"فیروز گوران" یکی از چهره های برجسته عرصه روزنامه نگاری
معاصر ایران روز پنجشنبه 30 خرداد، در تهران بدرود حیات گفت.
اهل سوادکوه مازندران بود و هنوز نوجوان هم نشده بود که سوار
بر یک کامیون ذغال به تهران کوچ کرد. مدتی در تهران دستفروشی
کرد و سرانجام از چاپخانه های تهران سر در آورد و حرفچین شد و
مانند اغلب کارگران حرفچین سربی گرفتار بیماری ریه شد و تک
سرفه هایش تا پایان زندگی با او ماند.
مدت بسیار کوتاهی در روزنامه اطلاعات کار کرد و خیلی زود از
اطلاعات که متمایل به بازار و روحانیون سنتی ایران بود به
روزنامه کیهان که جوان گراتر بود و متمایل به روشنفکران ایران
کوچ کرد. مدتی در بخش صفحه بندی سربی کیهان کار کرد و خیلی زود
از زیر زمین چاپخانه به تحریریه روزنامه کیهان که بالای زمین
بود منتقل شد و در بخش شهرستانهای کیهان مشغول کار شد. بسیار
سریع استعدادهای خود را نشان داد و در همین بخش درعین حال که
معاون دبیر بخش شده بود یکی از موفق ترین و پر خواننده ترین
صفحات کیهان را با نام "شهرها و نکته ها" منتشر کرد. این صفحه
را هفته ای دوبار و بر مبنای نامه های رسیده از شهرستانهای
کوچک و بزرگ ایران و به طنزی بسیار گزنده و درعین حال شیرین می
نوشت. نزدیک به دو سال این صفحه منتشر شد و سرانجام، پس از
اخطارهای مکرر ساواک، دستور توقف انتشار آن صادر شد. اندازه
حروف سربی را بسیار خوب می شناخت و در انتخاب تیتر یا در
اصطلاح روزنامه نگاری "زدن تیتر" با حداقل حروف و درعین حال
رساندن مضمون خبر و یا گزارش از تخصص های روزنامه نگاری او
بود. پیش از آغاز جشن های شاهنشاهی، یک روز که از چاپخانه
کیهان به تحریریه کیهان باز می گشت در میانه دو راهروی مرتبط
این دو بخش دو مامور ساواک مچ دستهایش را گرفتند و او را با
خود بردند. رفت و به جرم شرکت درجلسات گروهی بنام "ساکا" که
عمدتا کار مطالعات مارکسیستی می کرد به 5 سال زندان محکوم شد.
گروهی که ساواک در آن رخنه کرده و افراد مرتبط با آنها را
شناسائی کرده بود. ابتدا در زندان عشرت آباد و سپس زندان قصر و
مدتی هم زندان عادل آباد شیراز. از زندان که بیرون آمد، ساواک
اجازه حضور در تحریریه هیچ روزنامه ای را به او نداد و به همین
دلیل کیهان از حضور یکی از برجسته ترین کادرهایش محروم شد. او
ذاتا روزنامه نگار بود. نه تحصیلات روزنامه نگاری داشت و نه
اساسا تحصیلات دانشگاهی کرده بود. دبیرستان را هم برای امرار
معاش و کار در چاپخانه ها نیمه کاره رها کرده بود. عشق به
روزنامه نگاری او را به سمت روزنامه آیندگان برد. در آنجا هم
اجازه حضور در تحریریه را به او ندادند، اما اجازه دادند
بعنوان خبرنگار شمیرانات در دفتر توزیع و فروش این روزنامه در
شمیران تهران کار کند. او که بلد بود با سوزن چاه بکند، بتدریج
و از همان دفتر کوچک روزنامه آیندگان در شمیران و به دور از
تحریریه مرکزی این روزنامه در خیابان کنونی جمهوری کار را بار
دیگر از صفر شروع کرد. زمان زیادی لازم نبود تا او از همان
دفتر کوچک و از راه دور مهر استعداد و تجربه روزنامه نگاری خود
را بر پیشانی تحریریه روزنامه آیندگان بکوبد. بتدریج و عملا
تحریریه آیندگان به دو بخش تقسیم شده بود: تحریریه مرکزی و
دفتر کوچک و یکنفره این روزنامه در شمیران که گوران در آن
مستقر بود.
او از فعالان بسیار جدی سندیکای نویسندگان و خبرنگاران ایران
بود و هیچ فرصتی را برای حضور در دفتر این سندیکا در کوچه
باریک جنب سینما دیانای تهران در خیابان انقلاب یا شاهرضای
سابق از دست نمی داد. چه پیش از دستگیری و 5 سال زندان و چه پس
از بیرون آمدن از زندان. او یک سندیکالیست حرفه ای هم بود. پیش
از دستگیری به همت و پشتکار او و چند تن دیگری ( از جمله
شادروان بهشتی پور) سنگ بنای کوی نویسندگان و خبرنگاران را در
زمینی که سندیکا با مکاتبات بسیار و استدلال های مکرر از دولت
گرفته بود در غرب تهران گذاشت. تابلو کوی نویسندگان و
خبرنگاران مطبوعات نبش محله شهرآرا و اول خیابان جلال آل احمد
که در آن 122 آپارتمان ساخته شد و هنوز برپاست از یادگارهائی
است که گوران و هیات رئیسه های نوبتی سندیکای نویسندگان و
خبرنگاران ایران از خود برجای گذاشتند. تقسیم این آپارتمان ها
میان اهالی مطبوعات که طی چند سال و در نوبت های مختلف بخشی از
پیش پرداخت های آن را داده بودند در سال 1356 آغاز شد. گوران
سهم عمده ای در خانه دار شدن اهالی مطبوعات داشت.
با دولت آموزگار (1356) و اندک گشودگی فضای سیاسی و مطبوعاتی،
محرومیت گوران نیز رفع شد و از دفتر شمیران آیندگان به تحریریه
مرکزی این روزنامه کوچ کرد. خیلی زود معاون سردبیر شد و در سال
انقلاب سردبیری آیندگان را برعهده گرفت. آیندگان تا زمانی که
دستور توقیف آن در جمهوری اسلامی صادر شد به سردبیری گوران
منتشر شد. مشی و سیاست آیندگان در این دوران، نه به توصیف و
برداشت این و آن، بلکه به توصیف خود او، در دوران پس از انقلاب
چپ روانه بود. چند سال پیش که برای دیدن دخترش به آلمان سفر
کرده بود در دیدار سالانه زندانیان سیاسی دوران شاه در شهر کلن
آلمان حاضرشد و از همانجا با کمک یکی دیگر از زندانیان سیاسی –
چریکی دوران شاه به پیک نت تلفن کرد. در آن روزهای نزدیک به
برگزاری انتخابات 92 بحث داغ شرکت و یا تحریم انتخابات جریان
داشت و این جمله گوران در آن تلفن کوتاه در جمع سه نفره ای که
اطراف او ایستاده و به سخنانش گوش میدادند از یادگارهای سیاسی
اوست :«مبادا تحت تاثیر این حرف های در مهاجرت (اشاره به برخی
کسان که در آن دیدار جمع بودند) قرار بگیرید! محکم به همین
سیاستی که دارید ادامه بدهید که فضای داخل کشور هم همین است.
ما در ابتدای انقلاب در آیندگان چپ روی کردیم....!»
فیروز گوران، پس از توقیف آیندگان دستش تا سالها از روزنامه ها
کوتاه شد تا آنکه از روزنامه نگاری پرسرعت کوچ کرد به مجله
نگاری کنُد سرعت! او که آنقدر در راه رفتن شتاب داشت که روی
پنجه پا می جهید و سرعت در حرف زدن تا حد گیر کردن زبانش میان
برخی حروف، حالا باید بجای درآوردن یک روزنامه در عرض چند
ساعت، صبوری می کرد تا هفته و بعدها یکماه یکبار یک مجله غیر
خبری منتشر کند. مجله "جامعه سالم" را با حمایت برادرش "دکتر
گوران" پایه گذاری کرد. مجله ای وزین و غیر خبری که چند سالی
منتشر شد اما حکومت تاب آن را هم نیآورد و جلوی انتشارش را
گرفت و از آن پس گوران ماند و کوی نویسندگان و خبرنگاران
مطبوعات و یادداشت هائی که در انزوای خود، از سرگذشت خویش و
سرنوشت مطبوعات می نوشت. او یکی از فرصت هائی بود که جمهوری
اسلامی برای آموزش نسلی از روزنامه نگاران پس از انقلاب از دست
داد.
امروز (جمعه) او را که سرگذشتش یک "رُمان" قطور بود و خود
گورکی مطبوعات ایران، در بهشت زهرا به خاک سپردند. او را به
خاک سپردند، یاد و خاطره اش قطع شدن دو دستش از مطبوعات را که
نمی توان به خاک سپرد! مراسمی برای یاد و وداع با او قرار است
روز یکشنبه از 6 و نیم بعد از ظهر تا 8 شب در مسجد جامع شهرک
غرب برپا کنند.
به یاد آوریم، چهره های ماندگار و خستگی ناپذیر مطبوعات ایران
را.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت اول تیر |