خلاصه و فشرده گفتگوی محمد رضا خاتمی نایب رئیس مجلس ششم و
دبیرکل سابق جبهه مشارکت با روزنامه شرق:
شرایط
کشور سخت است و به این آسانی نمیتوان برای مشکلات کشور
راهحلی پیدا کرد. کسانی که خارج از کشور هستند و تنها راه
نجات کشور و شاید نجات خود را براندازی میدانند، راهحل
سادهای دارند و معتقدند تا کل سیستم از بین نرود و انقلاب
نشود، وضعیت کشور درست نمیشود؛ اگر با تسامح بپذیریم كه واقعا
درد مردم را دارند كه البته به نظر من محال است برای كشور و
مردم وارد میدان شده باشند. از سوی دیگر جریاناتی که هسته اصلی
قدرت را در دست دارند، معتقدند اگر مشکلی در کشور وجود دارد،
به دلیل اصلاحطلبان است که انقلاب را از مسیرش منحرف
كردهاند. این گروه معتقدند اصلاحطلبان از مسائل و مشکلاتی که
در کشور وجود دارد، سوءاستفاده میکنند تا به قدرت برگردند؛
بنابراین اگر جریان اصلاحطلبی نباشد، وضعیت کشور درست میشود.
اصلاحطلبان معتقدند همین نظام باید اصلاح شود؛ اما در اینکه
عمق اصلاحی که باید صورت گیرد چه میزان باشد، نظرات متفاوتی
وجود دارد. یک نگاه این است که همین روند خوب است. اگر
انتخابات نیمبندی انجام شود، آیا این اصلاح تلقی میشود؟ آیا
اگر آزادی نیمبندی به مطبوعات و رسانهها اعطا شود، کافی است؟
آیا کمی شفافیت در عرصههای مختلف وجود داشته باشد، کفایت
میکند؟ یا اینکه مشکلات عمیقتر از این حرفهاست. در بین
اصلاحطلبان هم در این مسائل اختلافنظر وجود دارد. عدهای
معتقدند به عنوان مثال اگر در انتخابات مجلس چند کاندیدای درجه
چندم داشته باشیم و در انتخابات ریاستجمهوری اگر نتوانیم
نامزد خود را داشته باشیم و نامزدی را معرفی کنیم که تنها مزیت
آن انتخاب بین بد و بدتر باشد، همین کفایت میکند. فکر میکنم
جریان اصلی اصلاحطلبی به اصلاحات بنیادین معتقد است. این
اصلاحات بنیادین شامل همه مراحل اداره حکومت میشود؛ نه فقط
در عرصه سیاست، بلکه در تمام عرصههای اجتماعی و اقتصادی باید
چنین اصلاحی رخ دهد. اصلاحطلبان معتقدند که باید نگرش حاکم که
نتیجه آن افزایش نارضایتی عمومی و شکاف طبقاتی و همین
اعتراضاتی است که بهتازگی به وجود آمد، تغییر پیدا کند و این
حرف جدیدی نیست. اصلاحطلبان در همان مجلس ششم هم این هشدار را
میدادند. هدف اصلاحطلبانی که من میشناسم، فقط شرکت در
انتخابات نیست. آنها انتخابات را برای این میخواهند که شرایط
سیاسی و اجتماعی را برای پیداکردن راهکاری مسالمتآمیز در
راستای تغییرات با هدف اصلاح سازوكار اداره كشور، فراهم کنند.
آرایش قدرت به گونهای است که منتخبان کشور هر کاری را که
بخواهند نمیتوانند انجام دهند.
آنچه امروز مهم است، حكومتكردن به هر قیمت و به هر شكل نیست؛
مهم این است که ما چگونه میتوانیم کارآمدی نظام را افزایش
دهیم، فارغ از اینکه چه کسی درون حکومت وجود دارد؛ یعنی آب و
نان مردم تأمین شود، رفاه اجتماعی ایجاد شود و مطالبات در همه
سطوح برآورده شود، برای این کار اصلاحطلبان میتوانند
برنامههای خود را بهصراحت و بسیار روشن ارائه دهند.
درباره فضای مجاری من بارها در این ایام گفتهام ریشه اتفاقات
و مشکلات، خود ما در کشور هستیم. ما باید کاری میکردیم که به
اینجا نرسد و حالا که رسیده، باید چارهاندیشی کنیم. باید
ریشهیابی کنیم که دیگر از این دست اتفاقات (شورش دیماه) رخ
ندهد؛ نه اینکه با زور وارد بشویم، بلکه مردم باید قانع شوند و
رضایت پیدا کنند. اگر این موارد را در نظر بگیریم، من به عنوان
کسی که تجربه یک انقلاب را دارم. معتقدم وقتی در جامعه ایران
انقلابی با همه آن بزرگی رخ میدهد؛ اما امروز بعد از ٤٠ سال
ما با این حجم نارضایتی و ناكارآمدی روبهرو هستیم و احساس
مردم این است كه نمیتواند آینده آنها را تضمین کند، نشان
میدهد بهترین راه برای ساختن یك كشور اصلاحات است نه انقلاب؛
بهخصوص در دنیای امروز، انقلاب چاره کار نیست. چاره مشکلات،
تفاهم، تعامل و شیوههای مسالمتآمیز اصلاحطلبانه است که
میتواند به جایی برسد.
من
تظاهرات را نشانه نارضایتی عمومی میدانم؛ نشانه اعتراض،
انتقاد، نارضایتی عمومی و حتی یأس و ناامیدی که در بخشی از
جامعه به نمایندگی از کل جامعه ظاهر شده است؛ اما به نظرم طبقه
متوسط كه موتور محركه جامعه ایران است و پشتوانه آن، با وجود
اشتراكداشتن با این احساس نارضایتی و یأس، هنوز پایگاه
اجتماعی خود را كه در سمتوسوی اصلاحطلبی است عوض نكردهاند.
الان همه، حتی تندروها هم اعتراض را به رسمیت شناخته شدهاند؛
هرچند بیشتر در حرف.
من اگر احساس کنم یک آقای مطهری، یک آقای صادقی درون مجلس
میتوانم داشته باشم، خودم شخصا پای صندوق رأی میروم. توجیه
خود را هم برای مردم مطرح میکنم. گفتم سال ٥٧ اگر همین تجربه
را داشتم، به گونه دیگری رفتار میكردم. وقتی میدیدم یک آقای
نماینده مجلس است که کمی با بقیه متفاوت است، مستقل است و
حداقل صداقت و شجاعت را دارد، او را انتخاب میکردم. چیزی که
امروز در حال وقوع است. فروپاشی اجتماعی به معنای این نیست که
مردم از هویت خود دور شدهاند، این است که مردم دیگر این نظم
را نپذیرند. کسی که تظاهر به بیحجابی میکند، یا چهره خود را
عوض میکند و وارد استادیوم میشود، کسی که شعار خاص در
تظاهرات میدهد؛ یعنی از این نظم خسته شده و آن را میشکند.
مردم ما باسواد هستند، مطالبات تاریخی دارند و بنابراین تحمل
نمیکنند. اگر میخواهیم وضعیت به اینجا نرسد، باید تغییرات
متناسب رخ دهد. باید نگرشی که تا امروز در اداره کشور وجود
داشته، شهروند درجهیک و دو درست کرده و جز حذف روشی برای
اداره كشور نمیشناسد و... تغییر کند. هرکسی که ایرانی است،
وفادار به کشور است و ملتزم به قانون، باید اجازه داشته باشد
توان خود را در اداره کشور به کار گیرد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 29 فروردین |