نمی دانم چرا؟، اما در این 20 سال گذشته، شهرداری تهران سرقفلی
پیدا کرده و صندلی شهردار تهران شده سکوی پرش برای ریاست
جمهوری. از جمله 3 شهردار دو دهه اخیر تهران که هر سه همین خیز
را برداشتند اما جز یکی، آن دو دیگر نتوانستند بپرند روی صندلی
ریاست جمهوری و شاید نجفی را هم از صندلی شهرداری بلند کردند
از بیم نامزد شدنش برای ریاست جمهوری پس از روحانی. آنها که
نجفی را با همین پیش بینی برکنار کردند کسی را هم بعنوان
شهردار تهران تحمیل کرده اند که اسم و رسم آشنائی ندارد تا هوس
رئیس جمهور شدن کند!
از میان آنها که از شهرداری پریدند به کاخ ریاست جمهوری سرنوشت
احمدی نژاد معلوم نیست چه خواهد شد. کرباسچی هم قبل از آن که
هوس ریاست جمهور شدن کند زندانی شد و قالیباف هم چند بار بخت
خود را آزمایش کرد اما ناکام ماند.
از 108 سال پیش که تهران رفت تا شکل پایتخت به خود بگیرد و از
1286 که با تصویب مجلس وقت "بلدیه" یا "شهرداری" برای تهران در
نظر گرفته شد و سه سال بعد که اولین شهرداری تهران تاسیس شد،
تا دو دهه اخیر، هیچ شهرداری خواب صدارت و ریاست جمهوری
راندیده بود!
اولین شهرداری تهران در اوج انقلاب مشروطه تأسیس شد و جای
«اداره احتسابیه» را گرفت و رئیس آن را دیگر «محتسب» صدا
نکردند، که علاوه بر نظارت بر اصناف و قیمت ها، هموار سازی
گذرگاه ها و آب پاشی آنها در هر غروب تابستان، علاقه وافری به
بو کردن دهان آنهائی داشت که تلوتلوخوران راهی خانه بودند تا
به تازیانه اش بسپارد. ببینید پرویناعتصامی چه زیبا این
گریبانگیری را توصیف کرده است:
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
گفت مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت میباید تورا تا خانهٔ قاضی برم
گفت رو صبح آی، قاضی نیمهشب بیدار نیست
گفت نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت والی از کجا در خانهٔ خمار نیست؟
گفت آگه نیستی کز سر درافتادت کلاه
گفت در سر عقل باید، بیکلاهی عار نیست
گفت باید حد زند هشیار مرد مست را
گفت هشیاری بیار اینجا، کسی هشیار نیست
اولین شهردار تهران یکصد الاغ و قاطر خرید تا زبالههای شهر را
بار آنها کرده و به خندق های اطراف تهران منتقل کند.
مطابق اساسنامه ای که برای اولین شهرداری تهران تهیه کردند،
کار شهرداری عبارت شد از مراقبت از شهر، تامین مایحتاج تهرانی
ها، ساختن بازارها و نظارت بر خرید و فروش زمین.
برای تهران کلانتر هم تعیین کردند اما کلانتر هم معاون اول
شهردار بود. کم کم در کنار "بلدیه" یا "شهرداری" یک انجمن شهر
هم برپا شد تا نظارت کند بر کار شهردار و اصلا شهردار را همین
انجمن انتخاب کند.
انجمنی که اعضای منتخب آن مرد بودند و آنها را بلدیهچی صدا می
کردند. زنان نمی توانستند برای عضویت در این انجمن انتخاب شوند
زیرا هنوز حق رای هم نداشتند.
اولین شهرداری یا "بلدیه" تهران در کنار بازار تهران، روبروی
سبزه میدان و در محلی که به آن خیامخانه یا چادرخانه میگفتند
کار خود را شروع کرد و دكتر «خلیلخان اعلم الدوله» اولین
شهردار تهران شد و یکی از چشم پزشکان سرشناس تهران بنام
«بهرامی» معروف به مهذبالسلطنه معاون او.
در آن دوران درآمد شهرداری یا بلدیه تهران خلاصه می شد در
عوارضی که از بارکش های اسبی و قاطری و کاروان های شتر گرفته
می شد. حقوق رفتگران شهرداری از همین در آمد تامین میشد و اگر
چیزی باقی میماند، صرف امور عمرانی می شد.
وقتی رضا شاه به سلطنت رسید شهرداری نظمی گرفت که آنچه امروز
بنام شهرداری داریم، ادامه آنست و از آنجا که جز به قزاق ها و
نظامی ها اعتماد نداشت، سرلشکر "کریم آقا بوذرجمهر" را بر راس
شهرداری تهران گمارد. بوذرجمهر اولین شهردار واقعی تهران شد و
در زمان او اداره خیریه و مریضخانه بلدیه تهران و دارالمجانین
و آتشنشانی تهران، پست، مخابرات را تاسیس کرد.
در زمان شهرداری کریم آقا بوذرجمهر میدان توپخانه تهران به
تقلید از میدان سنپترزبورگ روسیه ساخته شد.
خیابانی که حالا ولیعصر نام گذاشته شده و در زمان پهلوی ها؛
خیابان پهلوی اش می نامیدند به همت بوذرجمهر ساخته شد و در دو
طرف آن چنارهائی کاشتند که هنوز شماری از آنها باقی است. کریم
آقا بوذرجمهر که از رضا شاه درجه سرلشگری هم گرفت 10سال شهردار
تهران بود و هرگز هوس صدراعظمی نکرد تا بازنشسته شد و به خانه
رفت. به پاس خدماتی که به تهران کرده بود یکی از معروف ترین
خیابانهای تهران را به نامش کردند، اما از آنجا که هر حکومتی
که بر سر کار می آید می کوشد نام و نشان و یاد حکومت قبلی و
کارگزاران آن را از خاطره ها بروبد، نام بوذرجمهر در جمهوری
اسلامی از این خیابان حذف و نام 15خرداد بر آن نهاده شد. تا
ببینیم این نام تا کی دوام می آورد!
نقل از فیسبوک علی خدائی
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 5 تیر |