهم می کردند و شانس بازرگان
برای ادامه نخست وزیری بسیار کم می شد.
بدین ترتیب مجلس مورد نظر و پیشنهاد مهندس بازرگان و با
پیشنهاد طالقانی تکمیل تشکیل شد اما نه بنام مجلس موسسان بلکه
با نام مجلس خبرگان قانون اساسی که در آن روحانیون و بسیاری از
مریدان و مقلدان آیت الله خمینی در کنار شماری از ملی مذهبی ها
حضور یافتند. ریاست این مجلس بر عهده آیت الله منتظری گذاشته
شد اما عملا نایب رئیس مجلس که آیت الله بهشتی بود، این مجلس
را رهبری کرد و نقش آقای منتظری نقشی اجتهادی و برخی پیشنهادها
بود. سر از نو، روزی از نو. از ابتدا شروع کردند قانون اساسی
تدوین کنند. در نیمه های تدوین این قانون اساسی که در آن علاوه
بر روحانیون شمار قابل توجهی غیر روحانی که همگی شورای رهبری
حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادند نیز حضور داشتند، ناگهان حسن
آیت که عملا رهبری حزب زحمتکشان را برعهده داشت و جانشین دکتر
مظفر بقائی جنجال ساز دهه 30 علیه مصدق شده بود، طرح "ولایت
فقیه" را پیش کشید. هم مظفر بقائی و هم حسن آیت متهم به داشتن
روابط پنهان با انگلستان بودند. آیت چهره ای نبود که بتواند
ولایت فقیه را به روحانیون و غیر روحانیون حاضر در آن مجلس
بقبولاند و به همین دلیل زیر پای آیت الله منتظری که خود قبلا
کتابی در باره ولایت فقیه نوشته بود نشست و او را پیش انداخت.
در آن زمان آقای منتظری نزدیک ترین رابطه را با آقای خمینی
داشت و در اجتهاد او هیچ مرجع تقلیدی تردید نداشت. آقای منتظری
با همین نفوذ و ارتباطی که با آقای خمینی داشت توانست "ولایت
فقیه" را در قانون اساسی بگنجاند و در واقع طرح حسن آیت تحقق
یافت. برای امثال آیت این مهم نبود که کدام اصول قانون اساسی
چپ و سوسیالیستی است و یا راست و لیبرالیستی. برای او که انجام
ماموریت می کرد، این مهم بود که شکل نوینی از نظام سلطنتی پایه
ریزی شود تا بتدریج و در آینده این سلطنت جدید زیر نام جمهوری
جا بیفتد. او و هدایت کنندگانش که قطعا مظفر بقائی در بیرون
مجلس یکی از آنها بود میدانستند که اصول قانون اساسی متاثر از
توازن قوای سیاسی و اقتصادی در جامعه قابل اجرا و یا غیرقابل
اجراست و به همین دلیل نگران اصولی نبودند که آنها را چپ
میدانستند و با آن مخالف بودند، مهم پایه ریزی نظامی بود که
اتفاقا از طریق آن نظام (سلطنتی یا ولایت فقیهی) میشد قانون
اساسی را تغییر داد و حتی بسیاری از اصول آن را تعطیل کرد. و
باز برای آنها این مهم نبود که آقای خمینی ولی فقیه است، زیرا
میدانستند چند سالی بیشتر عمر نخواهد کرد و مهم بعد از اوست،
زیرا آقای خمینی بدون این لقب مذهبی هم رهبر انقلاب و مرجع
تقلید پرقدرت و یگانه در ایران بود و هر چه میگفت مردم قبول
داشتند. آینده نشان داد که آن دوراندیشی تا چه حد دقیق و
برخاسته از تجربه چند صد ساله انگلستان بود.
عنوان اول این شماره از روزنامه کیهان که مربوط به اردیبهشت
1358 است همین بحث بالا را بازتاب داده است. یعنی یک قانون
اساسی که در مجلس خبرگان قانون اساسی تدوین و تصویب شود و سپس
به رفراندوم گذاشته شود. متنی که شتابزده و با تغییراتی در
همان قانون اساسی که در پاریس تدوین شده بود تنظیم گردید و
مبنای بحث در مجلس خبرگان قانون اساسی قرار گرفت و در سرانجام
خود شد آن قانون اساسی که اکنون با تغییراتی که دو نوبت در آن
داده شد بنام قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد. یک نوبت
تغییر قانون اساسی در سال 68 و در آستانه در گذشت آیت الله
خمینی توسط یک هیات کم شمار و برگزیده شده آقای خمینی یا کسانی
که در آن دوران که او دیگر قادر به فکر و تصمیم نبود، در بیت
او بجای وی تصمیم گرفتند انجام شد و نوبت دوم با فرمان آقای
خامنه ای و تغییر اصل 44 قانون اساسی و تبدیل آن به اصل خصوصی
سازی به جای متن اولیه که اقتصاد ایران را سه بخشی تعیین کرده
و اولویت با بخش دولتی، سپس تعاونی و در پایان بخش خصوصی بود.
در پایان کار مجلس ششم که با تحصن نمایندگان معترض به رد
صلاحیت ها که اکثریت آنها عضو جبهه مشارکت بودند همراه شد،
آقای خامنه ای با خشم در یکی از سخنرانی های اعتراضی اش علیه
این تحصن گفت که ماهیت توطئه احیای سلطنت در مجلس خبرگان اولیه
را نشان داد. او گفت «این میشود ولایت احزاب و نه ولایت فقیه».
حکمی که آقای خامنه ای در ابتدای تشکیل مجلس ششم برای جلوگیری
از تغییر قانون مطبوعات به شیخ مهدی کروبی ابلاغ کرد و او در
مجلس و خطاب به نمایندگان آن را خواند و گفت "این یک حکم
ولایتی است» و بحث برای تغییر قانون مطبوعات را متوقف کرد نیز
نمونه دیگری از نتایج آن توطئه در مجلس خبرگان قانون اساسی
بود. یعنی سلطنت و آن هم از نوع مذهبی و استبدادی ورای احزاب
است و دیدیم که در چهار دهه اجازه نداده اند احزاب نفس بکشند.
یا منحل شدند و یا نفسشان گرفته شد و اجازه گسترش سازمانی به
آنها داده نشد.
طبیعی است که جزئیات این ماجرا در شرح یک صفحه اول ممکن نیست و
ما فقط اشاراتی به رویدادهای آن دوران پر تلاطم کردیم. در همین
صفحه اول خبر دیدار آیت الله خمینی با رهبران مجاهدین خلق را
می خوانید. آقای خمینی در آن دوران بصورت منظم با همه دیدار می
کرد و حتی با یک هیات از کانون نویسندگان هم دیدار کرد و دیدار
با رهبران سازمان مجاهدین خلق نیز در همان چارچوب انجام شد.
رهبری مجاهدین خلق در خرداد سال 60 خواهان ملاقات با آقای
خمینی شدند اما او که اطلاع داشت سازمان مجاهدین خلق میلیشیای
مسلح تشکیل داده و دست اتحاد به بنی صدر داده و آماده عملیات
مسلحانه نیز شده، این بار در پاسخ به درخواست آنها گفت: شما
سلاح های خودتان را تحویل بدهید، من به دیدار شما می آیم. اما
نه مجاهدین سلاح ها را کنار گذاشتند و نه آقای خمینی به دیدار
آنها رفت.
عکس دیدار اول موسی خیابانی و مسعود رجوی، دو رهبر همطراز
مجاهدین خلق با آقای خمینی، همان زمان وسیعا در نشریه مجاهد که
ارگان مطبوعاتی مجاهدین خلق بود با بهره گیری تبلیغاتی منتشر
شد. این عکس در شبکه گوگل قابل دستیابی است.
وعده های خوش خیالانه دادن خانه های ارزان به مردم که بعدها
دستمایه احمدی نژاد و خانه های مقوائی "مهر" شد نیز در همان
ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی مطرح شد که خبر آن را در همین صفحه
اول می خوانید. همچنین خبر شوراها را که یک صفت اسلامی هم
بعدها به آن اضافه شد. در همان زمان فعالان کارگری با تجربه
اصرار داشتند که سندیکاها در قانون اساسی گنجانده شود اما
اکثریت سازمان های سیاسی که فکر کرده بودند انقلاب شورائی در
ایران شده (بویژه دو سازمان مجاهدین خلق و فدائیان خلق) روی
جایگزینی شورا بجای سندیکا تبلیغ و پافشاری کردند و اعضای مجلس
خبرگان هم که سایه سندیکا را با شرع می زدند از این تمایل و
تبلیغ حداکثر استفاده را کرد و نام سندیکا از قانون اساسی حذف
شد.
عناوین روزنامه های 23 دی ۱۳۹۷
http://www.pishkhaan.net
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 23 دی ماه |