"همه پرسی" راه حلی است برای برون رفت از شرایطی و بحرانی که
حکومت نمی تواند به تنهائی درباره آن تصمیم بگیرد و از مردم
برای بیان نظر خود یاری می طلبد. این راه حل در قانون اساسی
نیز پیش بینی شده است. تا کنون چند حالت بحرانی در جمهوری
اسلامی پیش آمده که نیازمند بیان نظر عمومی بوده اما حکومت
زیربار نرفته و از همه پرسی گریخته است. از جمله درباره "حصر"
و یا در زمان رهبری آیت الله خمینی درباره توقف جنگ در مقطع
بازپس گیری خرمشهر از ارتش صدام حسین و یا در مقطع قبول
قطعنامه سازمان ملل و اعلام آتش بس پس از 7 سال جنگ بیهوده و
پر هزینه. در هیچیک از این لحظات و شرایط، وضع در ایران به
گونه کنونی نبوده است. سقوط اعتبار حکومت، نارضائی وسیع مردم
از حکومت و شرایط حاکم بر کشور، از هم گسیختگی وحدت ملی، بی
اعتباری شعارها و سیاست هائی که کار انقلاب را به شرایط کنونی
کشانده است و بالاخره خطر جنگ و نابودی زیرساخت های کشور و
گرسنگی ناشی از تحریم ضروری ترین مایحتاج عمومی مردم، آن هم در
رژیمی که برای اداره کشور بشدت وابسته به واردات است. آیا
حکومت می تواند خود همان تصمیمی را بگیرد که اگر همه پرسی شود
مردم به آن رای میدهند؟ یعنی قبول مذاکره مستقیم با امریکا پیش
از آن که اندک امتیازهای باقی مانده برای نشستن پشت میز سیاسی
از کف برود. هیچ مذاکره ای در هیچ کجای دنیا و توسط هیچ کشوری
ننگ نیست. مهم آنست که در مذاکره چه میدهی و چه میگیری و اگر
مذاکره به نتیجه نمی رسد، آن که شانه از زیر بار پیشنهادهای
منطقی خالی میکند برای همگان شناخته شود. ماجرای مناسبات با
امریکا در طی تمام سالهای گذشته بیشتر یک سوژه تبلیغاتی در
درون کشور بوده است تا یک مقابله منطقی برای استقلال کشور. آیا
کار به همه پرسی کشیده خواهد شد؟ و اگر چنین شود و مردم رای به
مذاکره بدهند خود بزرگترین شکست برای حکومتی نیست که پس از این
رای باید پای میز مذاکره برود؟ عاقلانه نیست که قبل از کشیده
شدن کار به همه پرسی، مذاکرات آغاز شود؟ نمونه ای از نظرات در
این باره را در همین شماره پیک نت میخوانید.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 18 مرداد |