یادآوری گذشته، آگاهی از دوران
طی شده
و اطلاع از فضای حاکم بر روزنامه های وقت و نظرات مقامات
حکومتی قبل از انقلاب و حکومتیان بعد از انقلاب یک ضرورت سیاسی
است برای نظر داشتن و نظر دادن.ما مرور صفحات اول مطبوعات هر
دو دوره مورد اشاره دربالا را برای نسل بعد از انقلاب ضروری
میدانیم.
این صفحه اول روزنامه کیهان در هفته ها و روزهایی است که
سرانجام به سقوط سلطنت در ایران انجامید. اصفهان، تبریز و
مشهد سه شهری بودند که در آنها خونین ترین تظاهرات علیه رژیم
سلطنتی انجام شد. شاه چاره را برای مقابله با تظاهرات مردم
حکومت نظامی تشخیص داد اما زمانی که شرایط انقلابی بر یک کشور
حاکم می شود حکومت نظامی هم کاری از پیش نمی برد چنان که نبرد.
شاه خیلی دیر به فکر کنار گذاشتن نخست وزیر 14 ساله خود
"هویدا" افتاد، البته فقط از نخست وزیری کنار گذاشته شد زیرا
فورا بعنوان وزیر دربار جانشین اسدالله علم شد که براثر ابتلا
به بیماری سرطان در خارج از کشور فوت کرد. شاه جمشید آموزگار
وزیر نفت و یک دوره وزیر کشور را جانشین هویدا کرد. چهره
سرشناسی برای دولت های خارجی بود زیرا در تمام مذاکرات نفتی
اوپک حضور داشت و حتی یک دوره بصورت جدی صحبت از آن بود که
دبیرکل اوپک شود، چنان که یک دوره کوتاه بحث دبیرکلی او در
سازمان ملل هم مطرح بود. آموزگار نخست وزیر شد اما با همان
سیاست چاکری و آستانبوسی شاه که هویدا داشت. کمی فضای سیاسی
باز شد. ممنوع الخروج ها گذرنامه دریافت کردند و سانسور و
توقیف کتاب ها کمی آزاد شد، اما این فضای باز به معنای رفرم
نبود زیرا همه کارها در دست شاه بود.
خیلی زود معلوم شد که آموزگار حریف اوضاع نیست و شاه جعفر شریف
امامی را جانشین او کرد. کارگزاری متمایل به سیاست انگلیس و از
خانواده روحانیت که سالها رئیس مجلس سنا بود. او بجای سیاست
آشتی با ملت و سیاسیون ملی و چپ، سیاست آشتی با روحانیت را
اعلام کرد و حتی گفت که حاضر است با آیت الله خمینی هم مذاکره
کند. روحانیت و مراجع تقلید که حالا از آن بیم داشتند که آیت
الله خمینی از آنها پیش بیفتد، از این سیاست استقبال نکردند و
میان دو ترس (از شاه و از خمینی) موقتا تن به گفتگو نداند
تا ببینند باد از کدام جهت می وزد. این گروه از روحانیون داخل
کشور نیز خیلی سریع متوجه ضعف رژیم شاه تا حد دست به دامن
روحانیت برای گفتگو شد و بجای نزدیک شدن به دربار شاه و نخست
وزیرش، سیاست بی طرفی و یا همنوائی نرم با مردم و همصدائی با
نارضائی های عمومی را اتخاذ کرد. تظاهرات خیابانی در دولت
کوتاه مدت شریف امامی جنبه های خشونت آمیز به خود گرفت و دولتی
که با سیاست آشتی با روحانیت به امید خاموش کردن جنبش اعتراضی
مردم بر سر کار آمده بود در چند شهر از جمله اصفهان حکومت
نظامی اعلام کرد. همچنان که در همین صفحه اول روزنامه کیهان می
بینید. در اصفهان آتش و خون برپا شد. دولت اعلام کرد که با
قدرت تظاهرات را سرکوب خواهد کرد. اما این فقط یک توپ خالی می
توانست باشد. شاید گفته شود که بخشی از تخریب ها و آتش زدن ها
کار حکومتیان بود اما خبرنگاران آن سالهای آتش و خون می توانند
شهادت بدهند که این شورش ها، ناشی از خشم خود مردم، حتی خشم
کور آنها بود. تظاهرات خونین اصفهان در مرداده ماه 57 روی داد.
یعنی به فاصله یکسال از برکنار هویدا از نخست وزیر تا آخرین
نفس های دولت شریف امامی، نامه های اعتراضی سید جوادی به شاه و
توصیه به او برای برکناری دولت هویدا و تن دادن به رفرم و
انتخابات بدون دخالت دربار و تشکیل یک دولت ملی و بی اعتنائی
شاه به این توصیه ها کار کشید به آنچه که در اخبار مربوط به
شورش اصفهان می بینید و می خوانید.
بدنبال شکست سیاست شریف امامی و ادامه تظاهرات خیابانی مردم –
بویژه در چهلم کشته های شهرهای مختلف- شاه که همچنان در پی
دوختن سوراخ های خیمه بود و می خواست زمان بخرد برای پشت سر
گذاشتن بحران، شریف امامی را هم کنار گذاشت و یک دولت نظامی بر
سر کار آورد و حکومت نظامی را فراتر از چند شهر، در تمام ایران
سراسری کرد. شاه با تشکیل دولتی نظامی اشتباه بعدی را در دوران
انقلاب مرتکب شد. نظامی هائی که کوچکترین تجربه حکومتی نداشتند
و خود با هم بر سر نوع مقابله با جنبش مردم اختلاف نظر داشتند
(ازجمله سرلشگر خسرو داد فرمانده هوا نیروز و یا ارتشبد اویسی
فرمانده نیروی زمینی که درعین حال فرماندار نظامی تهران شده
بود و هر دو طرفدار آنگونه سرکوب خشن مردم بودند که در کشتار
خیابان ژاله در 17 شهریور 57
نشان دادند، با ازهاری که هم می
خواست چنگ و دندان ئظامی به مردم نشان بدهد و هم زیاد تند
نرود) به یکباره وزیر و نخست وزیر شدند. این ژنرال ها به شاه
توصیه های خود را میکردند اما تصمیم گیرنده نبودند و شاه که از
تکرار تجربه سپبهد زاهدی و سپهبد بختیار عاملان کودتای 28
مرداد که بعد از کودتا خود را تاج بخش میدانستند و کولی به شاه
نمیداند بیم داشت ارتشبد ازهاری ژنرال پیر، بی پایگاه در ارتش
و رئیس ستاد ارتش (در واقع رئیس دفتر شاه در ارتش) که خیلی
زود و قبل از اعلام انحلال حکومت نظامی ها سکته کرد و برای
معالجه از کشور خارج شد را به امثال اویسی و خسرو داد ترجیح
داد. اعتصاب مطبوعات در اعتراض به دولت نظامی یکی از برگ های
زرین مطبوعات این دوره است.
یکی از خنده دارترین سخنرانی های ازهاری نخست وزیر در مجلس در
باره "الله اکبر"های پشت بامی مردم در شب های انقلاب بود. او
که در شمالی ترین و اعیانی ترین قسمت های تهران زندگی می کرد،
رفت به مجلس و با صدای نسبتا زنانه و زیری که داشت در مجلس و
در نفی الله اکبر هائی که از بام اکثر خانه های تهران شبها بر
می خواست گفت: "من دیشب با خانمم رفتیم روی پشت بام، چراغ قوه
انداختیم. دیدیم نوار ضبط صوت الله اکبر روی بعضی پشت بام ها
گذاشته اند. خبری نبود!"
فردای این سخنرانی جمعیت بزرگی که عمدتا جوانان جنوب تهران و
از خانواده های فرودست جامعه بودند در حاشیه خیابان انقلاب
(شاهرضای آن زمان) با شعار "ازهاری گوساله، بازم بگو نواره" به
طرف دانشگاه تهران به حرکت در آمد.
دولت شریف امامی که تظاهرات خونین اصفهان موجب سقوط وی شد ،
جای خود را به دولت ازهاری داده بود اما حالا خطر درگیری مردم
با ارتشی ها و پیوستن ارتشی ها به مردم جلوه گر شده بود.
واحدهای نظامی ارتش این دولت که در خیابانها مستقر شده بودند
بتدریج آب می شدند. این واحدها، بویژه سربازانی که عمدتا
روستائی بودند و دارای باورهای مذهبی، هم از بودن در خیابانها
خسته می شدند و هم بتدریج تحت تاثیر جنبش،تظاهرات و شعارهای
مردم که حالا دیگر علاوه بر جنبه های سیاسی جنبه های مذهبی نیز
به خود گرفته بود قرار میگرفتند. این دولت نیز نتوانست در
برابر تظاهرات مردم مقاومت کند و سقوط کرد و نوبت به مذاکرات
شاه با بقایای ملیون دوران مصدق رسید که مبتکر این طرح و
مذاکره علی امینی نخست وزیر مغضوب شاه در دهه 1340 بود، که خود
پیشنهاد شاه برای نخست وزیر را رد کرد اما نقش مشاور شاه را
پذیرفت.
این که امروز، نسل بعد از انقلاب در باره دیروز تاریخی چه فکری
می کنند و چه برداشتی دارند نمی تواند علیه واقعیت پذیرفته
شود. واقعیتی که در این صفحه اول روزنامه کیهان می بینید. یعنی
شورش به خشم آلوده وسیع مردم در شهرهای مختلف ایران، حتی با
کوکتل مولوتف های دست سازی که مبتکرش افراد وابسته به مجاهدین
خلق و سازمان چریک های فدائی خلق بودند و مردم از آن استقبال
می کردند. مردمی که در سالهای کشته شدن رهبران و کادرهای همین
دو سازمان در خیابانها توسط ساواک نه تنها نمیدانستند اینها
کیستند و چه می خواهند بلکه در مواردی با ماموران برای دستگیری
و یا لو دادن محل آنها همکاری هم می کردند. سرانجام نیز با
سقوط پایگاه همافران در خیابان ژاله تهران و افتادن اسلحه به
دست مردم کوکتل مولوتف دستی تبدیل به تفنگ و مسلسل و شورش
مسلحانه شد و شد آنچه که همه میدانیم و در شرح صفحات اول
روزنامه های آن دوران، به آن روزها نیز خواهیم رسید.
شاه از مردادماه سال 56 تا آستانه خروج از کشور، 4 دولت تشکیل
داد و سرانجام نیز پس از تن دادن به دولت شاهپور بختبار از
کشور خارج شد. یعنی در عرض حدود یکسال و نیم، تا سقوط رژیم، 4
دولت بر سرکار آمد: آموزگار، شریف امامی، ازهاری و بالاخره
بختیار.
صفحات اول روزنامههای ایران
14آبانماه
1397
http://www.pishkhaan.net/
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 14 آبان |