نویسنده: دمیتری مینین
رویدادها و صحنه
های پرتحرک خاورمیانه با دو پیشامد، که بر منافع اسراییل در
تضاد است کامل تر شد. اسرائیل «عشق شورانگیز» برای اتحاد با
عربستان سعودی داشت که نشانه های ناکامی این عشق نمایان شده
است. پرهیز عربستان از نزدیکی به اسرائیل و سپس انزوا در
کشورهای اسلامی دلیل شکست این عشق شورانگیز است.
روزنامه پرخواننده اسراییل «معاریو» از انتظار اسرائیل برای
روشن شدن مناسبات امریکا و اسرائیل بر سر قتل روزنامه نگار
واشنگتن پست "خاشقچی" می نویسد و سپس تقصیرها را گردن داماد
ترامپ "کوشنر" می اندازد که عادت به مناسبات و روابط پشت پرده
دارد، اما تقصیر با هرکس و هر حادثه ای باشد، فعلا رویای محور
عربستان - اسرائیل مانند گلوله ای یخ در گرمای سوزان عربستان
درحال آب شدن است.
از همان آغاز نیز مشخص بود که ایده اتحاد عربستان - اسرائیل یک
تخیل است زیرا تناقضات میان دو کشور و دولت بسیار زیاد است.
دومین در به روی اسرائیل که بدنبال متحدانی از میان کشورهای
عربی است در اردن بسته شد. پادشاه این کشور اعلام کرد که متعهد
به توافق صلح سال 1994 میان اسرائیل و اردن است. توافقی که
بموجب آن بخشی از سرزمین اردن که برای 25 سال به اسرائیل
واگذار شده بود پایان می یابد.
در این میان شماری از نمایندگان پارلمان اردن خواستار تجدید
نظر گسترده تری در معاهده 1994 و حتی برخی طرفدار فسخ این
قرار داد تا پیش از مهلت 25 سال هستند که دراینصورت اسرائیل
باید دو منطقه "باکورا" در شمال دره اردن و "قمر" در جنوب این
کشور که اسرائیل در آنها واحدهای مسکونی ساخته و بخش وسیعی را
به کشاورزی اختصاص داده به اردن پس بدهد.
آن قرار داد در زمان نخست وزیری اسحاق رابین میان او و پدر
عبدالله با میانجیگری رئیس جمهور آمریکا "بیل کلینتون" امضاء
شد و بعنوان یک پیروزی دیپلماتیک برای آمریکا در خاور نزدیک
تبلیغ شد. این معاهده یکی از سنگ بناهای امنیت استراتژیک
اسراییل نیز بود.
در اوج جنگ سوریه گاهی حتی بنظر می رسید که اسراییل و اردن می
توانند بعنوان متحدان نظامی عمل کنند، اما این امر روی نداد.
نه تنها این نشد بلکه تضاد بین آنها تشدید نیز شد.
اکنون بیانیه دیپلماتیک پادشاه اردن درباره قرارداد 1994 بطور
رسمی با روح معاهده تناقضی ندارد، اما آنگونه که اسراییل از آن
هراس دارد، می تواند به معنی آغاز روند لغو تدریجی آن باشد.
نشریه نیمه رسمی اردنی "جوردن تایمز" می نویسد که اردنی ها
بطور کلی از نتایج معاهده صلح با اسراییل سرخورده و مایوس شده
اند. در ابتدا تصور می شد که این معاهده بخشی از حل و فصل جامع
خاورمیانه بوده و شامل فلسطینیها نیز خواهد شد اما
اسراییلیها کوشش کردند این معاهده را به یک سند جداگانه تنها
میان دو کشور تبدیل کنند.
پشت پرده روابط دوجانبه ظاهرا موفقیت آمیز، «اختلافات عمیق و
عدم اعتماد پنهان است». اردن تایمز تاکید می کند که تصمیم
برقراری مجدد حاکمیت اردن بر دو بخش منطقه ملی که توسط
اسراییلی ها اجاره شده، بطور مستقیم وظیفه عبدالله است.
در رسانه های عربستان "لحن" ها نسبت به اسرائیل تغییر کرده و
روز به روز انتقادی تر می شود.
این رسانه ها بازنگری اردن به برخی موارد موافقتنامه صلح با
اسراییل (1994) را تائید می کنند.
و انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به اورشلیم نیز روز به روز
پر رنگ تر مطرح می شود.
اردن نگران است که اگر اورشلیم بعنوان تنها پایتخت اسراییل
تثبیت شود آنگاه نه تنها حقوق فلسطینی ها بلکه حقوق اردن برای
حمایت و نگهداری از اماکن مقدس اسلامی خدشه دار شود.
اسرائیل میداند که این واکنش ها نشانه های تغییراتی است که در
خاورمیانه در حال وقوع است.
شاه اردن تصمیم گرفته بطور کامل از تلاش برای تغییر رژیم در
سوریه براساس الگوهای غربی - اسراییل چشم بپوشد. برای اردن این
مهم است که هرچه زودتر دهها هزار جنگ زده سوری که به این کشور
پناه برده اند به کشورشان باز گردند و به همین دلیل اکنون
همکاری با دولت دمشق و صلح بانان روسی برای اردن مهم تر از
مناسبات با اسرائیل است.
کارشناسان اسراییلی نیز تماس های فعال اردن با ترکیه را زیر
ذره بین دارند. طبق اطلاعات آنها نخست وزیر اردن "عمر رزاز"
اخیرا از ترکیه دیدار کرده و کارفرمایان را متقاعد ساخته که
صادرات خود به کشورهای خلیج فارس را از بندر اسراییلی حیفا به
سوریه و اردن سوق بدهند. برای این منظور علی رغم توپ و تشرهای
واشنگتن و تل اویو، اردن در حال حاضر بزرگترین گذرگاه مرزی خود
در ناصیب در مرز اردن و سوریه را باز کرده است.
برخی از سیاستمداران اسراییلی فراتر رفته اعلام می کنند که هدف
پادشاه اردن برهم زدن معاهده صلح است. آنها اعلام می کنند که
براساس معاهده 1994 اردن بمراتب بیشتر از آنچه که می دهد از
اسراییل دریافت می کند، مثلا 50 میلیون متر مکعب آب شیرین در
سال. به عقیده آنها محدود کردن دادن آب، « می تواند شور و
اشتیاق» شاه عبدالله دوم را برای بازنگری قرارداد با اسراییل
کاهش دهد.
آنها فراموش می کنند که این آب عمدتا از بلندی های اشغالی
جولان سوریه و از دریاچه طبریه که اشغال کرده اند سرازیر می
شود.
هنوز از فسخ قرارداد بحث انگیز 1994 رسما صحبتی نمی شود اما
علایم دریافتی بوضوح به اسراییل می گویند که امید به مانورهای
بی پایان بین بازیگران مختلف خاورمیانه برای به تعویق انداختن
یا بطور کلی دفن کردن تصمیمات کلیدی برای حل مسائل منطقه بی
نتیجه است. این مسائل بناگزیر و شاید در شکل حادتر باز می
گردند. پیامد این نوع کوته بینی هاست که اسراییل را بار دیگر
به انزوای خاورمیانه باز می گرداند.
بنیاد فرهنگ استراتژیک
ترجمه کیوان خسروی
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 5 آذر |