محسن رضائی فرمانده سپاه در دوران جنگ با عراق و دبیر کنونی
مجمع مصلحت نظام که بین دو لباس سرلشگری سپاه و کت و شلوار
نامزدی انتخابات ریاست جمهوری سرگردان است، روز گذشته نه
گذاشته و نه برداشته، درمصاحبه با صدا و سیما گفته است:
«
رهبر انقلاب، برای اداره کشور در شرایط کنونی به سران سه قوه
اجازه دادند که در جلسات مشترک با اختیار کامل، برای عبور از
شرایط جاری کشور تصمیم بگیرند.
متاسفانه سران قوا از فرصتی که رهبر انقلاب فراهم کرده اند،
استفاده نمی کنند. اگر سران قوا، دبیرخانه شان را تقویت کنند و
حداقل هفت اقتصاد دان را در دبیرخانه مستقر کنند؛ چون هیچکدام
تخصص لازم را در حوزه اقتصاد ندارند و اختلاف نظر هم با یکدیگر
دارند.»
اگر آنچه رضائی در ارتباط با اختیاراتی که رهبر جمهوری اسلامی
برای یافتن راه حل بحران عمومی کشور به سران سه قوه داده را
جدی تلقی کنیم، آنوقت باید به این نتیجه برسیم که رهبر جمهوری
اسلامی زیر فشار افشای سهم قاطع او در بوجود آمدن بحران همه
جانبه در کشور در یک مانور حساب شده می خواهد سران سه قوه را
درگیر بحران کرده و خود را در افکار عمومی کنار بکشد تا کاسه و
کوزه ها بیش از این سر او شکسته نشود. رضائی به نکته درستی هم
اشاره کرده و آن اختلاف میان سران سه قوه است. حتی اگر همه
آنچه رضائی گفته واقعیت داشته باشد، اول باید بحران میان سران
سه قوه را حل کرد. قالیباف زخم افشای نقش او در حمله به کوی
دانشگاه در زمان دولت خاتمی را که روحانی در کارزار
انتخابات آن را علنی کرد بر پشت خود دارد و یک پرونده پر و
پیمان از اختلاس و فساد در جریان تراکم فروشی در دورانی که
شهردار تهران بود. با رئیسی هم بی مسئله نیست زیرا معتقد است
در انتخابات 96 اگر رئیسی به امید پیروزی درانتخابات او را
مجبور به کنارگیری نکرده بود، روحانی نمی توانست انتخاب شود.
رئیسی که به امید رهبر شدن می خواست رئیس جمهور شود، حالا مثل
اردک پر کنده ای روی آب شده که شاید تا آخر دوره ریاست قوه
قضائیه هم دوام نیآورد. ادامه اعدام ها، شکنجه ها و اعتراف
گیری ها و ادامه سلطه اطلاعات سپاه بر دادگاههای باصطلاح
انقلاب که سرنخ آن در بیت رهبری و در دست مجتبی خامنه ایست او
را سکه یک پول کرده و صحنه را به رقیب رهبری باخته. هم قالیباف
و هم رئیسی میدانند که روحانی در دوران دوم ریاست جمهوری اش
آنچه را رهبر جمهوری اسلامی گفته عمل کرده و در جلسات سران قوا
هر انتقادی که به سیاست های کلان دولت او و یا به وزاری کابینه
اش بشود مستقیما انتقاد از رهبر است. حالا این هر دو یک نگرانی
جدی دیگری هم پیدا کرده اند و آن پر رنگ شدن نقش علی لاریجانی
با اعلام مسئولیت او برای پیگیری سند همکاری 25 ساله با چین
است. به زبان بی زبانی یعنی نه رئیسی و نه قالیباف شانسی برای
ریاست جمهور شدن ندارند و بیهوده پاشه کفش ها را ور کشیده و
سفرهای استانی می روند. هر دو نه بر قوه قضائیه و نه بر مجلس
هم اشرافی ندارند و کسی در مجلس و در دادگاه ها تره برایشان
خرد نمی کند. شده اند "از اینجا مانده و از آنجا رانده!"
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 22 اکتبر 2020 |