(تضاد مهمی که در جامعه ایران شکل گرفته و همه از آن غافل
هستیم میان حکومتی است که هنوز در فضای 4 دهه پیش سیر می کند و
نسلی است که 40 سال پیشرفت کرده و جلو آمده است. این دو در دو
دنیا سیر می کنند و زبان مشترک ندارند- پیک نت)
یکی از دوستان دعوتم کرد تا در آخرین روز نمایشگاه الکامپ
(الکترونیک، کامپیوتر و تجارت الکترونیک) که از 6 تا 9 مرداد
در تهران برگزار میشد، از دو سه سالن مختص به استارت آپها
دیدن کنم. استارت آپ یا کسب و کار نوپا، معمولاً کسب وکاری
است که در پی ایدهای خلاقانه، پرریسک، در بازاری ناشناخته، با
سرمایهگذاری خود ایده پرداز و اغلب مبتنی بر فناوری اطلاعات
ایجاد میشوند. من بیشتر به استارت آپهای مرتبط با آب و محیط
زیست علاقه داشتم، اما در کل فضای غرفههای صدها استارتآپ از
چند جهت جالب بود.
استارتآپها را اغلب جوانانی تشکیل داده بودند که سنشان بین
20 تا 30 سال بود. همه جوان، پرانرژی و خلاق؛ انگار چهرههای
شان فریاد میزد «بندها را از دست ما باز کنید، خودمان راه را
پیدا میکنیم.»
رفتار و سلوک، شکل و قیافه، اسلوب لباس پوشیدن و کردارشان
شباهتی به آدمهای کسب و کارهای سنتی و بالاخص بوروکراتهای
دولتی نداشت. انگار در دنیای دیگری زندگی میکردند.
میدانم که هر کدام در دلشان نگران دهها مانع کسب و کارشان
بودند، اما امیدوارانه در حالی که در خیابانهای شهر غوغای
دلار و طلا و سفته بازی به پا بود، به قوام دادن ایدههای
خلاق میاندیشیدند.
من که چند سالی فضای بی حس و حال اکثریت کارکنان سازمانهای
دولتی را از نزدیک دیدهام، نمیتوانستم شادمانیام از دیدن
چهرههایشان را پنهان کنم. تمام مدت به این فکر میکردم که
چرا اینها این گونه در جنب و جوش هستند و کارکنان سازمانهای
دولتی در خمودگی و روزمرگی؟
یادم افتاد که چقدر خوب است قانونی در مجلس تصویب شده که
بازنشستهها دیگر به کار گرفته نشوند، خوشحال شدم، شاید نسل
جدیدی از جنس این جوانان صاحب ایده، کسانی که دوست دارند و
میتوانند جهان را تغییر دهند، جایشان را بگیرند.
استارت آپهایی که خیلی به کارشان علاقمند شدم بیشتر در حوزه
آب و محیط زیست بودند. چند استارت آپ خدمات کارواش تخصصی
بدون آب در محل زندگی افراد ارائه می کردند. لازم نیست خودرو
را به کارواش ببرید، بدون آب در محل زندگی و حتی در ساعات شب،
با استفاده از عضویت در یک اپلیکیشن موبایل خودروتان را تمیز
میکنند.
استارتآپ دیگری بود که سیستم فرهنگ سازی تفکیک زباله راه
اندازی کرده بود. یک اپلیکیشن موبایل به شما اجازه میداد از
این شرکت بخواهید زبالههای تفکیک شده شما را جلوی در منزل
تان تحویل بگیرند. این شرکت در دفترچه معرفی خودش نوشته بود
«با فعالیت شما در زیستاَپ، بسیاری از جوانان جویای کار در هر
منطقه در سامانه زیستاَپ، مشغول بهکار میشوند.» فوقالعاده
است، اشتغال برای جوانان، تفکیک زبالهها از مبدا و بهبود
محیط زیست، همه با هم.
شرکت دیگری آزمایشگاه پزشکی راهاندازی کرده که بدون هزینه
اضافی و با تعرفههای وزارت بهداشت به منزل بیمار مراجعه
میکند و آزمایشهای خون و سایر آزمایشهای پزشکی را انجام
میدهد. این خدمت برای بیماران بد حال، افراد مسن یا کسانی که
به دلیل مشغله وقت مراجعه به آزمایشگاه ندارند خیلی خوب است.
استارتآپ محیط زیستی دیگری خدمات گل و گیاه و بذر برای
آپارتمانها ارائه میکرد. دنبال ایده سازگاری با کمآبی بودم
و فکر کردم چقدر خوب است اگر این شرکت بر توسعه گیاهان و فضای
سبز کم آب بر متمرکز شود که در بروشورشان تصاویر انواع
کاکتوسها و سایر کم آب برها را دیدم.
شرکت دیگری بود که به نیکوکاران کمک میکرد. نیکوکارانی هستند
که میخواهند بدانند به کجا کمک کنند؟ چقدر کمک کنند، و اثر
کمک شان چقدر بوده است. بنگاههای اقتصادی هستند که در راستای
مسئولیت اجتماعیشان میخواهند به نیازمندان کمک کنند. این
شرکت از طریق فناوری اطلاعات به خیریهها و خیرین کمک میکند.
کارشان زیبا و خلاقانه بود.
شور و شوق شان را به سادگی نمیشود وصف کرد، باید در بینشان
زندگی کرد. چشمان شان فریاد میزد «امید را در دل ما نکشید،
موانع را از جلوی پای ما بردارید، ما برای ساختن این کشور
آمادهایم.» آخرین لحظات نمایشگاه بود و به انتهای سالن 8
نزدیک میشدیم. یکی از جوانان استارتآپها به دنبال دوستم
دوید و با صدای بلند گفت «خواهش میکنم نگذارید اینستاگرام
فیلتر شود، ما بیچاره میشویم.» دست شان را اگر نمیگیرند،
کاش راه شان را سد نکنند. موفقیتهای کوچک شان، اندک اندک
راه دستآوردهای بزرگ را هموار خواهد کرد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 14 مرداد |