صفحات اول روزنامه ها، خود به تنهائی یک تاریخ مستندند.
این صفحه اول روزنامه اطلاعات به تاریخ بهمن ماه 1350 است. اوج
استبداد شاه و سانسور مطلق مطبوعات. شما حتی یک خط خبر سیاسی
در این صفحه اول نمی بینید. نه از احزاب که همه منحله اعلام
شده اند خبری هست و نه از مشکلات مردم. یگانه خبر سیاسی –
حکومتی فرمایشات و دستورات شاهنشاه آریامهر است و تنها خبر
سیاسی غیر حکومتی اطلاعیه هائی چند خطی که گهگاه با عنوان کشته
شدن یک خرابکار منتشر می شود. خرابکار نامی است که حکومت برای
کسانی که عملیات چریک شهری می کردند اختراع کرده بود. مثل
عنوان "گروهک" که جمهوری اسلامی اختراع کرده است. اغلب آنها
دانشجو و یا به ندرت تازه فارغ التحصیل شدگانی بودند که معمولا
یک دوره کوتاه به دلیل شرکت در تظاهرات دانشجوئی بازداشت و
زندانی شده و پس از آزادی از زندان نیز محروم از تحصیل شده
بودند. چیزی شبیه "ستاره دار شدن" دانشجویان در جمهوری اسلامی.
اغلب آنها پس از آزادی از زندان های کوتاه مدت، فعالیت سیاسی
را با پیوستن به سازمان های زیر زمینی و انتقال به خانه های
تیمی مسلح ادامه میدادند و سرانجام اکثر آنها یا کشته شدن توسط
ساواک در خیابانها بود و یا در زیر شکنجه کشته مي شدند و یا
تیرباران. در هرسه حالت رژیم در اطلاعیه ای کوتاه آنها را
خرابکارانی معرفی می کرد که کشته شدند . شماری از آنان که زیر
شکنجه نمی مردند و یا تیرباران نمی شدند به حبس های طولانی مدت
محكوم و راهی زندان اوین، قزل حصار کرج و یا عادل آباد شیراز
می شدند. زندان تازه سازی که به سبک زندانهای اسرائیل ساخته
شد. حتی کسانی که در شهرهای دیگر در ارتباط با سازمان های
چریکی دستگیر می شوند نیز به تهران برای بازجوئی و شکنجه و
اعترافات منتقل می شدند.
در این دوران فشار به روشنفکران به اوج خود رسید. نویسنده،
شاعر، روزنامه نگار... رژیم حتی به فوتبالیست (بعنوان نمونه
پرویز قلیچ خانی) و خواننده "داریوش" هم رحم نمی کرد. کوچکترین
حرف و زاویه با فرمایشات شاهنشاه آریامهر یعنی رفتن زیر نظر
ساواک و سر در آوردن از زندان اوین و یا کمیته مشترک ضد
خرابکاری (زندانی که یک دوره نامش شد بند 2 هزار و سپس در دهه
60 جمهوری اسلامی شد زندان توحید و اکنون با نام توحید در کنار
شهربانی تبدیل شده به موزه. هم پیش و هم پس از انقلاب مخوف
ترین جنایات در همین زندان صورت گرفت و ادامه آن در زندان
اوین). غلامحسین ساعدی نمایشنامه نویس بزرگ و جعفر کوش آبادی
شاعر مطرح زمان خود، در همین سالها دستگیر و زیر فشار و
بازجوئی مجبور به اعترافات تلویزیونی شدند. خسرو گلسرخی و
کرامت دانشیان در یک دادگاه نمایشی محکوم به اعدام و تیرباران
شدند. وحشیگری ساواک با شکنجه آپولو در زندان ها به اوج خود
رسید. برخی دستگیر شدگان زیر شکنجه کشته می شدند. بیژن جزنی و
8 زندانی سیاسی دیگر که در اوین دوران محکومیت خود را می
گذراندند نیمه شب به تپه های اوین برده شده و به رگبار مسلسل
بسته شدند و روز بعد خبر آن را ساواک به این شکل به مطبوعات
دیکته کرد که "9 زندانی خرابکار که از زندان فرار کرده بودند
کشته شدند".
وقتی میگوئیم جمهوری اسلامی از روی دست شاه مشق حکومت را نوشت
بیجا نمی گوئیم. البته با وسعتی بیشتر از زمان شاه و این همان
نکته ایست که آیت الله منتظری در زمان حیات آیت الله خمینی چند
بار گفت و هشدار داد، اما گفتند او کم طاقت است و بدرد کار
رهبری نمی خورد و سرانجام نیز به گوشه حوزه علمیه قم رانده شد
و از مقامش (قائم مقامی آیت الله خمینی) عزل شد و به این هم
کفایت نکردند و در دوران رهبری آقای خامنه ای 6 سال حصر خانگی
شد. جرم او آن بود که اسرار هویدا می کرد.
در این صفحه اول داغ ترین خبر، نه اخبار سیاسی، بلکه خبر برف و
یخبندان است. آن زمستانی که اخوان ثالث سروده بود در باره این
سرما و یخبندان که تیتر اول روزنامه اطلاعات است نبود، بلکه
خفقان و سانسور و زندان و وحشت همگانی از نفس بلند کشیدن در
سالهای پس از کودتای 28 مرداد بود که به دهه 50 نیز رسید:
سرها در گریبان است.
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک
چون دیوار ایستد در پیش چشمانت
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 7 آذر |