سایت تسنیم مصاحبه ای را با سعید لیلاز منتشر کرده که مهمترین
بخش های آن را خلاصه و منتشر می کنیم:
«مدیریت اجرایی کشورمان در مجموع بهتر از بسیاری از کشورها
توانست شیوع این بیماری در سطح کشور را کنترل کند. این اولین
بحران بینالمللی به معنای واقعی تاریخ بشر است و حتی جنگ
جهانی دوم نیز این گونه نبود. چرا که در جنگ جهانی دوم بسیاری
از مناطق دنیا اساساً تحت الشعاع این جنگ قرار نگرفتند یا
لااقل تاثیر محدود از این جنگ گرفتند.
این ویروس نشان داد که اساس بیچارگی آمریکا، فدرالیسم بودنش
است. از آنجا که در ایالات متحده هارترین طبقه سرمایهداری که
در تاریخ شناخته شده، حاکم است، در این کشور هر چیزی از جمله
ویروس کووید
۱۹
به شکل اسکناس دیده میشود؛ بنابراین تعجبی ندارد که از نظر
کیفیت مواجهه کشورها با کرونا، عملکرد بریتانیا بهتر از
آمریکا و به همان نسبت عملکرد فرانسه بهتر از بریتانیا، عملکرد
آلمان بهتر از فرانسه، ایران بهتر از آلمان، چین بهتر از ایران
و الی آخر باشد.
در عرصه مبارزه با کرونا هر چقدر اقتصادها ادغامتر شده بودند
و یا اصطلاحاٌ گلوبالیزیشنشان بیشتر بوده باشد، بیشتر تحت
شعاع کرونا واقع شده و آسیب بیشتری دیدهاند. بر همین اساس است
که اقتصاد ایران که به دلیل فشار وحشتناک تحریمها در
۴۲
سال گذشته و به ویژه دو سال اخیر در انزوای شدید بوده، از نظر
اقتصادی متحمل آسیب کمتری به نسبت دیگر کشورهای دنیا شده است.
نکته دوم این است که به واقع کاری که غرب در این سالها با
تحریمهای خود با ایران کرد، همان کار را کرونا با غرب انجام
داد؛ بنابراین اگرچه ما از نظر اخلاقی نسبت به این که تعداد
زیادی از مردم اروپا و آمریکا بر اثر ابتلا به ویروس کرونا جان
خود را از دست دادهاند ناراحتیم، ولی به لحاظ ژئوپلیتیک،
مقوله کرونا را فرصتی میدانیم که به ما یک مهلت تجدید قوا در
برابر تحریمهای ظالمانه غربیها را داده است.
یکی دیگر از چالشهای اصلی کرونا برای اقتصاد دنیا این بود که
مثلاً تا به حال تصور نمیشد روزی برسد که همه هواپیماهای
مسافربری دنیا زمینگیر شوند و به همین دلیل این اندازه
فرودگاه و آشیانه برای آنها تعبیه نشده بود، ولی ناگهان همگی
روی زمین نشستند و این در تمام کشورهای جهان منجر به بروز
بحران شد. به طور مثال آسیبی که هواپیمایی امارات از زمینگیر
شدن هواپیماهای خود دید قطعا قابل مقایسه با هواپیمایی هما
نیست. همین مسئله برای هواپیمایی لوفتانزا و هواپیماهایی
آمریکا نیز قابل تعمیم است.
در اسفند ماه، تصورم این بود که اگر تا آخر اردیبهشت بتوانیم
کرونا را مهار کنیم، این ویروس بین
۲
تا
۳
درصد
GDP
ایران را از بین ببرد. اما امروز ارزیابیها بیانگر این است که
احتمالاً این میزان به
۶
درصد افزایش یافته است، اما با این حال معتقدم با توجه به
بازگشت مراکز تولیدی کشور به وضعیت پیش از محدویتهای کرونایی،
بخش مهمی از این عقبماندگی در تولید در نیمه دوم سال
۹۹
جبران میشود.
معتقدم شرایط بسیار سختی داریم، ولی اگر تا آخر مرداد و شهریور
دوام بیاوریم دیگر اتفاقی نمیافتد و قادر خواهیم بود که از
شرایط بحرانی در حوزه اقتصادی به سلامت عبور کنیم.
یکی از آثار ژئوپلیتیک کرونا در ایران این است که هرگونه
مصالحه با آمریکا را بلاموضوع کرده است؛ به این معنا که علاوه
بر اینکه تاکنون از نظر سیاسی مصالحه با آمریکا غلط بود، اما
این مسئله از این پس از نظر اقتصادی نیز بی معنی شده است. چرا
که حتی اگر با آمریکا مصالحه نیز بکنیم، دیگر بازار نفتی وجود
ندارد که بتوانیم در آن نفت خود را عرضه کنیم.
۶
میلیون بشکه نفت از ظرفیت تولید اوپک کم شده و از این تعداد
اگر
۵۰۰
هزار آن تلاطم ایجاد میکرد قیمت نفت به بشکهای
۴۰
دلار میرسید؛ یعنی ورود ایران به بازار جهانی بسیار دشوار
خواهد بود و اگر این ورود اتفاق بیافتد و الآن بتوانید
۲
میلیون بشکه نفت نیز صادر کنیم با بشکهای
۴۰
دلار روی هم
۸۰
میلیون دلار میشود که در مجموع سالی
۲۴
تا
۲۵
میلیارد دلار میشود. این مسئله در حالی است که در بدترین سال
دولت آقای احمدی نژاد، درآمد نفت ایران
۶۵
میلیارد دلار بود و در حالی که بهترین سال دولت آقای روحانی
۳۳
میلیارد دلار بود به واقع وحشتناک است.
بنابراین اگر فرض کنیم به یک باره وسط توافق هستهای بیافتیم و
۲۴
ساعته محدودیتها برداشته شود نیز باز هم درآمد نفتی ایران به
بیش از سالی
۲۵
میلیارد دلار نمیرسد که این رقم به راحتی در حوزههای دیگر
قابل جبران است و بنده یقین دارم عدد واقعی درآمد غیر نفتیمان
بیش از
۶۰
تا
۷۰
میلیارد دلار است.
بنده معتقدم مذاکره مجدد با آمریکا نه تنها چیزی به ملت ایران
نمیدهد بلکه راه دزدی را برای دزدان هموار میکند. علت اینکه
زمزمههایی برای مذاکره مجدد در حال شنیده شده است این است که
لولهای که دزدان تا به حال از آن خوردهاند در حال خالی شدن
است. به طور مثال شاید برخی از آنهایی که بچههایشان در
کانادا هستند، کارتهای بانکیشان بسته شده و پاسپورتهایشان
در شُرف منقضی شدن است و برخی از آنها به همین واسطه دارند از
کوره در میروند، ولی کارگر کف خیابان یا کشاورز چیزی گیرش
نمیآید و این یک توقع نابجا است که خیال کنیم با مذاکره مجدد
به طور مثال تورم حل میشود.
من هیچگاه مخالف یک مصالحه شرافتمندانه نبودهام و این گونه
نیست که اساساً با هر گونه مصالحهای مخالف باشم، اما ایالات
متحده باید به برجام بازگردد و ما باید مطالبه خسارت کنیم. اگر
موفق شویم از نظر دیپلماتیک عاقلانه رفتار کنیم آمریکاییها
بیشتر از این ضربهای که به ما زدند قادر نخواهند بود بزنند.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 24 ژوئن 2020 |