نتایج این ترور موشکی ادامه دارد. چنان که گوئی آتشی است که بر
آن نفت می ریزند نه آب. هم درامریکا و اروپا و هم در خود
ایران. در ایران بسیار بیش از اروپا و امریکا مردم نگران یک
حمله نظامی گسترده و ویرانگر هستند و بخش بسیار مهمی از انگیزه
عمومی برای شرکت در مراسم بدرقه نیز با شعار علیه امریکا،
برخاسته از این نگرانی بود. ضمن آن که مردم حساب قاسم سلیمانی
را از دیگر فرماندهان سپاه که مدام مردم را تهدید و تحقیر می
کنند و دست از رجز خوانی نظامی بر نمی دارند جدا میدانستند. او
را فرماندهی میدانستند که اهل شعار و رجزخوانی نبود و با داعش
جنگید و جلوی رسیدن آن به مرزهای ایران را گرفت. درباره انگیزه
های مردم برای شرکتی چنین وسیع در بدرقه یک فرمانده کمتر رسانه
ای سپاه، بعدها می توان بیشتر سخن گفت، اما آنچه امروز باید از
این بدرقه آموخت و نتایجی که باید از آن گرفت "به روز" است و
باید بدان پرداخت.
نخست این که مردم یک وحدت همگانی را به نمایش گذاشتند که اگر
حکومت از آن استقبال کرده و دست از تقسیم جامعه به خودی و غیر
خودی بردارد و اجازه بدهد مردم خود سرنوشت خویش را از طریق
نهادهای انتخابی تعیین کنند، شکوه این بدرقه تاریخی خواهد شد.
دوم، فرصت طلبی مخالفان رای و اختیار مردم و کارشکنان علیه
دولت روحانی در این بدرقه است که با شعارها و سخنرانی های توام
با توهین و اتهام و حتی ناسزا علیه دولت سعی کردند از این آب،
ماهی طلائی خود را بگیرند. چقدر هزینه مالی برای این کار
کردند؟ در آینده فاش خواهد شد.
آنها حتی از مرز متهم کردن ظریف و روحانی به لو دادن قاسم
سلیمانی و فروختن او به امریکا برای مذاکره پیش رفتند که اگر
مملکت قانون داشت این افراد (نظیر حسن عباسی و فلان شیخی که در
حوزه علمیه قم برای طلاب باصطلاح سخنرانی کرد) و هدایت کنندگان
آنها باید به دادگاه فرا خوانده شوند. سلیمانی را امریکا در
بغداد ترور موشکی کرد و اینها در ایران با شلیک اتهام سعی در
ترور سیاسی روحانی و ظریف کردند. چاشنی و باروت این ترور، آن
دهها میلیارد دلاری است که از طریق موسسات اعتباری، بنگاههای
خیریه و بانکهای خصوصی (که همه محصول دوران احمدی نژاد است) به
جیب زدند و اگر از ایران خارج نشده اند در مشهد سنگر بسته و
دولت سایه تشکیل دادند.
سوم، دستآورد سیاسی است که این بدرقه بدنبال آورد. این دستآورد
نیز هم علیه آنهائی است که انتخابات مجلس آینده را بی رونق و
بی فایده اعلام و پیش بینی کرده و از حالا زمزمه تحریم را
ازخارج خطاب به داخل آغاز کرده بودند. و هم علیه آنها که در
داخل کشور خود را آماده کرده بودند تا میوه 6 سال کارشکنی علیه
دولت و برجام و مذاکره، سرکوب شورش ها و ... را با منفعل شدن
مردم برای شرکت در انتخابات بگیرند. آنها از این انفعال مجلس
یکدست را پیش بینی کرده و سپس می خواستند و همچنان میخواهند
گام دوم را برای در اختیار گرفتن سکان ریاست جمهوری بردارند.
چند روز بدرقه قاسم سلیمانی نشان داد که مردم نه منفعل شده اند
و نه در خانه خواهند نشست تا آنها به آرزوی خود برسند. سخنرانی
ها و شعارهائی که در این روزها دولت سایه (به یاری صدا و سیما)
سعی کرد با کمک آنها مردم را مغز شوئی کند نتیجه معکوس داشته و
در آینده نزدیک این نتیجه معکوس را در انتخابات خواهند دید.
میلیون ها مردم ایران عملا و در همین راهپیمائی بدرقه، با
شنیدن سخنرانی ها و شعارهای که از بلندهاگو پخش می شد و صدا و
سیما پوشش میداد، فهمیدند نباید به خواب غفلت بروند و در این
غفلت کسانی سکاندار شوند که در سرکوب خونین مردم، کارشکنی علیه
دولت و تحمیل فقر و بحران و غارت و اختلاس نقش اصلی را داشته
اند. فریادها از پشت بلند گوها، به رای علیه آنها در
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 8 ژانویه 2020 |