ایران کانون ضرب المثل آهنگین است و مردم بسیاری از حرف هائی
را که نمی توانند بزنند آنها را با ضرب المثل بیان می کنند.
این شیوه انتقال سخن به همان اندازه تاریخی است که استبداد و
خودکامگی و خطر سخن گفتن در ایران تاریخ دارد. یکی از این ضرب
المثل ها می گوید «آن مرغی که انجیر می خوره، نوکش کجه». با
راه افتادن بازار سیاه واکسن "اسپوتنیک وی" در ناصرخسروی تهران
و رسیدن قیمت آن به 80 میلیون چه توصیفی دقیق تر از همین ضرب
المثل برای نشان دادن این دارد که ایران چین و آلمان و ...
نیست که سیستماتیک و برنامه ریزی شده واکسیناسیون مردم پیش
برده شود و خبری از بازار سیاه نباشد. وقتی گفته می شود در
ایران تمام معیارهای اخلاقی و اجتماعی و انسانی فرو ریخته حرف
بی ربطی گفته نمی شود و این نشده جز آنکه حکومت خود پیشتاز
فروپاشی همه این معیارهاست. اگر چنین نبود، واکسنی که از دولت
به دولت (از روسیه به ایران) منتقل شد نباید سر از بازار سیاه
ناصرخسرو در می آورد که آورده است و یقین داریم بزودی واکسن
چینی هم در بازار سیاه ناصر خسرو پیدا می شود. در جامعه ای که
بشدت طبقاتی شده، برای آنها که پول دارند خرید واکسن 80
میلیونی به آب خوردن می ماند و برای اکثریت غارت شده ایران که
خواب چنین امکانی را هم نمی توانند ببینند چه چاره ای جز
انتظار ابتلا به کرونا و افزایش
روز افزون خشم بر روی خشم و فشردن دندان ها به روی هم در
انتظار فرصتی که داد خود را از وضع بگیرند؟
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 3 مارس 2021 |