محمد جواد ظریف پیش از ترک تهران به سوی کشورهای همسایه شمالی
ایران در گفتگوی مشروحی نظرات خود را درباره سیاست های
احتمالی بایدن و کاخ سفید مطرح کرد. از این گفتگوی مفصل بخش
مربوط به ایران را استخراج کرده ایم که می خوانید. این تحلیل و
نظر در برابر آن نظری است که سردار جوانی معاون سیاسی سپاه روز
گذشته درباره بایدن و امریکا در دوران ریاست جمهوری او بیان
کرد. هر دو دیدگاه را دراین شماره منتشر کرده ایم.
ظریف:
بایدن برای یکی دو سال آینده بیشتر تمرکز بر داخل آمریکا خواهد
کرد؛ به این خاطر که اکنون بیشترین چالش برای آمریکا، مسائل
داخلی است. یک رشته چالشهایی مثل مسائل اقتصادی و کووید۱۹
از قبل بوده و یک رشته چالشهایی اکنون بروز کرده است. با
اتفاقاتی که در کنگره افتاد و حملاتی که شد، این یک موضوع
ریشهدار در آمریکاست، اما بالاخره جامعه سیاسی آمریکا گرچه
اطلاع از این حوادث داشت، اما در صحنه و منظر جهانیان قرار
نگرفته بود، لیکن اکنون در نظر عام قرار گرفته است و آقای
بایدن چالش بسیاری هم دارد و آن اینکه بتواند با شکاف به وجود
آمده، تعامل کند.
به نظرم مشکل اصلی آقای بایدن این خواهد بود، لذا برداشت من
است که تا مجبور نباشد، به صحنه خارجی وارد نمیشود. با مسائل
خارجی هم در حد اضطرار برخورد میکند، ضمن اینکه سیاست خارجی
آقای بایدن تفاوت اساسی با سیاست خارجی دوره ترامپ دارد؛ براین
اساس که دنبال ائتلافسازی و اجماعسازی جهانی است.
همه کسانی را هم که از دوران اوباما با خودش همراه کرده است،
افرادی هستند که در اجماعسازی جهانی نقش قابل توجهی داشتند،
لذا باید این نقش را هم در دولت آقای بایدن دید. او با ارائه
یک گفتمان منطقیتر میتواند کشورهای بیشتری را دور خود جمع
کند. احساس بنده این است که کماکان اولویت سیاسی خارجی آمریکا
از نظر محتوایی چین خواهد بود؛ گرچه در دوره آقای ترامپ اولویت
چین با امنیتی سازی ایران همراه شد و ما تبدیل به موضوع اول
سیاست خارجی آمریکا شدیم؛ اما فکر میکنم دولت آقای بایدن به
روند اجماع داخل جامعه نخبگی آمریکا برگردد. چین و برآمدن چین
که تا سال
۲۰۲۴
اقتصاد اول دنیا میشود هم مورد توجه دولت بایدن خواهد بود.
روسیه اولویت بعدی آمریکاست.
آقای بایدن تلاش خیلی زیادی خواهد کرد که روابط آمریکا با
اروپا را اصلاح کند، چون این روابط در دوران ترامپ بسیار متشنج
شد، در عین حال اروپاییان هیچگاه این توان را هم پیدا نکردند
که در مقابل آمریکا بایستند و شرکتهای اروپایی بیش از این که
شنوای حرف دولت خود باشند، به حرف دولت آمریکا گوش میکردند.
اروپا هیچوقت این جسارت را نداشت که در برابر ترامپ بایستد و
ترامپ با تندروی شدید باعث شد که اروپا واقعاً عقب نشینی کند،
اما احساس واگرایی در اروپا نسبت به آمریکا، واقعی است. شما در
انتخابات داخل اروپا هم این را به تدریج بیشتر خواهید دید که
نیروهایی که نسبت به آمریکا نگاه نسبتاً منتقدانه داشتند،
قدرت حضور بیشتری در آلمان و احتمالاً در فرانسه پیدا خواهند
کرد؛ لذا دولت آقای بایدن حتماً اولویتش بعد از چین و روسیه
باید به سمت اروپا و اصلاح سیاست آن کشور درباره این قاره
باشد. در مورد خاورمیانه هم مانند دوران آقای اوباما، دولت
آقای بایدن تلاش میکند حضورش را در این منطقه و همچنین آسیای
غربی کاهش دهد. البته آقای ترامپ این تلاش را کرد، ولی رژیم
صهیونیستی توانست دولت آمریکا را وارد باتلاقی در این منطقه
کند که خروج از آن برای آمریکا بسیار مشکل بود. یقین دارم که
اسرائیل با توجه به لابیهای قدرتمندی که در داخل حزب دموکرات
آمریکا دارد، این تلاش را بار دیگر خواهد کرد، ولی گرایش
ابتدایی دولت بایدن احتمالاً این خواهد بود که تا حد ممکن به
اولویت اصلیاش بپردازد و آن چین است.
اگر سیاست خارجی معقول با تکیه بر امکانات و قدرت ملی را دنبال
کنیم، میتوانیم به عنوان یک کنشگر نقشآفرین باشیم. بله، در
حوزههایی هست که احتمال نزدیک شدن بیشتر اروپا به آمریکا یا
شاید برعکس آن (آمریکا به اروپا) را شاهد خواهیم بود، اما
اینکه به چه میزان از این اتفاق متضرر شویم یا بتوانیم در این
شرایط نقش خود را ایفا کنیم ـ متغیرهای متعددی وجود دارد
مانند رفتار نابخردانه برخی کشورهای منطقه یا اشتباهاتی که
اروپاییان و دیگر کشورها کردند ـ همه اینها میتواند
زمینههای کنشگری جدی برای جمهوری اسلامی فراهم کند. اما اگر
بخواهید اینگونه تلقی کنید که آیا نزدیک شدن بایدن و اروپا به
نفع جمهوری اسلامی است، معلوم نیست اینگونه باشد. اگر درست
بازی نکنیم ممکن است بتوانند اتحادی ایجاد کنند که در زمان
ترامپ نبود و شکافی ایجاد شده بود.
جمهوری اسلامی باید تلاش کند پل عبور از این شکاف نشود و این
کاملاً شدنی است و بستگی به نوع کنشگری ما دارد. ما در یک یا
دو مورد پل عبور از شکاف شدیم. از جمله در سال
۸۴
که قبل از آن اروپا و آمریکا به ویژه آمریکا و آلمان و فرانسه
در مورد جنگ سوم خلیجفارس ـ از نظر ما ـ خیلی از هم دور شده
بودند؛ اما مناقشه هستهای ایران و ارجاع پرونده آن به شورای
امنیت توانست این شکاف را پر کند، در صورتی که قبل از ارجاع
پرونده مناقشه به شورای امنیت و در دوران ریاست جمهوری جناب
آقای خاتمی، سه کشور اروپایی در مقابل آمریکا بودند. آن زمان
آمریکا در مقابل
۳
کشور اروپایی، گروه
۴
را تشکیل داده بود و در آژانس بین المللی انرژی هستهای با
یکدیگر برخورد داشتند، ولی سیاست دولت نهم و دهم به شکلی پیش
رفت که این شکاف از ایران عبور داده شد. بدون اینکه در اینجا
بخواهم کسی را نقد بکنم میگویم که این جمهوری اسلامی است که
کنشگر است و میتواند با کنش خود باعث شود این دو با یکدیگر
متحد نشوند و فضای جدیدی را ایجاد کنند، کما اینکه در سال
۹۲
با مقاومت مردم و حضورشان در پای صندوقهای رأی توانستیم این
شرایط را ایجاد کنیم و آمریکا و اروپا هر دو همداستان برای به
نتیجه رسیدن برجام شوند.
امروز بیشترین صحبتها از سوی مقامات جدید آمریکایی در این جهت
است که مایلند بدون شرط وارد برجام شوند. البته ادعا میکنند
که در آینده نکاتی را در چارچوب مذاکرات میخواهند مطرح کنند.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 26 ژانویه 2021 |