زندانیان سیاسی (مذهبی) پیش از انقلاب یک کانون دارند و یک محل
کوچکی درحد دو اتاق هم به آنها داده شده تا جلساتشان را در آن
برگزار کنند. دراین کانون هفته ای یکبار یکنفر از زندانیان و
یا سیاسیون مذهبی را برای سخنرانی و پرسش و پاسخ دعوت می کنند.
جواد مادرشاهی رهبر انجمن حجتیه برای نخستین بار پس از 40 سال
که پشت صحنه بود، در همین کانون اخیرا ظاهر شد و دو سخنرانی
کرد که در یکی از آنها با افتخار گفت "30 هزار کادر انجمن
حجتیه را به جمهوری اسلامی تزریق کردیم"
ماجرای این 30 هزار کادر از همان ابتدای جمهوری اسلامی مطرح
بود و آیت الله خزعلی در دیدار با آقای خمینی پیشنهاد استفاده
از همین 30 هزار کادر انجمن حجتیه را به وی کرد که خمینی با
قاطعیت رد کرد و گفت نیازی نیست و همین جوانهائی که انقلاب را
پیروز کردند کادر حکومت هستند. پس از همین دیدار خمینی دستور
داد انجمن را منحل کنید و توصیه کرد که افراد حجتیه را وارد
حکومت نکنید. بعدها نامه ای هم برای احمد جنتی و یا آیت الله
خزعلی که در شورای نگهبان بودند نوشت و در آن نوشت که "اگر
اینها (انجمنی ها) حاکم شوند همه چیز را به باد می دهند". آقای
خمینی از دنیا رفت و به گفته مادرشاهی آن 30 هزار کادر انجمن
حجتیه بتدریج به جمهوری اسلامی تزریق شدند و وضع همین شد که
شاهدیم.
بهرحال در تازه ترین جلسه کانون (که ظاهرا فشار می آورند آن یک
و نیم اتاق را هم از آنها گرفته و جلساتشان را ناممکن کنند)
مصطفی تاج زاده برای سخنرانی دعوت شد. چکیده سخنان او این بود:
اصلاحات در ایران کنونی یعنی پاسخگو و دموکراتیک کردن قدرت.
هر باورمندی به توسعهی دموکراتیک اصلاحطلب محسوب میشود ولو
وابسته به جریان سیاسی ما نباشد.
اصلاحات به این دلیل ضروری است که سیستم سیاسی در بسیاری از
زمینهها ناکارآمد است.
رئیس جدید قوه قضاییه از رهبری اجازه شفاهی گرفته برای اینکه
بندی از یک آییننامه قانونی را درمورد لزوم حضور متهم در
دادگاه تجدید نظر نادیده بگیرند؛ این یعنی وهن قانون و حاکمیت
آن.
چرا باید پروژههای بزرگ اقتصادی به قرارگاه خاتم واگذار شود؟
چرا سیاست خارجی ما در منطقه باید در اختیار سپاه قدس باشد؟
حاکمیت نباید اشتباه شاه را مرتکب شود و افراد وفادار به شخص
را به اشخاص لایق و کاردان ترجیح دهد؛ بهجای مفسدان به مصاف
مخالفان سیاسی برود و رئیسکابینهای بخواهد که مانند هویدا
هیچکاره باشد ولی تمام مسئولیتها را گردن بگیرد. از آن طرف
شاه همهکاره باشد بدون آنکه هیچ مسئولیتی برعهده بگیرد.
ما به اصلاح ساختار حقوقی قدرت و نیز ساختار حقیقی قدرت و
توزیع آن نیاز داریم، تا منشا ناکارآمدی نظام و فساد و تبعیض
در جامعه که شکاف بین اختیارات و مسئولیت است، برطرف شود.
مفیدترین کار ادغام رهبری و ریاستجمهوری با حذف شرط اجتهاد و
انتخاب یک فرد حداکثر برای دو دوره است.
استقلال قضایی را نیز باید با نقش دادن به قضات و حقوقدانان
در انتخاب مسئولان خود، فراهمآوردن امکان تحقیق و تفحص برای
نمایندگان مجلس درباره هر پروندهی موردنظر و نیز اجازه نقد
عملکرد دستگاه قضایی توسط رسانههای رسمی تضمین کرد.
بزرگترین انحراف دههی دوم انقلاب که مولد بسیاری از مشکلات
دیگر شد، نظارت استصوابی است. اساس نظارت استصوابی آن است که
ملت قدرت تشخیص انتخاب بهتر را ندارد.
هر جامعهای که قدرت تشخیص حاکمیت را بر مردم ترجیح دهد، مقهور
استبداد خواهد شد. ستون خیمه استبداد صغارت ملت است.
حکومت و نیروهای مسلح در ایران باید مقتدر باشند زیرا
۱۵
همسایه با چالشهای بعضا بزرگ داریم. از سوی دیگر وقتی حاکمیت
قدرتمند باشد، ممکن است خودسری پیشه کند. راه مهار و
جوابگوکردن حکومت، تضعیف دولت یا نیروهای مسلح کشور نیست؛
تقویت جامعه مدنی و نهادهای مدنی است.
باید بهطور شفاف آرمانها و راهحلهای خود را همراه با
تبیینی از علل و عوامل اصلی معضلات میهن به استحضار مردم
برسانیم و بکوشیم دایره سیاستورزی را باز و انتخابات را آزاد
کنیم. اما اگر به هر دلیلی موفق نشدیم، بازی را بهم نزنیم. در
وضعیت کنونی بهمزدن کافه، تکرار اشتباه کشورهای منطقه است.
هیچ
اطمینانی نیست که با سقوط جمهوری اسلامی، کشور گرفتار هرج و
مرج نشود.
فکر حذف رقیب در ایران متکثر کنونی محکوم به شکست است.
دموکراتیک رفتارکردن منوط است به پذیرش فعالیت اصولگرا،
اصلاحطلب، مارکسیست، سکولار و هر فرد و گروهی که بخواهد در
چارچوب قانون فعالیت کند و از خشونت بپرهیزد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 13 شهریور |