این صفحه اول
روزنامه انقلاب اسلامی، متعلق به ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس
جمهور ایران در خرداد سال 60 است. کسانی از نسل جوان امروز
دشوار می توانند حدس بزنند این صفحه اول دارای کدام بار مهم
سیاسی است.
اختلاف و رقابت بنی
صدر و آیت الله بهشتی که از همان ابتدای سقوط رژیم شاه و تاسیس
جمهوری اسلامی، در شورای انقلاب پایه ریزی شده بود و در جریان
تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اوج گرفته بود، در دو سال پس از
انتخابات ریاست جمهوری نیز، علیرغم همه تلاش آیت الله خمینی
برای جلوگیری از تشتت در صفوف حکومتیان ادامه یافت. این اختلاف
از ابتدای سال 60 به اوج خود رسید، بویژه که بنی صدر با
مجاهدین خلق وارد اتحادی نانوشته شده بود و سوابق ارتباط های
خود با نهضت آزادی ایران را هم تجدید کرده بود. او در سالگرد
انتخابات ریاست جمهوری با خطابی تحقیر آمیز و آلوده به تهدید
از همه سازمان های سیاسی چپ و ملی ایران خواست که با وی متحد
شوند. او نمی گفت اتحاد علیه کی و برای چی؟ اما آشکار بود که
منظور حزب جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله بهشتی است. او جز
آقای خمینی کس دیگری را به رسمیت نمی شناخت و همه میدانستند که
او در گام بعدی آقای خمینی را می خواهد پشت سر بگذارد. آیت
الله بهشتی به فرمان آیت الله خمینی رئیس شورای عالی قضائی
شده بود. این شورا در زمان آقای خامنه ای تبدیل شد به "قوه
قضائیه".
در همین صفحه اول
اگر دقت کنید آیت الله بهشتی بعنوان مهم ترین مقام قضائی، بنی
صدر را به 2 تخلف متهم کرده و گفته است رفراندومی که او آن را
در سخنرانی سالگرد انتخابات ریاست جمهوری اش مطرح کرده به
معنای تضیف قانونی اساسی و مجلس و دولت است. آقای خمینی که بنی
صدر را آخوند زاده میدانست و از خانواده روحانیت و پسر آخوند
بنی صدر هم تقریبا همین مضمون را به شکل دیگری مطرح کرده است
که در عنوان بالای این صفحه اول می خوانید. البته او طبق معمول
دو پهلو حرف زده و به همین دلیل هر یک از دو طرف دعوا، یعنی
بنی صدر و بهشتی هر کدام آن جمله را به سود خود مصادره کردند.
بنی صدر در روزنامه انقلاب اسلامی جمله "دیکتاتوری قدم به قدم"
را عنوان اول کرد و روزنامه جمهوری اسلامی هم اتفاقا همین
مضمون را انتخاب کرد، منتهی هر کدام دیگری را مصداق دیکتاتوری
معرفی کردند. بنی صدر هم در همین شماره روزنامه انقلاب اسلامی
از پرونده سازی قاضی که همان بهشتی باشد سخن گفت. به همان بی
پروائی که بهشتی درباره بنی صدر سخن گفته بود. از 7 خرداد که
این شماره روزنامه منتشر شد تا برکناری بنی صدر از طریق مجلس
بعنوان نداشتن صلاحیت ریاست جمهوری تنها حدود 3 هفته فاصله
بود. در این 3 هفته تنور اختلافات داغ تر هم شد. بنی صدر
فرماندهی کل قوا را هم به نیابت از آقای خمینی برعهده داشت و
به جبهه های جنگ با عراق هم می رفت و در این میان نزدیکی خود
به ارتش را بیشتر به نمایش می گذاشت و درعین حال تلاش می کرد
فرمانده کل سپاه را خود انتخاب و منصوب کند که این بخش از جدال
خود یک فصل مهم از حوادث آن دوران است. بنی صدر روی "عباس
زمانی" معروف به "ابوشریف" که خود را از بنیانگذاران اولیه
سپاه می دانست حساب باز کرده بود و همین حساب باز کردن باعث شد
که با سقوط بنی صدر ابوشریف هم از سپاه کنار گذاشته شود.
هیچکس نمی توانست
حدس بزند اختلاف میان بنی صدر و بهشتی و در واقع میان جبهه بنی
صدر و جبهه روحانیت و موتلفه اسلامی و جامعه روحانیت مبارز به
چه حادثه خونین و عجیبی خواهد انجامید. فاجعه ای که با انتشار
اعلامیه "قیام مسلحانه" سازمان مجاهدین خلق با عنوان "انقلاب
در انقلاب"، فرار بنی صدر از ایران و انفجار حزب جمهوری اسلامی
و کشته شدن بهشتی و بسیاری از نمایندگان مجلس و دولتمردان و
کادرهای حزب در ساختمان حزب جمهوری اسلامی انجامید. حکومت برای
تحریک احساسات و برای تداعی واقعه کربلا مدعی شد که در این
حادثه بهشتی و 72 تن از یارانش کشته شدند اما واقعیت اینست که
نزدیک به 150 نفر کشته شدند نه 72 نفر. اعلامیه قیام مسلحانه
30 خرداد منتشر شد و همان روز در خیابانهای مرکزی تهران عملا
جنگ خیابانی آغاز شد و از همان شب اسدالله لاجوردی در زندان
اوین تیرباران های گروهی دستگیر شدگان خیابانهای مرکزی تهران
را آغاز کرد و با انفجار دفتر نخست وزیری که شباهت بسیاری به
انفجار حزب جمهوری اسلامی داشت و نخست وزیر "باهنر" و رئیس
جمهوری جدید "رجائی" در آن کشته شدند تیرباران دستگیر شدگان و
زندانیان وسعت هولناک گرفت. دستور توقیف روزنامه ها و بستن
دفاتر احزاب را لاجوردی بعنوان دادستان انقلاب تهران صادر کرد
و فصل تازه ای در جمهوری اسلامی آغاز شد که بسیار از رویدادهای
پس از خرداد سال 60 به نوعی وابسته به آن خرداد است.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 28 آذر |