بخش هائی از سخنان حسن خمینی در دیدار با دبیر سی و ششمین
جشنواره فیلم فجر گفت:
به این فکر میکردم که دنیا چقدر تغییر کرده است؛ روزگاری برای
اینکه بدانیم مثلا در مصر چه میگذرد باید حتما آسوشیتدپرس،
تاس، رویترز و فرانسپرس گزارش میکردند تا خبردار شویم. به
یاد دارم زمان جنگ تلاش بر این بود که خبرگزاری جمهوری اسلامی
رشد کند و هزینه هنگفتی باید صرف میشد که امکانپذیر نبود. به
تدریج سی ان ان همه خبرگزاریها را به محاق برد و حرف اول
تولید خبر را میزد اما گذشت زمان و پیشرفت امکانات موجب شد
این اهمیت از بین برود و رواج سخت افزارهای بسیار ساده در
دنیای غیرانگلیسی موجب شد همه مردم و فکرها و شبکههای مختلف
تلویزیونی، سی ان انی برای خود درست کنند و امروز شبکههای
اجتماعی، تلویزیونها را کنار گذاشته و به افراد اجازه داده هر
یک برای خود امثال سی ان ان داشته باشند و در واقع امکانی را
که زمانی، یک دولت نمیتوانست فراهم کند، امروز شبکههای
اجتماعی فراهم کردهاند.
امروز لازم نیست دولتها برای انتقال اطلاعات اقدام کنند و
اشخاص، خود انتخابکننده هستند و به نظرم در مجموع
سختافزارها، دنیا را به جای بهتری تبدیل کردهاند. شبکههای
اجتماعی، انحصار را شکستهاند. انحصار موجب میشود میل شخصی بر
عقل غلبه بیابد، اما وقتی خرد جمعی باشد، فرصت رشد هیتلرها و
صدامها فراهم نمی شود و یک اپلیکیشن تلفن همراه ممکن است از
دهها شبکه تلویزیونی جلوتر باشد. در این شرایط دیگر مهم نیست
که شما حرفتان را کجا بزنید، مهم این است که چه حرفی برای گفتن
دارید.
روزگاری مهم بود که چه کسی مالک بلندگوست اما امروز بلندگو دست
همه هست. مهم این است که حرف چیست و اگر حرف داشته باشید، همه
میشنوند و این خدمتی است که تکنولوژی به بشریت کرده است؛
اگرچه ممکن است حرفها بین صدها حرف دیگر گم شوند و این اشکال
وجود دارد.
آنچه درباره فضای رسانه گفتم درباره فیلم و سینما هم صادق است؛
سابق بر این چند کمپانی بزرگ بودند که فیلمساز باید در خدمت
آنها میبود اما امروز یک ایده خوب میتواند با ابزارهای ساده
با کمپانیهای بزرگ رقابت کند؛ اگرچه هنوز تکنیکها دست
سرمایهگذاران و کمپانیهای بزرگ است اما اگر ایده
انسانگرایانه وجود داشته باشد میتواند با همین دستگاهها و
تکنیکهای ساده، حرف خود را در جهان مطرح کند.
سینمای ایران بعد از انقلاب سینمای انسانگرایانه بوده است. من
فکر میکنم سینمای ایران، سینمای بیانِ دردِ انسان معاصر است.
اگر سینما به این سمت برود که بتواند درد انسان روزگار خود را
بیان کند، تعریف خوبی برای جداشدن از فیلمفارسی خواهد بود. این
سینما، سینمای دردمحور است و شیرین نیست و نباید هم باشد؛ فیلم
باید زمینه همذاتپنداری ایجاد کند و انسان را به فکر وادارد.
سینمای ایران از این جهت جذاب است و در جهان دیده میشود که
بیان درد انسان روزگار خود است و یکی از بزرگترین دردهای
انسان، درد تنهایی انسان معاصر است و جواب آن را هم میتوانیم
در سنت خود و بشریت پیدا کنیم لذا سینمای ما با مدرنیته
نمیجنگد اما نقدش میکند، ضمن اینکه میخواهد آثارش را بپذیرد
اما درد حاصل از آن را با پذیرش همه خوبیهایش به تصویر میکشد.
سیدحسن خمینی با اشاره به اینکه سینمای ایران، رجوعی به
خصلتها و کرامتها و اخلاق انسانی و اشتراکات بشریت در
روحیههای متفاوت است و همین، سینمای ایران را جذاب میکند،
گفت: سینمای انسانگرایِ مبلّغِ اخلاق در مسیر زدودن رنجهایی
که بشر در روزگار خود با آن مواجه است. در اینجا نقش دین نیز
پررنگ است؛ دینی که به کمک انسان میآید و انسان را از جامعه
دور نمیکند و دینی که عرفان را در دورن خود دارد، دین مرنج و
مرنجان و دیگران را دوست بدار و آن جلوههای لطیف دین که
میتواند خود را نشان بدهد.
سینمای ما به واسطه اینکه دارای گفتمان جدید است و سینمای
تکنیک محور و بازیگرمحور و دوربین محور نیست بلکه فیلمنامه و
کارگردانمحور است، پیام دارد و این پیام است که جذابش میکند.
سینمای ما در مواردی ضعفهای شدیدی هم دارد اما دست روی
نقطهای میگذارد که درد امروز بشریت است یعنی جایی را به شما
نشان میدهد که آنجا نقطهایست که باید دربارهاش تامل کنید.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 5 اردیبهشت |