صفحات اول روزنامه های ایران، خود یک تاریخ است.
این صفحه اول روزنامه کیهان
28
مرداد سال
57
است.
شاه سردرگم حوادث انقلابی است که روز به روز وسعت می گیرد.
حتی در همین سخنرانی که عنوان اول روزنامه کیهان شده، او خود
را همچنان تنها مقام تصمیم گیرنده برای مردم و مملکت می داند و
می گوید
"وقایع
اخیر
(حضور
مردم در خیابانها)
در عزم من برای دادن آزادی ها تغییر نمیدهد!".
عزم ایشان برای دادن آزادیها!
او اعتراف می کند که فضای بسته و استبدادی کار خودش بوده که
حالا می خواهد آن را باز کند!
او کمتر از سه سال پس از اعلام تک حزبی شدن مملکت و آن سخنان
تند و تیزی که در جریان اعلام حزب رستاخیر بیان کرده بود عقب
می نشیند.
او گفته بود هرکس نمی خواهد عضو حزب رستاخیز شود گذرنامه بگیرد
و از ایران برود و حالا می گوید دیگر لازم نیست حزب رستاخیز
تنها حزب مملکت باشد!
این عقب نشینی ها ظاهری است.
در بطن افکار او که حتی در این سخنرانی نیز مطرح می شود، نظر
او ادامه استبداد است.
او که فکر می کند اگر دمکرات ها از کاخ سفید بیرون بروند فشار
بر وی برای گشودن فضای سیاسی کمتر می شود و خواهد توانست مانند
دوران کندی و
15
خرداد
1342
دست به سرکوب زده و سفره ازادیخواهی مردم و حضور خیابانی آنها
را جمع کند همچنان می گوید به تظاهر کنندگان دستورات مارکسیستی
و کمونیستی می رسد.
او هم مانند حکومت کنونی جمهوری اسلامی پشت هر تظاهراتی دست
های خارجی و از جمله مارکسیست ها و کمونیست ها را می دید و
البته در این مورد آخر بیشترین تلاشش جلب نظر و حمایت روحانیون
بود که همیشه با مارکسیست ها و کمونیست ها دشمنی و مقابله
داشتند و با دربار کنار می آمدند.
روزنامه
ها هنوز جرات ندارند اخبار آنچه در خیابانها می گذرد را منعکس
کنند.
شاه توپی هم به خانواده سلطنتی می آید و با رانت درباری ها
مخالفت می کند، اما کار از این مرحله و این نوع عقب نشینی ها
بسرعت می گذرد و شاه هنوز نمیداند و نمی تواند قبول کند که
دیگر کار از پذیرش رفرم گذشته است.
در خارج از کشور دانشجویان به سفارتخانه های شاهنشاهی حمله می
کنند.
در همسایگی ایران،
یعنی در افغانستان یک کودتای نظامی چپ انجام می شود.
کودتائی که تاریخ خونین
41
سال اخیر این کشور را رقم زد.
امریکا و غرب و کشورهای ارتجاعی منطقه این کودتا و دولتی که بر
سر کار آمد را نپذیرفتند و توطئه ها آغاز شد.
هنوز هیچ بحثی از ورود ارتش سرخ به افغانستان نبود و امور
داخلی آن کشور می توانست مسیر طبیعی خود را بدون دخالت خارجی
طی کند که نشد و نکردند و شد آنچه شاهدیم.
آخرین
جشن حکومتی کودتای
28
مرداد در شهرها برگزار می شود و این خود نشان میدهد که رژیم
همچنان با آن کودتا گره خورده و نمی تواند از آن جدا شود.
وعده انتخابات آزاد داده می شود و این وعده نیز خود دردرجه اول
گویای این واقعیت است که در گذشته انتخابات آزاد نبوده است.
هیچکس دیگر این وعده ها را قبول ندارد.
دیگر ساختاری باقی نمانده که بر اساس آن انتخابات آزاد بتواند
برگزار شود.
این امکان اگر در اغاز دهه
1340
وجود داشت
16
سال پس از ان دیگر ممکن نیست.
احزاب ملی متلاشی شده اند و رهبران آن که برخی از یاران دکتر
مصدق اند سالمند و بی حوصله و بی اعتماد به شاه اند، یگانه حزب
چپ متمایل به فعالیت قانونی و علنی منحله اعلام شده است:
حزب توده ایران.
سازمان های چریکی که معروف ترین آنها سازمان های مجاهدین خلق و
سازمان چریک های فدائی خلق اند، نسل اول رهبران خود را از دست
داده اند.
آنها
یا اعدام شده اند و یا درخیابانها کشته شده اند.
بقایای این سازمان ها خشمگین از زخم هائی که از رژیم خورده اند
همچنان دنبال طعمه ای برای ترور می گردند.
سیانور زیر زبان دارند تا اگر به چنگ سازمان امنیت شاه معروف
به
"ساواک"
افتادند آن را قبل از رسیدن به زندان و آغاز شکنجه های هولناک
بجوند و بمیرند.
شیرازه هر نوع اصلاحات و رفرم و عقب نشینی رژیم از هم گسیخته
است.
شاه هنوز فکر می کند دلیل تظاهرات خیابانی مردم، مرحمت آزادی
به آنهاست.
روحانیون نیز محتاط تر از آن هستند که به جنبش خیابانی مردم
بپیوندند.
منتظرند تا ببیند باد از کدام سو می وزد، درعین حال که می
ترسند کار بدست چپ ها و مارکسیست ها بیفتد.
آقای خمینی زودتر از همه آنها وارد میدان میشود.
او که گهگاه از محل تبعید خود در نجف اعلامیه ای مذهبی همراه
با اشاراتی درانتقاد از استبداد شاه منتشر می کرد، حالا بر
شمار این نامه ها و بیانیه ها افزوده است.
اطلاعیه هائی که رنگ و بوی سیاسی آن بیشتر از رنگ و بوی مذهبی
است.
او خوب می داند که توده مردم را می توان متکی به مذهب به میدان
دعوت کرد و کار را از دست اقشار روشنفکر و رهبران ملی و چپ در
آورد و چنین نیز می کند.
معدود روحانیونی در داخل کشور دور هم جمع می شوند و برای
فعالیت علیه دربار شاه با هم رایزنی می کنند.
برخی از آنها زندان های شاه را به تناوب دیده اند مانند رهبران
حزب ملل اسلامی و یا رهبران گروه موتلفه که با اعلام پشیمانی
از مخالفت با شاه از زندان آزاد شده بودند.
با چند تکان دیگر، سیل در خیابانها به راه خواهد افتاد.
بویژه با تکرار چهلم سرکوب نظامی در برخی شهرها.
رژیم
یک پا جلو می گذارد و یک پا عقب.
هم می خواهد سکاندار فضای باز سیاسی باشد و هم سرکوب گذشته را
ادامه بدهد و در همین برزخ تا پایان کار می ماند.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 10 آبان |