این صفحه اول روزنامه اطلاعات به تاریخ 2 آبان 1350 است. جشن
های پر هزینه شاهنشاهی تمام شده اما بحث و شایعات پیرامون
هزینه آن در داخل و خارج کشور ادامه دارد. جشن هائی که با
افزایش قیمت نفت و سرازیر شدن پول نفت به ایران شاه هوس آن به
سرش زد. شماری از سران کشورها برای سورچرانی به ایران دعوت
شدند و یک کارناوال پرهزینه را به کمک ارتش سازمان دادند. این
کارناوال به تقلید از سربازان دوران هخامنشی و کوروش و با
لباس های سربازان هخامنشی و گاری و کالسکه و .... ترتیب یافت و
شاه در مراسم افتتاح آن رفت بالای سر قبر کوروش در تخت جمشید و
خطابه ای را با این مضمون خواند :«کوروش! شاه شاهان، آسوده
بخواب که ما بیداریم!»
از
فردای پخش مراسم این سوگند از تلویزیون ملی ایران "جوک" های
مردم آغاز شد. مطبوعات غرب نیز درباره هزینه این جشن نوشتند.
جشنی که گرانترین چادرهای مخصوص برای سران کشورها برای آن از
خارج وارد شده و از رستوران معروف "ماکسیم" در پاریس با
هواپیماهای جت غذاهای مخصوص به تهران منتقل شد و یک سرویس
هوائی برای غذا و پذیرائی برپا شده بود و پذیرائی کنندگان زیبا
روی نیز از اروپا وارد کرده بودند. این آغاز جنون خودبزرگ بینی
مطلق شاه بود که تا اواسط 1353 ادامه یافت و سپس با آغاز بحران
ناشی از کاهش قیمت نفت در ایران این عطش خود بزرگ بینی بتدریج
فروکش کرد تا روزی که شاه در یک پیام تصویری خطاب به مردم گفت
که بیدار شده و پیام انقلاب را شنیده است! فاصله در خواب کردن
کوروش تا پیام شنیدن پیام انقلاب 57 مردم ایران فاصله ای
طولانی نبود. پولهای نفت بر باد رفته بود. درست مانند اواخر
دوران احمدی نژاد که پولهای نفت برباد رفته بود و بحران
اقتصادی چون آوار بر سر مردم ایران فرو آمد. بحرانی که همه
شواهد نشان میدهد وسیع تر و عمیق تر از بحران اقتصادی اواخر
دوران شاه است.
ارقامی
برای هزینه جشن های شاهنشاهی دهان به دهان می شد که باور کردنی
به نظر نمی رسید اما هزینه آنقدر واقعیت داشت که شاه وزیر
دربار خود اسدالله علم را مامور کرد تا در یک مصاحبه خبری شرکت
کرده و هزینه هائی را اعلام کند که هیچ سند و مدرکی برای تائید
آن نه ارائه شد و نه فاش شد و به همین دلیل هیچکس این ارقام
ساختگی را قبول نکرد. لطفا هنگام خواندن این ارقام در نظر
داشته باشید که دلار امریکا در آن زمان بین 6 تا 7 تومان ارزش
داشت و مارک آلمان 2 و نیم تومان. هنوز اتحادیه اروپا تشکیل
نشده و کشورهای اروپائی پول خودشان را داشتند.
جشن
های شاهنشاهی و فضائی که در کل جامعه علیه آن بوجود آورد یکی
از ضربات سنگین به رژیم شاه بود.
در
همین صفحه اول می خوانید درباره جاده هراز. جاده ای که هنوز هم
گفته می شود که در محاسبات فنی و جاده سازی آن اشتباهات بزرگی
صورت گرفت که ناشی از قراردادهای وابستگان دربار از جمله اشرف
پهلوی خواهر شاه با شرکت سازنده بود. این جاده از همان آغاز
قتلگاه مسافران شمال بود و هنوز هم هست. و باز در همین شماره
می خوانید خبری را درباره انتخابات که عملا یک شورای نگهبان
مخفی و در پشت صحنه نماینده تعیین می کرد. چه برای مجلس و چه
برای اصناف. تعیین شورا برای انتخاب کردن و انتخاب شدن یک پله
فاجعه بار تر از نقش شورای نگهبان کنونی بود زیرا برای انتخاب
کننده هم شرط و صلاحیت تعیین کرده بودند.
ما
در این نگاه به صفحات مطبوعات پیش و پس از انقلاب 57 بارها
اعلام کرده و باز هم اعلام می کنیم که بازگوئی واقعیات دوران
شاه هرگز به معنای انکار فجایع اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی
نیست و تلاش ما برای آنست که نسل بعد از انقلاب که بویژه در
چند سال اخیر زیر بمباران تلویزیون های خارجی و بویژه تلویزیون
من و تو قرار دارد تا گذشته را بهشت جلوه بدهند، با گوشه ای از
واقعیات آن دوران نیز آشنا شوند و بدانند که امروز ما از دل
دیروز ما بیرون آمد. آن دیروز، که یکبار بدرستی اردشیر زاهدی
وزیر خارجه شاه اخیرا طی مقاله ای نوشت "اگر ایرادی نداشتیم که
انقلاب نمی شد" اگر آنگونه نبود، شاهد امروز نبودیم و آنچه که
امروز شاهدش هستیم بی شک زمینه ساز فردای ایران است که البته
وسعت آگاهی سیاسی امروز مردم ایران اجازه بازگشت به گذشته و
درجا زدن در شرایط کنونی را نخواهد داد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 17 آذر |