جنگ در قره باغ چرا بار دیگر آغاز شد و ارمنستان و آذربایجان
آتش توپخانه های خود را به روی هم باز کردند؟ آیا این بار نیز
باید منتظر جنگ جدیدی مانند ژوئیه سال گذشته در منطقه بود؟ دو
کشور بار دیگر تجربه ای شکست خورده را آزمایش خواهند کرد؟
مقامات دو کشور ترکیه و آذربایجان تکرار می کنند که آنها "یک
ملت در دو کشور" هستند و این یعنی ورود تمام عیار ترکیه در
کنار آذربایجان در جنگ جدید.
هدف از جنگ جدید
بدون شک پایان دادن به جمهوری "قره باغ " است.
مسئله ملیت و مذهب بهانه ایست برای دسترسی به "گاز و نفت". در
ژوئیه گذشته، درگیری در منطقه مرزی "تووز"، نه چندان دور از
مناطق عبور خطوط لوله انتقال گاز و نفت آذربایجان از گرجستان
به ترکیه که آنکارا آن را راهی برای وابستگی کمتر به روسیه می
داند آغاز شد.
دلیل دیگر این حمله نظامی را می توان در تمایل ژئوپلیتیک برای
طراحی مجدد قفقاز جنوبی در تصویری از امپراتوری عثمانی یافت،
زمینه ساز حمایت ترکیه از آذربایجان در جنگ جدید شده است. از
نگاه ترکیه و آذربایجان، ارمنستان و قره باغ "زگیل هایی" هستند
که باید ریشه کن شوند.
آنکارا احساس کرد که شرایط منطقه ای و بین المللی برای انجام
این دو مأموریت فراهم شده است.
"آرنود
دوبین"، رئیس رصد خانه فرانسه ـ روسیه، تحلیل می کند:
"ارمنستان - که در جنگ با حمایت روسیه در سال 1994 پیروز شد -
هیچ علاقه ای به زیر سوال رفتن وضع موجود ندارد".
در طول سه دهه، ارمنستان و آذربایجان بارها بر سر قره باغ
کوهستانی درگیر شده اند.
نبردها به سال 1988 برمی گردد.
جمعیت عمدتا ارمنی منطقه قره باغ که در محاصره جدید نیروهای
آذربایجان قرار گرفته خواستار پیوستن آن به جمهوری ارمنستان
است.
پس از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی کشتار در "سومگیت" و
پاکسازی قومی علیه آذری ها صورت گرفت.
شش سال بعد، تعداد کشته شدگان این فاجعه ها با 20 هزار کشته و
بیش از یک میلیون آواره در آذربایجان و ارمنستان خاتمه یافت.
آتش بس در مسکو در 16 مه 1994 با توافق باکو برای متوقف کردن
جنگ امضا شد.
ایروان کنترل قره باغ و مناطق مجاور آن را که تا 14٪ جمهوری
شوروی آذربایجان سابق را شامل می شود بدست گرفت.
این خطوط مرزی به سختی محافظت شد تا اینکه درگیری در سال 2016
از سر گرفته شد.
اما دو کشوری که مدتها برای این سرزمین می جنگیدند (1905 ،
1917 ، 1921 ، 1988 ، 1991 ، 2016 ...) ادعاهای خود را با
استناد به گذشته های تاریخی مطرح می کنند.
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه جاه طلبی های خود را پنهان
نمی کند: تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ در مدیترانه، خاور نزدیک و
میانه و در نتیجه، در قفقاز. حداقل در قسمت جنوبی آن.
سربازان و نیروهای کمکی ترکیه در لیبی، عراق، سوریه و
آذربایجان حضور دارند، جایی که گفته می شود شبه نظامیان از
سوریه (اعراب سنی و ترکمن ها) را به آنجا اعزام کرده است.
در شرق مدیترانه، ناوگان نظامی ترکیه به بهانه حفاظت از انرژی
"گاز" آنکارا مستقر شده است.
زبان و مذهب بهانه ترکیه برای دامن زدن به جنگ میان آذربایجان
و ارمنستان است زیرا مسئله اصلی گاز و نفت آذربایجان است.
ترکیه
در قفقاز می داند که در میدان مین گذاری شده در حال پیشروی است.
ارمنستان کوتاه ترین سکوی پرش برای ترکیه است. از سوی دیگر
"ایران" را نمی توان در این معادلات نا دیده گرفت. آنکارا سعی
می کند روابط خود را با روسیه و ایران که در موقعیت محاصره
اقتصادی قرار دارد حفظ کند.
روسیه اولین کشوری بود که آغاز جنگ جدید در قره باغ را محکوم
کرد و خواستار آتش بس فوری شد.
روسیه روابط دیپلماتیک و اقتصادی خوبی با همه قهرمانان اصلی
تنش های منطقه ای دارد.
مسکو روابط تجاری گسترده ای با باکو دارد و درعین حال، نگران
از گسترش نفوذ و حضور ناتو در قفقاز، می کوشد حضور خود در
قفقاز را حفظ کند و در همین چارچوب روابط تجاری خود را با
گرجستان حفظ کرده است.
"ایلام
علی اف"رئیس جمهور آذربایحان به هزینه های نظامی خود در سالهای
اخیر افزوده است. این کشور توانسته از ابتدای دهه 2000 روسیه
را برای خرید تسلیحات نظامی از آن کشور قانع کند اما جنگ
آذربایجان و ارمنستان میتواند مانع تحقق خرید تسلیحات از روسیه
شود. دخالت نظامی ترکیه در جنگ میان ارمنستان و آذربایجان به
هیچ وجه برای روسیه قابل تحمل نیست و آن را خطرناک تر از حضور
ترکیه در لیبی و سوریه میداند. این نکته ای بود که وزیر خارجه
روسیه در ابتدای جنگ جدید در قره باغ در تماس تلفنی با وزیر
خارجه ترکیه آن را به اطلاع دولت ترکیه رساند.
روسیه شریک مهم ارمنستان است و با این کشور در یک اتحاد نظامی
در چارچوب سازمان پیمان امنیت "او ت اس ث" قرار دارد. برای
ایران حفظ توازن رابطه خود با ارمنستان و آذربایجان و ترکیه
بسیار دشوار شده است. از یکسو سالهاست با ارمنستان نزدیک ترین
رابطه را دارد، از سوی دیگر نیازمند همکاری با ترکیه است و از
سوی دیگر نگران احساس پیوند مردم آذربایجان ایران با مردم
جمهوری آذربایجان است. پیوندی که درجنگ قره باغ تا مرز پیوستن
داوطلبین جنگی از آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان می
تواند پیش برود. بدین ترتیب، ایران که می خواست با نزدیکی به
طالبان و پیوستن به مذاکرات صلح آن کشور برای خود پایگاهی در
افغانستان دست و پا کند، حالا در خلیج فارس با حضور نظامی و
اقتصادی اسرائیل بدنبال پیوند با امارات متحده و بحرین روبرو
شده، درعراق با دولتی روبرو شده که به خواست مردم آن کشور می
خواهد استقلال خود از ایران را تقویت کند و عمدتا به جهان عرب
بپیوندد، ترکیه برای مناسبات اقتصادی با ایران تحت تحریم
امریکا ناز می کند و از ایران امتیاز می خواهد و حالا با جنگ
میان ترکیه و ارمنستان و آذربایجان روبرو شده است.
شتاب ایران برای پیوستن به مانور نظامی اخیر "قفقاز 2020" در
دریای خزر و دریای سیاه را باید در همین چارچوب و نیاز
روزافرون ایران به متحدی بنام روسیه باید جستجو کرد.
آیا می توان برای برقراری آتش بس در قره باغ و جلوگیری از
گسترش جنگ جدید در منطقه روی مذاکرات و قول و قرارهای کنفرانس
مینسک حساب کرد؟ کنفرانسی که ایالات متحده و فرانسه نیز در آن
حضور داشته و بر یک راه حل غیر نظامی برای پایان مناقشه قره
باغ تاکید کرده بود. این درحالی است که اکنون امریکا و فرانسه
می کوشند دولت مینسک پایتخت جمهوری بلاروس را سرنگون کنند.
یک دیپلمات روسی می گوید: «حتی اگر در چارچوب گروه مینسک هم
نتوان جلوی جنگ را گرفت نباید استفاده از هر گفتگوی دیگری غفلت
کرد!»
://www.humanite.fr/haut-karabakh-les-raisons-de-cet-embrasement-du-conflit-entre-lazerbaidjan-et-larmenie-694229
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت اول اکتبر 2020 |