خطر جنگ و رویارویی نظامی میان ایران و ایالات متحده در مقطع
کنونی تا چه میزان جدی است؟ پاسخ کوتاه اینست که احتمال وقوع
آن کمتر از آن است که افزایش تنش میان دو کشور در روزهای اخیر
نشان میدهد. این به آن معنی نیست که احتمال بروز جنگ و
رویارویی وجود ندارد بلکه سخن بر سر احتمال چنین رخدادی در این
مقطع زمانی است. تصمیم گیری دونالد ترامپ در این زمینه و بیش و
کم در هر مورد دیگر بیش از همه به برآورد او از اثر تصمیماتش
بر انتخاب دوباره ی او در انتخابات سال ۲۰۲۰ گره خورده است.
جمهوری اسلامی با آگاهی از همین مساله یعنی نقطه ی ضعف ترامپ و
اهمیت فوق العاده انتخاب دوباره برای او قمار سیاسی خطرناکی
پیشه کرده است. هدف ایران آشکارا ناکام گذاشتن سیاست «فشار
حداکثری» ترامپ و جلوگیری از انتخاب دوباره ی اوست. بوسیله ی
فشار بر ترامپ برای عقب نشستن از اعمال تحریمها و به شکست
کشاندن سیاست او در برابر ایران. اگر انفجار نفت کشها کار
ایران باشد و ساقط شدن پهباد آمریکایی که آشکارا کار ایران بود
نمونه هایی از تصمیم ج.ا برای مقابله است چرا که احتمال برخورد
متقابل را کم می داند. خطر این قمار آنجاست که حتی اگر تا
آستانه ی انتخابات جنگی رخ ندهد ولی ترامپ رییس جمهور بماند،
در دور دوم مانعی جدی برای جلوگیری از آغاز جنگ با ایران وجود
ندارد.
در مورد اخیر پهباد آمریکایی و تغییر تصمیم ترامپ ده دقیقه پیش
از فرمان حمله به ایران به بهانه ی کشته شدن ۱۵۰ تن! بر خلاف
آنچه اعلان این خبر در نگاه نخست از نزدیک بودن درگیری نظامی
نشان داشت اما هدف از نشر آن حفظ وجهه ی ترامپ بود به دلیل بی
عملی او در برابر این واقعه. ترامپ با بالا بردن تنشها در
منطقه و پاسخ منفی ایران به مذاکره با میانجیگری ژاپن، چاره یی
جز خارج شدن از وضعیت خودساخته اش با ژستی پیروزمندانه نداشت
چرا که ادامه ی آن احتمالا به رویارویی مستقیم با ایران می
انجامید که ترامپ فعلا به دنبال آن نیست. بنابراین خطاب این
خبر رای دهندگان آمریکایی بوده است. حلقه ی طرفداران ترامپ نیز
بی درنگ پس از این خبر نعل وارونه زده و دموکراتها را به فشار
به ترامپ برای جنگ با ایران متهم کردند و تصمیم ترامپ را برای
کشیدن ترمز جنگ رودستی به مخالفان دموکراتش نمایاندند. در
روزهای گذشته رسانه های هوادار ترامپ بویژه فاکس نیوز با آگاهی
از همین مساله و حفظ وجه ی ترامپ حول بی فایده بودن جنگ با
ایران و متهم کردن دموکراتها تبلیغ فراوان کرده اند.
استیصال ترامپ پس از پاسخ منفی ایران به مذاکره با تحریم علی
خامنه ای و بیت او ادامه یافت و سیاست فشار احتمالا باز هم
ادامه خواهد یافت. جنگ طلبانی مانند جان بولتن و مایک پومپئو
در هماهنگی با اسراییل و دولتهای عربی (عربستان، امارات متحده)
کماکان جاده ی جنگ را هموار میکنند و در پی ایجاد ائتلاف بین
المللی علیه ایران هستند. اصرار اروپا به ایران برای ماندن در
برجام از ان روست که خروج از برجام راه چنین ائتلافی را باز می
کند و در آن صورت اروپا ناچار از همراهی با آمریکا خواهد بود.
معلوم نیست ترامپ میان دو تیغ قیچی فشار ایران از یک سو و فشار
تندروهای دولتش از سوی دیگر تا چه هنگام از رویارویی نظامی با
ایران خودداری کند. با اینهمه احتمال اینکه این سیاست ایران به
نتیجه برسد هم وجود دارد.
اگر در پی انقلاب ۵۷ و بحران گروگانگیری سفارت آمریکا درتهران
ج.ا با به درازا کشاندن آن به مدت ۴۴۴ تا پس از انتخابات ریاست
جمهوری ۱۹۸۰ (۱۳۵۹) در عمل به سود جمهوریخواهان و نامزد آنها
رونالد ریگان سهم برجسته یی در شکست کارتر بازی کرد، اینبار
برعکس هماوا با دموکراتها و همراه با هدف آنها برای یک دوره یی
کردن ریاست جمهوری ترامپ، به دنبال شکست او است. به فرض آنکه
رابطه ی سخت تنش آلود میان ایران و آمریکا تا آستانه ی
انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ بدون جنگ ادامه یابد، باید منتظر
ماند و دید آیا شگفتی اکتبر دیگری مانند آنچه در سال ۵۹ روی
داد صحنه ی سیاست آمریکا را تکان خواهد داد!
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 9 تیر |