مانوک خدابخشیان مفسر برجسته فوتبال در پی یک سکته مغزی در لس
آنجلس چشم بر جهان فرو بست. به گفته دکتر صدرالدین الهی :
شادروان گیلانپور، عطا بهمنش و من از نسل اول مفسران ورزشی
ایران بودیم به دروانی که تفسیر نوشتاری بود و عمدتا در کیهان
ورزشی منتشر می شد. خدابخشیان و روشن زاده نسل بعد از ما بودند
و تفسیرهایشان صوتی بود و از رادیو و تلویزیون پخش می شد. شاید
عمده ترین خصلت برجسته خدابخشیان صداقت در تفسیر، اطلاعات
ورزشی که مرتب آن را به روز می کرد و شیوه دلنشین و صمیمی
تفسیرهایش بود. همین مجموعه موجب شد تا خدابخشیان خیلی زود در
تلویزیون ملی ایران جای خود را باز کند و از کارهای خوب رضا
قطبی مدیر وقت تلویزیون ملی ایران و ایرج گرگین که مدیریت شبکه
دوم را داشت باز گذاشتن فضای رقابت و شایسته سالاری در این
رسانه عمومی بود. قطبی هم روشن زاده و هم خدابخشیان را بعنوان
نسل جوان مفسران ورزشی در تلویزیون جای داد و حتی آنها را مدیر
ورزشی دو شبکه تلویزیونی کرد. در یک کلام دلم می خواهد بگویم
که خدابخشیان نازنینی بود و صد حیف که نتوانست در ایران بماند
و تجربه و اندوخته های خوب خود را به نسل بعد از خودش منتقل
کند. نازنینی بود که باید درباره اش گفت و نوشت.
مانوک خدابخشیان زادهٔ
۱۵
مهر
۱۳۲۴در
شهر آبادان و دانشآموختهٔ دبیرستان رازی آن شهر بود که بعدها
در دانشگاه اصفهان در رشته ادبیات فارغ التحصیل شد و لیسانس
گرفت. مبتکر برنامهٔ ورزش "از نگاه2" در تلویزیون ملی ایران
بود. جامهای جهانی
۱۹۷۴
و
۱۹۷۸ را شانه به شانه روشن زاده تفسیر کردند.
زمانی که ایرج گرگین مدیریت شبکه 2 تلویزیون ملی ایران را بر
عهده داشت، مانوک خدابخشیان با همکاری حمید قاضی زاده، محمد
علی اینانلو، ایرج ادیب زاده و رضا آخته برنامهٔ "ورزش از نگاه
2" را روی آنتن تلویزیون ملی ایران برد. این برنامه به حدی
جذاب و پرمخاطب بود که دو سال پیاپی جایزهٔ پربینندهترین
برنامه را دریافت کرد و تلویزیون ملی ایران فضای بیشتری را
دراختیار او و همراهانش گذاشت. مقایسه کنید این روش را با روشی
که صدا و سیمای جمهوری اسلامی با عادل فردوسی پور بدلیل پر
بیننده بودن برنامه ورزشی "90" اتخاذ کرد. اگر در آن دوران
استعدادها تقویت و تشویق می شدند در جمهوری اسلامی سرکوب می
شوند تا فضا برای خودی های عقب مانده باز شود!
مانوک خدابخشیان که از ارامنه ایران بود، تا در ایران بود با
سیاست کاری نداشت اما از زمانی که مهاجر شد و از اقیانوس ایران
بیرون افتاد مفسر و مجری برنامه ها و مصاحبه های سیاسی شد.
کاری که حرفه او نبود اما او نمیتوانست از خبرنگاری و تفسیر
گوئی دور بماند، حتی زمانی که میدانهای ورزشی در مقابلش نبودند
به میدان تفسیر سیاسی وارد شد. در این عرصه با تسلطی که از
جوانی به زبان انگلیسی داشت بسیار می خواند و اطلاعات جمع می
کرد، اما متاسفانه بر خلاف تفسیرهای ورزشی اش، نمی توانست این
اطلاعات و دانسته ها را که بسیار هم وسیع بود و به روز، تبدیل
به یک تحلیل دورنگرانه کند و به همین دلیل اغلب در تلویزیون ها
و رادیوهای فارسی زبان امریکا تابع رویدادهای نوبتی ایران و
جهان غرب – بویژه تنش با امریکا- می شد. کسانی که برنامه های
او را طی سالهای مهاجرت دنبال کرده باشند، اگر تابع احساسات
خود نشوند، این نظر ما را تائید می کنند. صد حیف که میدان اصلی
را که همانا ورزش بود از او گرفتند و هزاران بار حیف که در
مهاجرت برای بیرون کشیدن گلیم زندگی از آب گل آلوده باید به
جان کوشید، حتی با سوزاندن استعدادها و چنگ زدن به ریسمان هائی
که ریسمان اصلی وابسته به تخصص ها نیست. شاید از جمله دلائل
سکته بی هنگام مغزی او را بتوان تا حدودی ناشی از همین تلاش
معاش و آوار مهاجرتی بود که حتی بر سر زندگی خانوادگی افراد
فرود می آید. خدابخشیان به آسانی می توانست استاد ورزش ها و در
صدر آنها "فوتبال" شود اما در میهنی که پایش را از آنجا بریده
بودند نه در مهاجرتی که اگر نان شب را در آن در آوری گویندت
"استادی"!
نام او بعنوان یکی از برجسته ترین مفسران آگاه و صمیمی فوتبال
ایران و جهان در تاریخ ورزش ایران باقی خواهد ماند! ماندگار
باد یادش!
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 8 سپتامبر 2019 |