ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

24 آذر ماه  1397

  pyknet100@gmail.com

 
 
  سرنوشت نا معلوم امام موسی صدر  
 
 

 

 

روزنامه رستاخیر، ارگان مطبوعاتی حزب رستاخیز بود و این صفحه اول یکی از شماره های آن در آغاز نیمه دوم سال 1357 است و شریف امامی، رئیس سابق مجلس سنا، از طرف شاه مامور تشکیل کابینه شده است. او شجره روحانی داشت و شاه به امید جلب نظر روحانیون در سال پرحادثه 57 دولت را به او سپرده بود. شاه از این دست گرفته و به دست دیگرش سپرده بود. شریف امامی رسواتر از آن بود که بتواند حریف جنبش انقلابی مردم شود. حتی اگر در این دوران دولت را می سپرد به یکی از چهره های ملی یا می مذهبی، مثلا مهندس بازرگان و یا صدیقی یا سنجابی و یا حتی شاپور بختیار اقدام عاقلانه ای کرده بود، اما این آخرین فرصت احتمالی را هم از دست داد. او زمانی به این فکر افتاد که دیگر هیچ امیدی باقی نمانده بود و دیدیم که دولت بختیار هم حریف آقای خمینی و جنبش انقلابی نشد.

شریف امامی وعده هائی داد که حتی همین وعده هائی که در این صفحه اول می خوانید نشان میدهد که خواست عمومی مردم ایران "آزادی" بود. همان که جمهوری اسلامی هم آن را تحمل نکرده و روی خواست ملت پای گذاشت. شریف امامی در اولین مصاحبه ای که پس از فرمان نخست وزیر و پیش از آن که ساختمان مجلس سنا را به سوی کاخ نخست وزیری ترک کند گفت که می خواهد دولت آشتی ملی تشکیل بدهد و در درجه اول با روحانیت آشتی کند. خبرنگار کیهان در مجلس سنا که خدابنده نام داشت و روزنامه نگاری نسبتا قدیمی بود، به توصیه سردبیر وقت روزنامه کیهان "رحمان هاتفی" از شریف امامی که در مصاحبه مطبوعاتی شرکت کرده بود سئوال کرد: یعنی با آقای خمینی هم گفتگو خواهید کرد؟

شریف امامی که در تله این سئوال افتاده بود و نمی توانست از پاسخ فرار کند، فقط گفت: با همه روحانیون!

کیهان بلافاصله این پرسش و پاسخ را در صفحه اول خود اینگونه مطرح کرد و عنوان بزرگ اول صفحه اول کیهان کرد که "دولت با آیت الله خمینی گفتگو می کند"! و برای نخستین بار عکسی از آقای خمینی را هم در کنار این عنوان در صفحه اول کیهان منتشر کرد. تا آن تاریخ بردن نام از آقای خمینی و بویژه انتشار عکس او ممنوع بود و کیهان این سد را به ابتکار سردبیر وقت خود شکست. با چاپ این خبر و این عکس کیهان همان روز سه بار تجدید چاپ شد و تیراژ آن که نزدیک 200 هزار نسخه بود ناگهان رسید به 900 هزار شماره و اگر ماشین چاپ کیهان ظرفیت بیشتر داشت قطعا بیشتر چاپ می شد. شریف امامي در آن مصاحبه خود را به نادانی زد و گفت که نمی داند از کجا به روزنامه ها دستور داده بودند خبر اعتصابات کارگری منتشر نشود. وقتی مردم خبر را میدانند چرا نباید مطبوعات بنویسند! این مصاحبه در چارچوب سیاست "فضای باز سیاسی" که شاه زیر فشار رئیس جمهور وقت امریکا "کارتر" مجبور به تمکین از آن شده بود انجام شد که البته بزودی چهره دوم شریف امامي بعنوان کارگزار شاه نمایان شد و با گسترش تظاهرات خیابانی و حمله به چند بانک و سینما و باجه های تلفن که معلوم نبود ساواک مبتکر آنست و یا خشم مردم،  در چهار شهر ایران حکومت نظامی اعلام شد. این مرور را در صفحات اول روزنامه های نزدیک به واقعه دنبال خواهیم کرد.

اما روزنامه رستاخیز و امام موسی صدر.

روزنامه رستاخیز صبح  ها منتشر می شد و با انتشار آن، تعداد روزنامه های صبح تهران به دو روزنامه رسید. آیندگان و رستاخیز. البته روزنامه نا منظمی بنام "پیغام امروز" هم صبح ها منتشر می شد و تیراژی نداشت و مطرح نبود، هرچند یکی از روزنامه نگاران قدیمی و چپ اندیش ایران بنام "رضا مرزبان" آن را سردبیری می کرد و بوقت خود در باره چپ روی های آن در دوران پس از انقلاب خواهیم نوشت.

روزنامه رستاخیز با آنکه روزنامه ارگان حزب رستاخیز بود و مردم آن را در ابتدا یک روزنامه حکومتی میدانستند، بتدریج تبدیل به یک روزنامه مطرح شد و این نشد مگر به همت دکتر مهدی سمسار که پس از مدت ها کلنجار و حتی تهدیدهای حکومت و پا در میانی دکتر مصباح زاده صاحب موسسه انتشاراتی کیهان، سمسار سردبیری رستاخیز را قبول کرد. او زخم خورده هویدا بود که با تهدید ایجاد مشکل برای انتشار روزنامه کیهان و شکایت مصباح زاده به اعلیحضرت بالاخره سمسار از سردبیری روزنامه کیهان برکنار و نورچشمی هویدا "امیرطاهری" سردبیر تحمیلی روزنامه کیهان شد. او خبرنگار و گزارش نویس خوبی بود و متخصص ارتباط با حکومتی های سطح بالا اما سردبیری روزنامه اول ایران "کیهان" شرایط دیگری را می خواست که طاهری فاقد آن بود و به همین دلیل معاون دکتر سمسار "رحمان هاتفی" در دوران امیرطاهری نقشی فراتر از معاون را در حد سردبیر برعهده داشت. در سال انقلاب امیرطاهری از ایران خارج شد و هاتفی بدستور مصباح زاده سردبیری کیهان را بر عهده گرفت. دکتر سمسار با اطمینان از این که هیچ نوع وابستگی به ساواک و حکومت نداشته از ایران خارج نشد. او که دکتر دارو ساز بود و علاوه بر تدریس در دانشکده داروسازی مترجم برجسته نیز بود، در جریان انقلاب از ایران خارج نشد و چوب این اطمینان به سابقه خویش را خورد. پس از انقلاب به جرم سردبیری روزنامه رستاخیز بازداشت و زندانی شد که ظاهرا این دوران بیش از یکسال ادامه یافت. هیچ مدرک و سندی در باره وابستگی او به رژیم نیافتند و سردبیری یک روزنامه هم نمی توانست جرم محسوب شود و به همین دلیل ناچار به آزادی او شدند. آزاد شد و دلشکسته و زندگی شخصی بر باد رفته (از جمله کلکسسیون اشیاء عتیقه ای که از جیب خویش و به همت خود فراهم کرده بود )، پیرانه سر، با تن رنجور از ایران خارج شد و در فرانسه چشم بر جهان فرو بست.

اما امام موسی صدر که در این شماره روزنامه رستاخیز عنوان اول شده است:

امام موسی صدر که خواهرزاده اش همسر احمد خمینی فرزند آیت الله خمینی شد از رهبران شیعیان لبنان بود. در لبنان گروه های متعدد شیعه وجود داشت که با هم رقابت هم می کردند. امام موسی صدر توانسته بود استقلال خود را در لبنان حفط کرده و از نظر مالی وابسته به دولت های منطقه نشود و به همین دلیل در میان شیعیان لبنان نفوذ بسیاری داشت که در این نفوذ چهره مصمم، قد بلند و بویژه خوش چهره بودن او در کنار دیگر شرایطی که داشت را نباید  نادیده گرفت. آنها که فکر می کنند حزب الله لبنان ناگهان از زیر بته در آمده و زیر چتر آقای خامنه ای موجودیت دارد، کافی است تاریخ حضور شیعیان در لبنان را بخوانند تا بدانند حتی روحانیت شیعه در ابتدای حکومت شاه عباس صفوی از لبنان به اصفهان آمد و این آغاز سرکوب اهل تسنن و گسترش تشییع در ایران و تبدیل شدن به اکثریت مردم سنی ایران به شیعه است. عروج امام موسی صدر در دورانی است که جنبش آزادیبخش فلسطین به رهبری عرفات، کودتای انقلابی در لیبی و بر سر کار آمدن قذافی و سلسله رویدادهای مشابهی در منطقه شکل گرفته و یا در حال شکل گرفتن بود و غرب و بویژه فرانسه از آن بیم داشت که لبنان نیز مانند لیبی از مدار نفوذ آنها خارج شود؛ بویژه که امام موسی صدر روز به روز مواضع تند تر و انقلابی تری را بیان می کرد. کافی است خاطرات اسدالله علم وزیر دربار شاه در باره لبنان و امام موسی صدر را بخوانید تا ببینید شاه با چه نفرتی بارها درباره امام موسی صدر نظر می دهد و علم تائید می کند.

سرانجام امام موسی صدر که بعنوان رهبر شیعیان لبنان به کشورهای منطقه سفر می کرد تا مواضع خود را بعنوان مواضع مورد قبول شیعیان لبنان تبلیغ کند؛ در جریان سفر به مقصد لیبی ناپدید شد و تا امروز راز ناپدید شدن او بطور مستند فاش نشده است و معلوم نیست کدام سازمان های بین المللی با کمک کدام دولت و همکاری کدام گروه های شیعه رقیب امام موسی ربوده شد و چگونه و در کجا به قتل رسید. تمام رسانه های غربی از همان ابتدا انگشت اتهام را به سمت قذافی و لیبی دراز کردند اما حتی پس از سقوط رژیم قذافی نیز نتوانستند سندی درباره نقش او در ربوده شدن و کشته شدن امام موسی صدر پیدا کرده و منتشر کنند. انواع خبرها درباره عاملین ربوده شدن او منتشر شد؛ از جمله همین عنوان اول روزنامه رستاخیز که در واقع منبع آن رسانه های منطقه ای و غربی است. حتی پس از انقلاب در ایران و بدست آمدن همه امکانات و اسناد محرمانه دوران شاه نیز نتوانستند سندی بیابند که نشان بدهد بر سر امام موسی چه آمد و لااقل در کجا به خاک سپرده شده و یا چه بلائی بر سر جنازه او آوردند.


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 24 آذر

 
 

اشتراک گذاری: