آنچه پس از اعلام
سهمیه بندی و
گران شدن بنزین
از دیروز در
تهران و چند شهر
دیگر بصورت
اعتراض های مردم
(حتی با آتش زدن
جایگاه های
بنزین) آغاز شد،
قبل از هر چیز
حاصل بی اعتمادی
مطلق مردم به
حکومت و بیگانگی
حاکم میان
آنهاست. آنقدر
دروغ به مردم
گفته شده و آنقدر
از روی سر مردم
تصمیم برای زندگی
مردم گرفته شده
که دیگر مردم حتی
به حرف راست
حکومت هم اعتماد
ندارند، چه رسید
به اینکه حکومت
از مردم با توجه
به فشار خارجی
خواهان همراهی و
همکاری ملی بشود. حتی در
مورد سهمیه بندی
و گران شدن بنزین
هم صاف و پوست
کنده با مردم حرف
نزدند و نگفتند:
کفگیر بودجه
مملکتی به ته دیگ
خورده، مالیات ها
را نهادهای بزرگ
مالی حاضر نیستند
بدهند، تجاری که
پول های صادرات
را در خارج ذخیره
توطئه در داخل
کرده اند، حاضر
نیستند ارزها را
به کشور
بازگردانند. از
سوی دیگر تحریم
های امریکا بسیار
جدی است و
کارشکنی های رهبر
و پامنبری خوان
های نظامی و غیر
نظامی اش علیه
مذاکره بموقع با
امریکا (حتی قبل
از لغو برجام و
پیشتر از آن، در
زمان اوباما)
فرصت ها را
سوزاند و حالا
دودش به چشم مردم
می رود. اینگونه
نیست که اگر با
امریکا مذاکره می
شد همه مسائل حل
می شد و امریکا
هم از توطئه هایش
علیه ایران دست
برمیداشت، اما در
هر مذاکره ای دو
طرف چیزی میدهند
و چیزی می گیرند
و در کمین یکدیگر
می نشینند. اینها
را دولت نگفت و
نمی تواند با
صراحت به مردم و
به زبان آنها
بگوید، زیرا در
درون حکومت جنگ و
جدال قدرت است.
حتی دیشب دولت
سایه در مشهد
عواملش را به
میان مردم فرستاد
تا علیه روحانی
شعار بدهند و
خواهان کنار رفتن
او بشوند. همان
کاری که در دیماه
96 کردند و ناکام
ماندند.
دولت اعلام نکرد
که تصمیم سهمیه
بندی کردن بنزین
- زیر فشار بحران
اقتصادی - تصمیم
سران سه قوه و با
تائید شخص رهبر
جمهوری اسلامی
بوده است. اگر
حکومت در درون
خود گرفتار جنگ
قدرت نبود و اگر
به مردم اعتماد
داشت، تصمیم
سهمیه بندی کردن
بنزین باید بصورت
یک اطلاعیه با
امضای روسای سه
قوه و تائید رهبر
منتشر میشد تا،
حالا تبدیل به
پوست خربزه زیر
پای دولت نشود.
ای بسا، چنین
نکردند تا دولت
را پیش انداخته و
پوست خربزه زیر
پای آن برود.
وزارت کشور در یک
واکنش دروغ اعلام
کرد:
«طبق بررسیهای
انجامشده و اخذ
اخبار دقیق از
تمام
استانداریها،
تاکنون موردی
مبنی بر بروز
آشوب، تجمع،
درگیری و آتش زدن
پمپ بنزینها در
هیچ نقطهای از
کشور گزارش نشده
است. انتشار این
اخبار با هدف
تحریک مردم و به
آشوب کشاندن فضای
کشور است »
ادامه دروغگوئی
هائی که بی
اعتمادی کنونی
مردم حاصل آنست.
دهها فیلم از صف
طویل اتومبیل ها
در جایگاه های
بنزین، آتش گرفتن
جایگاهها و
تظاهرات مردم روی
شبکه اجتماعی است
که دروغگوئی بالا
را خنثی می کند.
سخنگوی دولت گفت:
«حتی یک ریال از
درآمد حاصل از
اصلاح قیمت بنزین
به بودجه جاری
کشور یا تملک
دارایی تعلق
نمیگیرد بلکه به
طرح حمایت معیشتی
از
۱۸میلیون
خانوار کم درآمد
تعلق میگیرد. دولت
21 میلیارد دلار
یارانه پنهان
بنزین می دهد.»
وزیر نفت گفت: «
درآمد حاصل از
افزایش قیمت
بنزین 31 هزار
میلیارد تومان
خواهد بود که صرف
اقشار ضعیف خواهد
شد»
این حرف ها به
گوش کسی خواهد
رفت؟ ناممکن است
زیرا اعتمادی
باقی نمانده است.
صدا وسیمائی که
علیه دولت عمل می
کند، زمینه این
بحث ها را فراهم
کرده بود؟ آیا
استدلالهای دولت
را پخش کرده بود
و تازه اگر پخش
می کرد کسی صدا و
سیما را قبول
دارد؟
رهبر جمهوری
اسلامی که درباره
چند همسری و رنگ
لباس خانم ها و
... اظهار نظر
علنی می کند، چرا
درباره وضع
اقتصادی کشور و
ضرورت سهمیه بندی
بنزین حرفی نزد و
نمی زند؟ حاج آقا
رئیسی که سر نخت
دولت سایه را در
دست دارد چرا
دراین باره دهان
باز نمی کند؟ که
اگر باز کنند هم
حقیقت را نمی
گویند. این حقیقت
که از قبل از
برجام کارشکنی
کردند و بعد از
آن هم این
کارشکنی را ادامه
دادند و هنوز هم
دست بردار
نیستند. همه در
انتظار فرصت برای
پاره کردن
یکدیگرند و
امریکا دزد سوم
که ممکن است بزند
و ببرد!
وقتی چند ماه پس
از امضای برجام
مقامات حکومتی و
بخش خصوصی
کشورهای اروپائی
راهی ایران شدند
تا زمینه سرمایه
گذاری را بسنجند،
این رهبر جمهوری
اسلامی بود که
اعلام کرد: اینها
بی نتیجه می آیند
و می روند و
نباید معطل آنها
شد!
و یا وقتی پس از
امضای برجام دولت
خواست با امریکا
و اروپا مذاکرات
را ادامه بدهد،
رهبر اعلام کرد
"برجام 2 و برجام
3 نداریم". مگر
در برجام 2 قرار
بود قبول شود که
موشک ساخته نشود؟
و یا رهبر باید
عوض شود؟
دولت امریکا به
ترکیه و هند و
مصر فشار می آورد
و حتی تهدید به
تحریم می کند تا
اس 400 از روسیه
نخرند. آنها
تسلیم امریکا
شدند؟ و یا
مناسبات خودشان
را با امریکا قطع
کردند؟ خیر!
سیاست یک شطرنج
دو طرفه است اما
در ایران شطرنج
را مقابل آینده و
با خود بازی می
کنند. |