فرشاد مومنی در همایش چشم انداز صنعت پلاستیک ایران طی سخنانی
درباره اثرات تحریم های امریکا بر صنعت ایران گفت:
از سال
۲۰۱۷
آمریکایی ها نیاز خود به نفت منطقه خلیج فارس را به صفر
رساندهاند.
هدف آمریکا این است که با رها کردن خود از نیاز به نفت این
منطقه، از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد تعادل با سایر
قدرتها استفاده کند. به همین دلیل ضریب آشوبناک شدن منطقه
نسبت به قبل افزایش پیدا میکند.
نوسانات قیمت نفت یک اهرم کلیدی برای چانه زنی آمریکا با رقبای
خود مثل چین، هند ، کره و روسیه است.
مساله دیگر ما، نگاه سهلانگارانه به موضوع تحریمهاست. با
وجود تجربه قبلی که در تحریمهای سال
۹۱
داشتیم من متوجه نمیشوم که چرا استراتژی ما در مقابل تحریمها
این است که چیزی نشده است! اتفاقا خیلی چیزها شده و خیلی چیزها
خواهد شد. بنابراین حساسیت زدایی از مساله به این مهمی جای
تامل دارد. باید خیلی این موضوع را جدی گرفت. چون این مساله
واقعا ملی است.
نظام تصمیم گیری
ما تناسبی با ابعاد مساله ندارد.
در تجربه قبلی با این که از لحاظ زمانی دوره کوتاهتری بود
ضربههای مهلکی به کشور وارد شد. مثل آسیب به صنعت و
کارخانهها و فساد، نابرابری، واردات کالاهای لوکس و... .
برداشت من این است که در این دور جدید آسیب پذیری بیشتری داریم
و اگر تمهیدات مناسبی اندیشیده نشود هزینه تحریم فراتر میرود.
این بار برای نخستین بار آمریکاییها به صراحت بیان میکنند که
هدف آنها فروپاشی اقتصاد ایران است. نکته بسیار مهم دیگر این
است که برای تحقق آن هدف، استراتژی رسمی که اعلام کردند
استراتژی فروپاشی از درون است. بر همین اساس سیاستهای اجرایی
که برای پیشبرد این راهبرد در دستور کار قرار دادند چند مولفه
مشخص دارد.
1- میگویند ما چنان ایران را دچار روزمرگی کنیم که قادر به
برنامه ریزی نباشند.
2- محور دوم در خصوص دسترسی به ارز است. از نظر آنها ایران با
یک ضعف کم سابقهای در این حوزه مواجه شده است. به باور آنها
مهمترین عنصری که ایران را توانمند میکند دسترسی به منابع
ارزی است.
3- محور سوم این است که باید تلخی آثار تورم در فراگیرترین سطح
ممکن در بخشهای وسیعی از ایران نمود پیدا کند و تمام اقشار
مردم را تحت تاثیر قرار دهد. حالا در مقابله با این اهداف
راهبردی باید ببینیم ما چه واکنشی باید نشان دهیم.
در مورد مساله برنامه داشتن دولت احمدی نژاد که رسما گفت قائل
به برنامه نیستم. دولت روحانی نیز در عمل نزدیک به صفر است.
بنابراین هدف تحریم کنندگان در مورد عدم توان برنامهریزی
ایران محقق میشود، شیوه آرایش قوای ایران به گونهای است که
هیچکس تمایلی برای برنامه ریزی اصولی ندارد. به همین دلیل
هرروزه در معرض مواجههای غافلگیرانه هستیم.
در مورد ارز نیز آنچه از ناحیه تحریم شدگان به نظر میرسد این
است که برنامههای راهبردی در چند محور را در دستور کار دارند.
نخست اینکه آنها هیچ ممانعتی از واردات کالاهای لوکس به ایران
نمیکنند. در گزارشهای رسمی آنها تصریح شده که در مورد برخی
کالاهای مصرفی غیر استراتژیک آگاهانه راه را باز میکنیم که
منابع ارزی ایران در آن زمینهها صرف شود. حتی تخصیصهایی که
براساس استانداردهای عقلائی به درستی تخصیص داده شده در شرایط
گسترش فساد به نام کالاهای دیگری منابع ارزی تخصیص داده شد و
به کام کالاهای دیگر شد.
آنچه در نیمه دوم سال
۹۷
مشاهده شد مثالی از این دست بود. همان جایی که دولت تصمیم گرفت
نحوه تخصیص ارز
۴۲۰۰
را شفاف سازی کند این مورد آشکار شد. محور دیگر این که بخش
قابل اعتنایی از جمعیت جوان ایران دانشگاهیان هستند. جمعیت
تحصیل کرده جوان اما بیکار گرایش بیشتری به سرخوردگی دارد و
این پتانسلی برای مشارکت در ناآرامیها است.
محور بسیار مهم دیگری که ما در سطح شهروندی باید به آن توجه
داشته باشیم این است که نظام دیدهبانی اندیشهای مدیریت
اقتصادی کشور ما ضعفهای غیر متعارفی دارد. مساله کاهش ارتباط
و پیوند عاطفی حاکمیت و مردم این است که وقتی افزایش تورم و
بیکاری در کشور فضای ناامنی را افزایش میدهد اگر در نظام دیده
بانی هوشمندی وجود میداشت امروز شرایط بسیار متفاوتی داشتیم.
وقتی اوباما توافق هستهای را اعلام کرد شفاف به مردمش گفت این
یک توافق مبتنی بر حسن تفاهم متقابل نیست و مبتنی بر راستی
آزمایی است. یعنی تفاهمی که هر لحظه ممکن است فروبپاشد. در
همان لحظه گزارشی در غرب منتشر شد که روی این مساله کار کرده
بود و نوشته بود در عین حال که پیام این حرف این است که پیوند
استراتژیک با ایران برقرار نمیکنیم اما نباید بگذاریم مخالفان
توافق، زیر کاسه کوزه ها بزنند.
باید تمام انرژی خود را بر روی مطالعات تحلیلی جمعیتی
۳
میلیونی در ایران که بسیار ثروتمند هستند بگذاریم. این جمعیت
دو ویژگی کلیدی دارند یکی اشتهای سیریناپذیر برای لوکس زندگی
کردن و دیگری از نظر هزینه و پرداخت هیچ قید و بند و محدودیتی
ندارند.
در چندسال اخیر این گروه و ذی نفعان فضای جنگی در ایران اوضاع
را به حدی آشوب ناک کردند که دولت و دانشگاهها از انجام وظایف
خود بازماندند. مساله بسیار حیاتی این است که در این چند سال
از نظر اندیشهای غفلت بزرگی کردیم و آن غفلت این است که ما
بررسی نکردیم خودمان چه کردیم که شدت آسیب پذیری ما تا این
اندازه بزرگ شده است. به طوری که در
۶
ماه گذشته راه حل های ما راه حلهایی شده است که پاس گل به
تحریم کنندگان میدهد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 8 اردیبهشت |