در دوران شاه، وقتی ماموران ساواک وارد خانه ای می شدند تا کسی
را دستگیر کنند، اگر آن فرد از روشنفکران مملکت بود و یا اگر
میدانستند فعال سیاسی است و کتابخوان، حتما یک مامور آشنا به
کتاب و کتاب خوانده را هم با خود می آوردند تا از میان کتابهای
کتابخانه طرف شماری از کتاب ها را بعنوان مستندات جمع کند.
دکتر "جوان" که قطعا نام مستعار بود، از جمله ماموران کتاب
خوانده ساواک بود که همین نقش و ماموریت را داشت و بیخودی
گونی گونی کتاب را نمی برد، بلکه دستچین می کرد.
ماجرای ریختن به خانه عمادالدین باقی و حجت الاسلامی بنام
مجتبی لطفی برای جمع کردن اسنادی در ارتباط با ساختن فیلم
مستند از زندگی آیت الله منتظری، ماجرای نقش دکتر جوان را زنده
کرد. مجتبی لطفی درباره این یورش نوشته است:
«صبح پنجشنبه
۹
بهمن
۹۹
با حکمی از سوی دادسرای روحانیت،
۹
نفر از سازمان اطلاعات سپاه (به رابطه دادگاه ویژه روحانیت و
اطلاعات سپاه توجه کنید)، پس از بازرسی چند ساعته وسایل بسیاری
را به همراه خود بردند و چند نکته:
۱-
در حکم ورود به منزل نوشته شده بود به "مخفیگاه" مجتبی لطفی
وارد و آنجا را بازرسی کنید! گویا با یک داعشی طرفند!
۲-
هیچ اتهامی در رابطه با بنده بیان نشد و تا بحال نمیدانم به چه
جرمی حریم خصوصی من ولو با حکم، توسط مامورانی که بعضا مسلح به
کلت و بی سیم بودند مورد بازرسی قرار گرفت. پس از پایان بازرسی
متوجه شدم که همزمان به منزل آقای عماد الدین باقی در تهران
نیز ورود و مواردی را بازرسی و ضبط کردند. به ایشان گفته بودند
شما در حال ساختن مستندی درباره آیت الله منتظری هستید.
ماموران سپاه در تهران به دروغ، به ایشان گفته بودند مجتبی
لطفی را بازداشت کردهایم و او علیه تو اعتراف کرده است!
۳-
سرتیم ماموران در بدو ورود از من پرسید در خانه سلاح و تریاک
ندارید؟! و به موازات اینکه به اهداف خود نرسیده بودند بدون
هدف مشخص به جمعآوری وسائل میپردازند. جوانکی بی تجربه و بی
سواد مامورگردآوری کتاب، نوشتهها و مجلات داخل کتابخانه من
شد. کتب فقهی، تاریخی، قرآنی که روی جلد آن نام آیت الله
منتظری بود را جدا کرد حتی منشوراتی که محتوای نقد و فحاشی به
آیت الله منتظری داشت مثل رنجنامه احمد خمینی، کتاب سلیمی
نمین، مجلهای متعلق به محمدی ری شهری و مجله پنجره، تحقیقات
من برای سخنرانی را هم بعنوان اسناد جرم جمع کرد!
نمیدانست بدنبال چیست. حتی کتب فقهی، تاریخی قرآنی مرحوم
صالحی نجفآبادی، دکتر شریعتی، دکتر یزدی...، و نیز مدارک
جبهه، جانبازی، فیش حج، سند منزل، پروانه ساختمان، خاطرات آیت
الله عابدینی و غیره را برای بردن تلمبار کرده بود که گفتم
اسناد و مدارک منزل مرا گم میکنید و چون چهار بار گذشته که
بردید هیچ یک را پس نداده اید و با اصرار معاون دادستان همین
جوانک از روی کتاب ها و یادداشت ها عکس گرفت و به عقیده خود
لطف کرد و آنها را نبرد! و آنچه را بردند، تاکنون هیچ یک را پس
نداه اند!
۴-
از آنان خواستم مواردی را که ضبط میکنند با ذکر نام در صورت
جلسه بیاورند اما محتوای نوارها، سی دیها، فیشها، گوشی و لپ
تاپ به هیچ وجه چک نشد و وقتی خواستم محتوای لب تاپ توسط
خانم مامور چک شود زیرا عکس و فیلم خانوادگی در آن است، درب آن
را بسته و با خود بردند که قاعدتا هیچ گونه مسئولیتی در قبال
موارد چک نشده ندارم.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت اول فوریه 2021 |