اعتراض های گسترده در لبنان و عراق سیستم سیاسی این دو کشور
را به لرزه در آورده است. علت اعتراضات و تظاهرات وسیع
خیابانی مردم ناراضی مشکلات اقتصادی و اجتماعی است. دولت های
غربی سعی بر آن دارند با استفاده از موقعیت به وجود آمده، نفوذ
ایران را در این دو کشور تضعیف کنند.
از ابتدای تاسیس کشور لبنان، مبارزات درونی بین احزاب و
گروههای مختلف قومی جریان داشته است. تقسیم قدرت بر اساس
تعلقات حزبی و قومی و نه گرایش های سیاسی، مجال نفوذ قدرتهای
منطقه ای و فرامنطقه ای را در کشور لبنان فراهم کرده است. به
همین مناسبت، این کشور کوچک و زیبای خاورمیانه تا کنون جنگها
و تنشهای زیادی را به خود دیده است.
سال 2016 مجلس لبنان پس از 46 بار کوشش، موفق شد میشل عون را
برای ریاست جمهوری معرفی کند. رئیس جمهور جدید توانست آرامش
نسبی بر قرار کند و بین احزاب مختلف تفاهم ایجاد کند اما از
همان ابتدای ائتلاف گروهها و احزاب، ایالات متحده و اسرائیل
با فشار بر دولت این کشور خواستار آن شدند تا حزب اله شیعه
هوادار ایران را خلع سلاح کرده از صحنه سیاسی این کشور خارج
کنند. اسرائیل از لبنان همسایه ای خاموش و بی خطر را طلب می
کند در حالی که حزب الله، نقش جدی برای دفاع از لبنان دارد و
در عین حال با حمایت نظامی از حکومت سوریه به رهبری بشار اسد،
در مقابل تروریسم ساخته و پرداخته ایالات متحده و اسرائیل
ایفاء کرده است.
آتش جنگی که توسط آمریکا و همدستانش در سوریه به پا شد، عواقب
بس ناگواری را برای لبنان به وجود آورد. جمعیت این کشور قبل از
جنگ 4.5 میلیون نفر بود در حالی که با هجوم پناهندگان سوری این
تعداد به بیش از 6 میلیون نفر رسید. با وارد شدن پناهندگان به
لبنان، کسری بودجه دولت به 11 در صد رسید و با افت اقتصادی،
بیکاری رقم 40 در صد را نشان داد.
مشکلات اجتماعی و اقتصادی کشور که از دهه های قبل بر روی هم
انباشته شده بود با بحران های جدید شرایط را دشوار تر کرد. ضعف
سازماندهی حکومت، فساد ناشی از فاصله عمیق طبقاتی، قطع دائمی
برق، عدم مدیریت در پاکسازی محیط در زمان های طولانی همه و همه
دست به هم دادند تا شرایط دشوار اقتصادی- اجتماعی برای
شهروندان رقم زده شود. باید توجه داشت که 58 درصد ثروت کشور در
اختیار یک در صد از اهالی لبنان است. سعد حریری نخست وزیر و
چند سیاستمدار دیگر امپراتوری اقتصادی دارند و ثروت آنها سر
به میلیارد ها دلار میزند.
نیروهای خارجی با آگاهی از وضع نا بسامان در لبنان برای بی
ثباتی بیشتر وارد معرکه شدند. از یک سو اسرائیل با حملات هوایی
و بمباران مناطق حساس و از سمت دیگر، آمریکا با تشدید تحریم
های برخی بانک ها، شرکت ها و شخصیت های ملی، خصوصا افراد با
نفوذ حزب الله وارد میدان شدند. سر انجام وام دهندگان خارجی به
رهبری صندوق بینالمللی پول با وعدههای میلیاردی به بیروت،
خواستار اصلاحات خاص برنامههای خود شدند. از ماه سپتامبر
حریری با تأسی از رهنمود های صندوق بینالمللی پول اعلام وضعیت
اضطراری کرد. بسته شامل خصوصی سازی، کاهش هزینههای اجتماعی
اعم از پایین آوردن حقوق بازنشستگان، کارمندان دولت و پرسنل
ارتش و افزایش مالیات را به اجرا درآورد.
حزب الله و متحدین این حزب، با طرح حریری مخالفت کردند. در این
رابطه حسن نصرالله اعلام کرد: « برنامه دولت منجر به انفجار
اجتماعی خواهد شد. مشکلات اقتصادی با کاهش هزینه عموم مردم
قابل حل نیست بلکه هزینهها را طبقه حاکم باید بپردازد».
پیشنهاد نصرالله از طرف دولت شنیده نشد و از 17 اکتبر صدها
هزار نفر به عنوان اعتراض به شرایط موجود به خیابانها آمدند.
حزب
کمونیست لبنان در جریان اعتراضات خیابانی این کشور فعالانه
شرکت کرد و طی اطلاعیه ای نوشت: «کابینه حریری، توسط صندوق
بینالمللی پول، بانک های بزرگ اروپا و پادشاهی های عرب هدایت
می شود. تظاهرات و به میدان آمدن مردم، برای اولین بار، جدا از
وابستگیهای قومی و حزبی است و ما آن را یک قیام ملی می دانیم.
خیزش شهروندان علیه طبقه حاکم است که ثروت ملی کشور را غارت می
کنند».
سناریوی مشابهی با تفاوتهایی در عراق شروع شد. ائتلاف به
رهبری ایالات متحده آمریکا با سرنگون کردن صدام حسین، حاکمیت
ضعیفی را که هدف آن نه توسعه کشور بلکه تأمین کننده منافع
بیگانگان بود به مردم این کشور تحمیل کرد. عراق به عنوان یکی
از بزرگ ترین صادر کنندگان نفت، همچنان آلوده به فقر، فساد،
بیکاری و نا برابری است. در مدت 15 سال مقامات دولتی 450
میلیارد دلار از بودجه های کشور را دزدیده و فرار کرده اند.
زیر ساخت های اساسی که بر اثر جنگ تخریب شده بود، به علت سوء
مدیریت هنوز ترمیم نشده اند. قطع برق دائمی است و در بصره
هزاران نفر بر اثر آلودگی آب مسموم شده اند...
عراق موجهای اعتراضی بسیاری را تا به حال از سر گذرانده است
اما حوادث اخیر در این کشور بی سابقه می باشد. از ابتدای اکتبر
مردم با جمعیت های میلیونی با اعتصاب، تظاهرات و شورش عمومی به
میدان آمده اند. واکنش خشونت بار مقامات، آتش خشم مردم را
شعله ور تر کرد. پلیس علاوه بر به کار بردن گلوله های
پلاستیکی و گازهای اشگ آور، برای خاموش کردن فریاد مردم از
گلوله جنگی استفاده کرد که تا به حال بیش از 300 نفر کشته شده
اند.
حزب کمونیست عراق با موضع گیری صریح در ارتباط با وضعیت این
کشوراعلام کرد: « دولت در تمام سطوح با شکست مواجه شده است.
مقامات کشور باید هر چه سریع تر برای رفع نیاز های مبرم مردم
اقدام کنند. مقدمات همه پرسی و انتخابات زود هنگام را در
دستور کار قرار دهند. مبارزه با فساد و مجازات افرادی که در
سرکوب مردم شرکت داشته اند باید در الویت قرار گیرد. اکنون
زمان آن رسیده است تا دولتی بر اساس دموکراسی و عدالت اجتماعی
زمام امور را به دست گیرد».
در مقایسه با وضعیت لبنان، حوادث عراق به سمت و سوی دیگری
هدایت می شوند. در بغداد و تعداد دیگری از شهرها تک تیر
اندازان نا شناس به برخی از
تظاهر کنندگان و ماموران پلیس شلیک کردند و عده زیادی کشته
شدند. بزرگ ترین بندر این کشور، بندر ام القصر که از آنجا نفت
صادر و مواد غذایی وارد میشود بسته شده است. آتش زدن ادارات
دولتی و دفاتر احزاب، از جمله دفتر حزب کمونیست در شهر ناصریه
نمونه های قابل تاملی می باشند.
در آشفته بازار حوادث عراق، از یک طرف تروریست های داعش فعال
شده اند و از طرف دیگرهواپیما های بمب افکن اسرائیل، پایگاه
های شبه نظامیان شیعه را بمباران کردند. شایعه انتقال نیروهای
ویژه ایران برای سرکوب تظاهرات در این کشور به طور وسیع پخش می
شود. درهمین حال روز 4 نوامبر، نیروهایی سعی کردند کنسولگری
ایران را در شهر کربلا به اشغال خود درآورند. رسانه های خارجی
با تبلیغ حضور نیروهای ایرانی و پخش اخباری، مبنی بر این که:
«ایران در حال به یغما بردن ثروت مردم عراق» است سعی در تخریب
روابط دو کشور دارند.
در این میان مقامات وزارت خارجه آیالات متحده آمریکا طی
اطلاعیه ای با صراحت اعلام کردند: «واشنگتن باید برای مردم
عراق روشن کند که جنگ علیه ایران موجب تقویت استقلال بغداد
خواهد شد. مردم این کشور قربانی نزدیکی تهران و بغداد هستند».
انگیزه واشنگتن کاملاً واضح است. تعداد نیروهای نظامی آمریکا
در عراق به رقم 5.2 هزار نفر می رسد. بر این تعداد کارشناسان
نظامی و افراد وابسته به شرکت های خصوصی نظامی را هم باید
اضافه کرد. اخیراً نیز تعداد هزار سرباز آمریکایی از سوریه به
جمع نظامیان افزوده شده اند. پایگاه های نظامی در عراق در حال
باز سازی هستند و تعداد دیگری نیز در حال ساختمان می باشند.
بزرگراههای استراتژیک بغداد- دمشق و بغداد - امان در حال ساخت
هستند. بدین ترتیب آمریکا خواهان بازگرداندن نیروهای نظامی خود
از عراق نیست. در این ارتباط جان هود، شریک تجاری آمریکا در
عراق با صراحت اعلام کرد: « ارتش عراق بدون حمایت ما قادر به
تأمین امنیت کشور خود نیست».
از جانب دیگر روندی در حال اجرا است که با برنامه اشغالگرانه
واشنگتن مطابقت ندارد. روز اول نوامبر روند همسان سازی انرژی
برق ایران و عراق شروع شد. در سه سال آینده سوریه نیز به شبکه
انرژی عراق و ایران وصل خواهد شد. ایجاد شبکه های بزرگ حمل و
نقل و راه آهن بین سه کشور مورد گفتگو قرار گرفته است. شروع
ساخت و اتصال راه بین شلمچه از طرف ایران و بصره پیشبینی شده
بود که در اثر حوادث داخلی عراق برای مدتی متوقف گردیده است.
همکاریهای نظامی بین دو کشور قرار است تقویت شوند. توافقنامه
ای بین نیروهای دریایی دو کشور امضا شد و ایران در زمینه
تقویت دفاع هوایی به عراق کمک کرده است.
در سالهای اخیر، روابط عراق با جمهوری خلق چین در حال گسترش
می باشد. پکن در سال گذشته جای اول را در تجارت با بغداد به
دست آورد. با مسافرت عادل المهدی، نخست وزیرعراق در ماه مه به
چین این کشور به پروژه یک مدار یک گزینه ( نوسازی جاده ابریشم)
پیوست. بر اساس توافق طرفین مبلغ 10 میلیارد دلار به ساختن
جاده، بنادر و نیروگاه ها اختصاص داده شده است. پکن همچنین
توانست امتیاز توسعه میدان بزرگ نفتی مجنون را به دست آورد.
وقایع و حوادث در لبنان و عراق با تمایلات و استراتژی ایالات
متحده آمریکا و متحدین این کشور در خاورمیانه مطابقت دارد.
باید توجه داشت که آن ها در گام اول از اشتباهات رژیم های
حاکم در این کشورها سوء استفاده می کنند. بنا براین، نا
بسامانی های پدید آمده باید درس و عبرتی برای کشورهایی باشد که
خواهان استقلال می باشند.
https://gazeta-pravda.ru/issue/127-30914-15-18-noyabrya-2019-goda/rukotvornyy-khaos%20127-19/
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 21 نوامبر
2019 |